سرمقاله
صفحات روزنامه
اخبار آنلاین
بازار نقل و انتقالات و اجاره خانه در کشور داغ است اما اگر سری به مشاوران املاک و یا آگهیهای رهن و اجاره بزنید در مییابید که قیمتها آنچنان از درآمد طبقه متوسط بالاتر است که بعید است با دست باز بتوان واحد مسکونی با قیمت معقول اجاره کرد. هنوز چند ماه از فوت غم انگیز همکار رسانهایمان از بابت فشار زندگی و افزایش بی رویه اجاره بها توسط صاحب خانه نگذشته است و چه بسیارند افرادی که از این فشارها بریده اند و خبرشان به گوش مردم و مسئولان هم نرسیده است. اما به تبع اگر مسئولان خود سری به بازار مسکن بزنند عمق فاجعه را در خواهند یافت. نکته جالب توجه اما در این است که با مراجعه نگارنده به برخی از املاک و پرسیدن دلیل بالا رفتن اجاره برخی می گفتند که سیاست کلی بر این است که با افزایش اجاره بها در پایتخت روند مهاجرت به تهران معکوس شود. این فرضیه که احتمالا از سوی مسئولان امر تکذیب می شود؛ اگر به واقع درست باشد همان سیاست پاک کردن صورت مسئله به جای حل معضل است. معضل ایجاد اشتغال پایدار در سراسر کشور که بدون نیاز به افزایش اجاره بها در تهران میتوان اعمال کرد. اشتغالی که در سایه رشد اقتصادی حاصل میشود. از سوی دیگر اگر این فرضیه را رد کنیم باید پرسید که دولت طی این سال ها چه راهکاری برای کاهش اجاره بهای مسکن اندیشیده است. وعده ساخت 4 میلیون مسکن که البته از ابتدا هم معلوم بود عملی نمی شود تنها ایده مهم دولت بوده است. در حالی که بازار خرید و فروش مسکن به شدت راکد شده قاعدتا نباید اجاره بها تا این حد بالا برود. بنا به گفته یکی از مشاوران املاک قاعدتا باید مبلغ رهن منزل، 10 درصد از مبلغ قیمت همان واحد مسکونی باشد که این قاعده هم رعایت نمیشود و حتی برخی مالکان حاضرند منازلشان مدتها خالی بماند اما از قیمت تعیین شده پایین نیاند. از سوی دیگر سالهاست صحبت از مالیات بر خانه های خالی مطرح می شود اما هیچ اقدام عملی برای آن صورت نمی گیرد. ورود برخی بانک ها به بازار مسکن هم هنوز به صورت کامل شفاف نشده که تا چه حد بر بازار مسکن اثر داشته است. در واقع باید گفت که با سیاست بی سیاستی در بخش مسکن مواجه هستیم که تنها منجر به افسردگی و تحمل فشار مستاجران در فصل تابستان شده است. به واقع این فصل به جای اینکه تبدیل به فصل شادی و سفر مردم شود به کابوسی بر دل مستاجران بدل شده که راهی جز کوچ به شهرهای اطراف پایتخت ندارند. کوچی که اگر اشتغال متوازن در کشور صورت می گرفت می توانست به شهرهای دیگر و کم جمعیت تر باشد. در نهایت اینکه هزنیه مسکن به واقع کمر بسیاری از خانواده های ایرانی را خم کرده و چاره ای برای آن ندارند.