سرمقاله

اقتصاد و امنیت ‪/‬ پیمان مولوی

مشاهده کل سرمقاله ها

صفحات روزنامه

اخبار آنلاین

  • آغاز عملیات اجرایی پروژه فیبرنوری ایرانسل در شهر امیرکلا
  • آغاز عملیات اجرایی پروژه فیبرنوری ایرانسل در آستارا
  • آغاز عملیات اجرایی پروژه فیبرنوری ایرانسل در شهرهای اردکان، شوش و بندر دیلم
  • مشاهده کل اخبار آنلاین

    کد خبر: 16922  |  صفحه ۴ | فرهنگ و هنر  |  تاریخ: 24 مهر 1402
    قتل داریوش مهرجویی و همسرش تکان دهنده بود
    فاجعه، شوک، بهت
    خبری که در شبکه‌های اجتماعی دست به دست می‌شد، آنقدر غیرمنتظره و غیرقابل باور بود که اکثر قریب به اتفاق واکنش‌های اولیه به آن، بهت و آرزوی تکذیب بود؛ آرزویی که البته محقق نشد!
    واقعیت آن است که فارغ از هر نوع حاشیه و شایعه‌ای، این خبر به خودی خود در دورانی که همواره اخبار بهت آور پیرامونمان را احاطه کرده بسیار غم انگیز و شوک‌آور بود.
    احساس ناشی از شنیدن این خبر غیر قابل وصف است و حتما جنبه عمومی وسیعی دارد. در حالی که خیلی از سینمادوستان آرزوی تکذیب خبرهای اولیه را داشتند، بالاخره پلیس البرز اولین مرجع رسمی بود که اصل خبر را تأیید کرد. در خبر اولیه تنها به پیدا شدن جسد داریوش مهرجویی در ویلای شخصی‌اش در کرج تأیید شده بود و اشاره‌ای به قتل همسر این کارگردان نشده بود.
    با این همه ساعتی بعد جزئیاتی بیشتر از اتفاق مخابره شد که خلاصه روایت مراجع رسمی اینگونه است؛ حوالی ساعت 22 شامگاه شنبه 21 مهرماه، دختر داریوش مهرجویی با مراجعه به ویلای شخصی‌شان در زیبادشت کرج، با بدن خون‌آلود پدر و همسرش مواجه می‌شود و بلافاصله مسئولان پلیس را در جریان قرار می‌دهد. اولین گزارش پلیس برمبنای شواهد هم حاکی از قتل داریوش مهرجویی و وحیده محمدی‌فر بر اثر اصابت ضربات متعدد چاقو و یا یک شی‌ء تیز بود.
    در برخی منابع خبری ساعت احتمالی وقوع قتل حوالی 20:30 اعلام شده بود که به این خبر در گزارش رسمی پلیس اشاره‌ای نشده بود و حتی اعلام شد «طبق اظهارات مونا مهرجویی، پدرش حدود ساعت ۲۰:۵۰ روز شنبه مورخ ۲۲ مهرماه به وی که در جهانشهر کرج بوده پیام می‌دهد که برای شام به منزل بیاید و دختر مرحوم مهرجویی حدود ۲۲:۲۵ به منزل پدرش می‌رسد و ابتدا زنگ منزل را می‌زند و با توجه به اینکه کسی جواب نمی‌دهد با کلید در را باز و وارد منزل می‌شود.»
    پلیس تا به اینجا تأکید کرده است که انگیزه قاتل یا قاتلین مشخص نیست و در عین حال دستور پیگیری برای دستگیری فوری آن‌ها صادر شده است، که این دستور می‌تواند حکایت از نشانه‌ها و سرنخ‌هایی برای ردگیری قاتلان باشد.
    از دیگر نکاتی که ساعتی بعد از سوی محسن امیریوسفی کارگردان سینما و رئیس کانون کارگردانان در گفت‌وگو با ایسنا مورد تأیید قرار گرفت، وجود شواهدی مبنی‌بر سرقت بود که می‌تواند بخشی از انگیزه قاتلان را مشخص کند.
    «امشب فاجعه بود... ساعت 8 داشتم به زندگی می‌رسیدم و اینکه شام چی بذارم... همسرم خواب بود، مونا بیرون... خانه در سکوت بود دیدم سگ‌مون چیلی بد داره پارس می‌که... احساس خطر کردم... در آشپزخونه رو فورا قفل کردم... بعد دیدم چیلی رفته جلوی در ورودی خونه و بد عصبانی‌ست... رفتم دیدم در پشت شیشه‌های مات پنجره از پشت یک نفر چسبیده به در... اول فکر کردم شوخی‌ست... گفتم کی هستی؟... هیچی نگفت... هی گفتم تو کی هستی؟ حرف زشتی زد و ناگهان چاقویی از پشت سایه روشن مات پنجره، به من نشان داد...» این بخشی از گزارش هولناکی است که وحیدیه محمدی‌فر پیش از این در صفحه شخصی خود در فضای مجازی منتشر کرده بود و همزمان با انتشار خبر قتل او و همسرش داریوش مهرجویی، باردیگر در فضای مجازی بازنشر شد.
    در خبرهای اولیه اینگونه اشاره شده بود که این گزارش از تجربه تهدید با چاقو مربوط به چند روز پیش است و این اتفاق ابعاد این قتل را تراژیک‌تر می‌کرد. در ادامه اما برخی درباره زمان انتشار این متن تشکیک کرده و آن را مربوط به چند ماه قبل دانستند، با این همه اما این سوژه آنقدر اهمیت داشته که خبرنگار روزنامه «اعتماد» پیگیر آن شود و با محمدی‌فر درباره این تجربه گفت‌وگو کند، گفت‌وگویی که به طرز حیرت‌آور و دراماتیکی، حاصلش در صفحه نخست این روزنامه منعکس شده است، در صبحی که دیگر وحیده محمدی‌فر در قید حیات نیست!
    با توجه به حذف پست مربوطه از صفحه شخصی مرحومه محمدی‌فر، صحت‌سنجی زمان دقیق این متن هنوز با تردیدهایی همراه است اما اصل این موضوع که تهدید با چاقو پیش‌تر برای این خانواده اتفاق افتاده، قطعی است و جای پرسش دارد که پلیس در مواجهه با این گزارش از سوی یک خانواده بنام و شناخته‌شده، چه اقدام پیش‌گیرانه‌ای برای جلوگیری از تکرار آن داشته است؟
    فارغ از این موضوع اما یک گزاره در متن وحیده محمدی‌فر باعث شکل‌گیری شایعاتی درباره هویت قاتلان شده است. او در بخشی از روایت خود در همین متن مجازی تأکید کرده است:‌ «لهجه ایرانی نداشت...» به استناد همین گزاره برخی رسانه‌های غیررسمی درباره اصالت افغانستانی قاتلان گمانه‌زنی‌هایی را مطرح کرده‌اند که هنوز از سوی مراجع رسمی تأیید نشده و هیچ چیز قطعی درباره آن نمی‌دانیم.
    یکی دیگر از شایعات مربوط به این اتفاق تلخ هم، گزاره بریده شدن سر این کارگردان شهیر سینمای ایران بود. گزاره‌ای که با عنوان «سربری»‌ در ساعات اولیه در برخی رسانه‌های رسمی هم منعکس شد، اما در پیگیری خبرگزاری‌ها از مسئولان پلیس، اینگونه تکذیب شد: «این حادثه به علت نامعلوم توسط فرد یا افراد ناشناس رخ داده و هنوز انگیزه قتل مشخص نیست. شواهد حاکی از آن است که این قتل بر اثر جراحت ناشی از ضربات سلاح سرد از ناحیه گردن و اعضای بدن انجام شده است.»
    سینمای ایران هنوز در بهت است؛ فارغ از تمام این اخبار رسمی و حواشی، آنچه قطعی است، حسرت سکوت همیشگی یکی از تأثیرگذارترین کارگردانان سینمای ایران است، کارگردانی که از «گاو» و «اجاره‌نشین‌ها» تا «هامون»، «لیلا»، «سنتوری» و «مهمان مامان» برای‌مان خاطره ساخته بود و ما را عاشق سینما کرده بود. سینمای ایران داریوش مهرجویی را برای همیشه از دست داد.
    ماجرای انتشار آخرین گفت‌وگوی همسر مهرجویی چه بود؟
    بهروز بهزادی، رئيس شورای سیاست‌گذاری روزنامه اعتماد تاکید دارد: انتشار گفت‌وگو با همسر داریوش مهرجویی که صبح یکشنبه ـ ۲۳ مهر ماه ـ در روزنامه اتفاق افتاد، کاملا اتفاقی بوده و مسئولان روزنامه هیچ اطلاعی از قتل نداشتند.
    این روزنامه‌نگار قدیمی در گفت‌وگو با ایسنا درباره ماجرای اصلی انتشار گفت‌وگوی همسر داریوش مهرجویی در روزنامه صبح یکشنبه اعتماد صراحتا تاکید می‌کند: متاسفانه بسیاری تلاش می‌کنند در این فضا به یکدیگر نسبت‌های ناجور بدهند. این در حالی است که چطور ممکن است یک روزنامه از قتل به این بزرگی خبردار باشد و این تیتر را بزند! من تاکید می‌کنم انتشار این مصاحبه کاملاً اتفاقی بوده و ما اطلاعی از قتل آقای مهرجویی و همسرشان نداشتیم.
    او سپس توضیح می‌دهد: خبرنگار ما این مصاحبه را چند روز پیش‌تر با همسر آقای مهرجویی انجام داده بود و مصاحبه مجددی با ایشان برای تکمیل گرفت که این مصاحبه توسط خبرنگارمان تکمیل شد و ما آن را برای چاپ آماده کردیم. اگر تاکیدمان در تیتر روی سنتور و دزدی آن بود، مسئله احساسی کار برایمان مهم بود وگرنه این خبر کاملاً اتفاقی بوده است. من تاکید می‌کنم صبح روز گذشته، خبر چیده شد و روزنامه اعتماد بعدازظهر شنبه حدود ساعت ۶ و ۷ عصر بسته شد و کار این گفت‌وگو تمام شده بود و ما هیچ خبری از قتل نداشتیم. من خودم هم ساعت دو نیمه شب این خبر تلخ را شنیدم و بسیار شوکه شدم. صحت این امر از تیتر ما کاملا مشخص است (سنتور علی سنتوری را دزدیدند). من هنوزم نمی‌دانم قتل دقیقاً چه ساعتی اتفاق افتاده است.
    بهزادی در دفاع از روزنامه اعتماد می‌گوید: روزنامه اعتماد یک روزنامه پیشرو است. شما اگر تیترهای صفحه اول ما را ببینید مشاهده می‌کنید که همه اختصاصی روزنامه است و ما کمتر از رسانه‌های دیگر استفاده می‌کنیم. یکی از افتخارات ما این است که خودمان محصول خودمان را به مخاطب ارائه می‌دهیم.
    وی در ادامه همین صحبت‌هایش در واکنش به این جمله که همیشه این نقد به روزنامه‌ها وارد است که از موضوعات روز و فوری عقب هستند هم تاکید می‌کند: من در سخنرانی‌هایم و تدریس‌هایم بارها و بارها تاکید کرده‌ام که دیگر روزنامه کاغذی وظیفه خبررسانی ندارد بلکه وظیفه گزارش، تحلیل، یادداشت و از این قبیل کارها را دارد. خیلی‌ها هم از من نقد کردند اما من می‌گویم در شرایط حاضر روزنامه کاغذی مجله روزانه است و وظیفه‌ای در قبال خبرهای فوری ندارد. به همین دلیل روزنامه‌های بزرگ هم کم کم دارند در کنار روزنامه‌های کاغذی‌شان یک سایت می‌زنند و خبرهای فوری را آنجا منتشر می‌کنند.
    بهزادی در پایان می‌گوید: خواننده‌ای که دنبال خبرهای فوری است، می‌داند که باید به سایت مراجعه کند اما در تحلیل و گزارش باید به روزنامه کاغذی بیاید. اگر نگاه کنید می‌بینید روزنامه ما هم اصلاً کار خبری نمی‌کند. شاید درصد کمی ـ حدود ۱۵ درصد ـ وارد کار خبر شده باشیم که آنهم خبرهای مهم است اما بقیه مطالب روزنامه همه تحلیل، گزارش و گفت‌وگو است.
    به گزارش ایسنا، داریوش مهرجویی و همسرش شامگاه شنبه، ۲۲ مهر در ویلای شخصی‌شان به قتل رسیدند. وحیده محمدی‌فر، همسر داریوش مهرجویی پانزدهم مهر ماه در صفحه شخصی‌اش در اینستاگرام خود، از تهدید شخصی ناشناس با چاقو و سرقت از خانه‌شان خبر داده بود که خبرنگار اعتماد در این زمینه با همسر مهرجویی درباره دزدی شب حادثه گفت‌و‌گویی انجام داده بود که روز یکشنبه ۲۳ مهر در حالی منتشر شد که هردو به قتل رسیدند.
    همسر مهرجویی به خبرنگار اعتماد گفته بود: «پیش از این هم مدتی قبل یکسری وسایل از جمله سنتور مربوط به فیلم سنتوری را از خانه ما سرقت کردند که در حال حاضر وکیل همسرم پیگیر کارهای قانونی این موضوع است.»