سرمقاله

آیا ایران در نقطه درستی ایستاده است؟/ محمدعلی وکیلی

مشاهده کل سرمقاله ها

صفحات روزنامه

اخبار آنلاین

  • بسته تخفیفی ایرانسل به مناسبت روز مادر و روز پدر
  • ارائه بسته‌های ویژه همراه اول به‌مناسبت روز مادر
  • حضور همراه اول با مجموعه‌ای از سرویس‌های فناورانه در نمایشگاه تلکام 2024
  • مشاهده کل اخبار آنلاین

    کد خبر: 16790  |  صفحه ۴ | فرهنگ و هنر  |  تاریخ: 22 مهر 1402
    حاشیه‌نگاری بر مراسم خاکسپاری آتیلا پسیانی
    سلفی با اندوه
    قطعه هنرمندان بهشت زهرا(س) جان عزیز دیگری را به آغوش کشید؛ آتیلا پسیانی. هنرمندی که ظهر روز پنجشنبه ۲۰ مهر ماه بعد از ۲۲ سال در کنار مادرش، جمیله شیخی در خانه ابدی خود آرمید.
    او برخلاف تعدادی از هم‌صنفی‌های خود اهل غر زدن نبود. شاید کمتر کسی گله و شکایت او را شنیده باشد. ما هم به احترام همین روحیه او ترجیح می‌دهیم به جای نق زدن و خرده گرفتن به برخی از هم‌وطنان‌مان که آداب مراسم خاکسپاری را رعایت نمی‌کنند، صرفا آنچه را در قطعه هنرمندان بهشت زهرا نظاره کردیم، روایت کنیم.
    آنچه پیش‌رو دارید، گزارش عینی ایسناست.
    تمام مسیر پهنه رودکی تا بهشت زهرا به این فکر می‌کردم که خدا را شکر! مراسم تشییع جنازه آتیلا پسیانی در پهنه رودکی چقدر مرتب بود و منظم! هیچ حاشیه‌ای نداشت. همچنان که خود او دوست می‌داشت، همه چیز با دقت انجام شده بود. چقدر انتخاب سخنران‌های برنامه خوب بود و به خصوص چهره‌های جوان‌تر چه خوب درباره او سخن گفتند، آنچنان که می‌توانستی امید داشته باشی که آتیلا در تک تک آنان تکثیر شده و در کنار آثاری که از خود به جای گذاشته، هر یک از دست پرورده‌هایش، یادگاری دیگری است از این هنرمند.
    هنرمندان سلیقه‌های گوناگونی دارند. گاه سبک و سیاق همکاران خود را دوست نمی‌دارند و این طبیعی‌ترین اتفاق در فضای هنر است اما حضور پررنگ چهره‌های هنری از همه طیف‌ها و سلیقه‌ها در مراسم تشییع جنازه آتیلا پسیانی جالب توجه بود.
    همه اینها دلگرم‌کننده است اما این در کنار این دل خوش کنک‌ها، اتفاقات دیگری هم هست که باید به آن بیندیشیم؛ اتفاقاتی تکراری اما همچنان غریب و ناخوشایند که بخش از آنها را از نظر می‌گذرانیم:
    همچنانکه به قطعه هنرمندان نزدیک می‌شویم، جماعتی موبایل به دست به انتظار ایستاده‌اند تا هر چهره آشنایی را شکار کنند. از میان آنان راهی باز می‌کنیم تا به قطعه هنرمندان نزدیک‌تر شویم اما هر چه نزدیک‌تر می‌شویم، بر شمار صحنه‌های جالب توجه هم افزوده می‌شود. در میان انبوه جمعیت تعدادی کودک و نوجوان هم دیده می‌شود که با مادران یا پدران خود آمده‌اند. برخی یونیفرم مدرسه به تن دارند. اما فقط این کودکان نیستند که ولع عکس گرفتن با هنرمندان مشهور را دارند، مادران و پدران‌شان هم همین اندازه مشتاق هستند. حتی جا به جا زنان و مردانی موی سپید کرده را می‌بینی در حال فیلم گرفتن و پیش خودت فکر می‌کنی در این اوضاع هرج و مرج، از چه چیزی فیلم می‌گیرند وقتی که هیچ چیزی به وضوح دیده نمی‌شود. حتی می‌شنوی صدای کسانی را که با موبایل به دوستان‌شان زنگ می‌زنند و خبر می‌دهند چهره‌ای دیگر در حال ورود است و حواس‌شان باشد که برای عکس و فیلم گرفتن، عقب نمانند!
    به هر طریقی که هست، سعی می‌کنیم از میان خیل انبوه جمعیت راهی باز کنیم. همین که کمی پیش می‌رویم، امین حیایی، سحر دولتشاهی، علی سرابی، مارال بنی آدم و مهدی پاکدل و امیر آقایی را می‌بینیم. هیچ مجالی برای تسلیت‌گویی و همدردی نیست. فقط می‌گویند این طرف راه بسته است و نیایید.
    در این میان پسر نوجوانی در یکی از شلوغ‌ترین نقاط راه می‌خواهد با امیر آقایی عکس بگیرد که او با لحنی آرام به پسرک می‌گوید در مراسم خاکسپاری و روی مزار، با کسی عکس نمی‌گیرد.
    با رفتن چهره‌های شناخته‌شده این خیال خام به سرمان می‌زند که شاید جلوتر اندک راهی پیدا شود ولی اصلا چنین خبری نیست. در مقابل مادری را می‌بینیم که کودکی خردسال را به زور از میانه جمعیت رد می‌کند و از همگان به التماس می‌خواهد هوای کودکش را داشته باشند چون دست بچه شکسته است!
    هنوز جمله این مادر را هضم نکرده‌ایم که فشار جمعیت بیشتر می‌شود؛ تابوتی را آورده‌اند که پیکر بی‌جان آتیلا پسیانی در آن است. اما زهی خیال باطل اگر فکر کنید فضایی بیابید برای خداحافظی، البته که خداحافظی فیزیکی نه! حتی برای یک خداحافظی خیالی هم، کوچکترین امکانی نیست.
    حالا مجری مراسم به اصرار از هم‌وطنان‌مان می‌خواهد اجازه بدهند خانواده آتیلا پسیانی برای آخرین بار با او وداع کنند اما کسی گوشش بدهکار این حرف‌ها نیست.
    ترجیح می‌دهیم به بخش‌های دیگر قطعه هنرمندان برویم و تازه آنجاست که بسیاری از دوستان آتیلا را می‌بینیم؛ کسانی که از خیل جمعیت گریخته‌اند. احترام برومند، امیر اثباتی، حسین پاکدل، حبیب رضایی، بیژن امکانیان و ...
    آتیلا پسیانی اولین هنرمندی نیست که در این سال‌ها به خاک سپرده‌ایم. در این مدت قطعه هنرمندان بهشت زهرا جمع پر شماری از چهره‌های هنری ما را در بر گرفته، بنابراین می‌شد حدس زد که خاکسپاری او نیز همچون دیگر همکارانش مراسمی شلوغ خواهد بود و نیازمند تدابیری است بخصوص که این مراسم روز پنجشنبه بود و بهشت زهرا در این روز معمولا شلوغ‌تر از همیشه است و حالا پرسش همکاران او این بود که آیا نمی‌شد در قطعه هنرمندان هم مانند مراسم تشییع جنازه در مقابل تالار وحدت، عبور و مرور افراد را کنترل کرد تا شاهد این وضعیت نباشیم. آیا نمی‌شد راهروی ورودی قطعه هنرمندان را محصور کرد و افرادی را برای کنترل ورود مراجعه‌کنندگان مستقر کرد تا دوستان و خانواده این هنرمند بتوانند در شرایط بهتری از او خداحافظی کنند.
    اما اجازه بدهید به احترام آتیلا پسیانی بیش از این غر نزنیم و در این غروب پنجشنبه که البته بیشتر به غروب جمعه می‌ماند، دل‌مان را خوش کنیم به راه و روش حسین پاکدل که دور از ازدحام و شلوغی‌ها به بخش‌های آرام‌تر قطعه هنرمندان سرک کشیده بود و خاطراتش را از دیگر هنرمندان در ذهن مرور می‌کرد و خطاب به ما هم گفت: «کار دنیا همین است دیگر! بین رضا حداد هم اینجاست، اکبر عالمی، خسرو سینایی، محمد علی کشاورز، حبیب‌الله صادقی، می‌دانی چقدر خاطره در این خاک خفته است!»
    بگذارید چشم‌مان را بر برخی مشاهدات ببندیم که بالاخره مراسم خاکسپاری حرمتی دارد و شان و منزلتی با تفریح و تفرج و سیزده به در متفاوت است. بگذارید بیش از این نگوییم و چشم‌مان را به نم نم باران پاییزی خوش کنیم که انگار برای آتیلا می‌بارد!