کد خبر: 20858 | صفحه ۴ | فرهنگ و هنر | تاریخ: 02 دی 1402
در گفتوگو با محمد حمیدی مقدم دبیر جشنواره «سینماحقیقت» مطرح شد
تبدیل فیلمساز جسور به محافظهکار قدرت مستند را از بین میبرد
این روزها برگزاری هفدهمین جشنواره سینماحقیقت اصلیترین رویداد سینما، هنر و فرهنگ کشور است، رویدادی که بر پایه تولیدات جوانان و پیشکسوتان سینمای مستند ایران جان گرفته و حالا پس از هفده سال تجربه پا به مرزهایی گذاشته است که میتواند مبنا و سکویی برای آینده سینمای مستند و داستانی ایران و حتی منطقه باشد.
به گزارش خبرآنلاین، این جشنواره از اولین روزهایی که کارش را آغاز کرد، وظیفه سخت و دشواری را بر عهده داشت. اگرچه ژانر مستند برای فیلمسازان سینمای ایران امری جدی بود؛ اما برای قاطبه مردم ناشناخته و در حد برنامههای تلویزیونی قابلشناسایی بود و هزینه کردن برای دیدن فیلمی مستند یک پدیده عجیب بود. این ژانر باآنکه از قبل انقلاب یکی از ژانرهای تأثیرگذار در سینما بود و یکی از اصیلترین راویان زندگی مردم و یکی از راههای ثبت و ضبط و تجربه تاریخی و زیسته مردمان این سرزمین؛ اما کماکان مهجور بود و پدیدهای سفارشی. بسیاری از فیلمسازان بزرگ سینمای ایران کارشان با مستند گره خورده و آغاز کرده بودند و بعضی از آن کارها سندهایی تاریخی و روایتی تصویری از جریان زنده و زندگی مردمان بوده است. (نمونههای بسیاری وجود دارد اما از آن میان میتوان به مستندهای ابراهیم گلستان، ناصر تقوایی، عباس کیارستمی و... اشاره کرد.)
به بهانه سومین روز این جشنواره با محمد حمیدی مقدم دبیر جشنواره که از سال ۱۳۹۸ این مسئولیت را بر عهده دارد گفتوگو کردهایم که میخوانید:
حمیدی مقدم با اشاره به اینکه جشنواره امسال از دل بحرانها و سالهای سخت سینما و سینمای مستند میآید، میگوید: بعد از همهگیری کرونا و آن وضعیت که همه در جریانش هستیم، امسال سال بازگشت و احیا جشنواره سینماحقیقت است چراکه جشنواره با تمام سختیها چند نکته قابل اعتنا دارد.
او در تشریح این نکات قابلاعتنا ادامه میدهد: ضمن احترام به کارهای بسیار بزرگی که دوستان قبلاً انجام دادهاند؛ اما در این سالها به دنبال استانداردسازی حرفهای جشنواره بودم و تبدیل این رویداد فرهنگی ملی به یک رویداد فرهنگی فراملی.
هویت بصری و افزایش مخاطب
حمیدی مقدم میافزاید: هویت بخشی بصری، کاری است که با رضا عابدینی انجام شد، رنگ نارنجی- سبز، هویت بصری ما را ساخته و استمرار آن در این سالها نقطه شناخت و تمایز ما با بقیه جشنوارهها را رقمزده است. نکته دیگر این است که ما سعی کردهایم سالبهسال سرفصلی را به جشنواره اضافه کنیم که باعث تقویت هویت فرهنگی ما شود، ازجمله آنها اکران آنلاین فیلمهای جشنواره و همچنین افزایش مخاطب به دایره مخاطبان کلاسیک سینمای مستند است.
مخاطبان کلاسیک سینمای مستند همیشه همراه ما هستند اما افزایش مخاطب و ایجاد بستر برای حضور اقشار مختلف کاری است که بر مبنای فکر و ایدههای اصلی ما شکل گرفته است.
او تأکید میکند: سینمای مستند سالها بدون مخاطب گسترده بوده است. یک فیلم مستند را در بهترین حالت ۵۰۰ نفر میدیدند و ۵ نفر درباره آن اثر چیزی مینوشتند، سینمای مستند محصور در جریان روشنفکری بود و بدون ارتباط با توده و عامه مردم. شکستن این سد و ایجاد ارتباط سینمای مستند با مردم از اصلیترین ایدههای من و گروه ما برای جشنواره سینماحقیقت بوده است.
دبیر جشنواره در پاسخ به این پرسش که خلأ و چالش تولید سدی در این ارتباط نیست، میگوید: چالش تولید یکی از بحرانهای ما بود، بعلاوه در نظر داشته باشید این جشنواره تمام امید بچههای مستندساز است، بر این اساس ایجاد تغییر برای تمام سطوح یک ضرورت بود. باید ریلگذاری میکردیم تا مسیرهای ارتباطی شکلی معنادار به خود بگیرند. به عبارتی نیاز بود که مستندسازان، بسازند و حتماً جایی برای عرصه و تماشای آثارشان در سطح وسیعی وجود داشته باشد که حذف نشده و در حیات فرهنگی جامعه باقی بمانند. مخاطب محدود و عدم ارتباط اجتماعی فراگیر میتواند این ژانر سینمایی را به هنری موزهای تبدیل کند.
حمیدیمقدم در پاسخ به اینکه برای این دو چالش چه ایده اجرایی داشتید، تصریح میکند: یک افق برای تولید، توجه به فرصت سرزمینی بود، استفاده از بضاعت بسیار خوب و مغفول مانده، استانهای کشور است. جوانان در سراسر ایران بضاعت بالایی برای تولید آثار و طرح مسائل خود در سطح ملی دارند. کشف استعدادهای جوان استانی یک فرصت برای سینمای مستند و داستانی است. استعدادهایی جسور و خلاق که امسال حضوری کاملاً متفاوت و برجسته دارند.
او در ادامه میگوید: افق دیگری که برای آن تلاش میکنیم، تبدیل شدن جشنواره سینماحقیقت به «هاب» سینمای مستند منطقه است.
سینماحقیقت برنامه دارد که جوانان مستندساز منطقه از عراق و سوریه و عربستان و... گرفته تا تاجیکستان و افغانستان و... تا مالزی و اندونزی و... به این فکر کنند که اولین سکوی پرتاب فیلمشان سینماحقیقت است. این امکان با توجه به جایگاه سینمای ایران وجود دارد و مقدمات فراهم شده است و برای تحقق آن گام برمیداریم. من امسال با تمام میهمان خارجی این مسئله را بهطور جدی مطرح کردهام.
دبیر جشنواره سینماحقیقت درباره فرصتهای موجود برای جوانان و سینمای مستند در ادامه میافزاید: ما تلاش کردهایم تا با بضاعتهای داخلی انگیزههای مستندسازان برای تولید را افزایش دهیم، استفاده از فرصت شبکه نمایش خانگی برای اکران آثار مستندسازان یکی از آن انگیزههاست.
نگاه امیدبخش به آینده سرفصل تازه جشنواره
حمیدی مقدم درباره ویژگی آثار یافته به جشنواره امسال با اشاره به اینکه رویکردی بسیار تازه در حال رشد است تأکید میکند: مستندسازان امروز کارهایی خلاقانه و دردمند میسازند. اگر به آثار امسال نگاه کنید، طرح معضلات اجتماعی موج میزند؛ اما یک سرفصل تقریباً آثار را از آثار سالهای پیش جدا میکند و آن امیدواری به آینده است. بسیار جالب است که آثار بدون هیچ تحمیلی برآمده از تجربه زیسته فیلمساز است و با طرح عمیقترین مشکلات و معضلات باز هم نگاه فیلمساز آینده محور است و امیدبخش. تقریباً در تمام آثار آمده چه از نهادهای دولتی و چه از بخش خصوصی این نگاه وجود دارد. باور کنید بهعنوان دبیر جشنواره نمیگویم و اغراق نمیکنم، اما شگفتآور است که آثار از تمام سلایق تقریباً این ویژگی را دارند. این یک فرصت و بضاعت است که باید غنیمت شمرده شود.
در پاسخ به چرایی این نگاه، حمیدی مقدم میگوید: با تمام تلخی، عشق به آینده و ساختن آن، شاید دلیل این نگاه امیدبخش است. جشنوارههای خارجی نوعی خاص از سینما را میپسندند و گونهای خاص را جذب میکنند، آن سلایق در گرایشهای برخی از فیلمسازان مستند تأثیرگذار بود؛ اما وجود یک جشنواره داخلی که همه نوع سلیقه را پاسخ میدهد و پالایش و سانسور نمیکند، میتواند آثار امیدبخش را تقویت کند. دریافت من این است که جوان مستندساز امروز برای مخاطب ایرانی و مردم خود فیلم میسازد، پس مجموعه اتفاقات را میبیند. جشنواره امسال خنثی نبود و با تمام نهادها گفتوگو داشت.
محمد حمیدی مقدم دبیر جشنواره سینماحقیقت در پایان تأکید میکند: تمام نهادهای مسئول از صداوسیما گرفته تا حوزه هنری و سازمان سینمایی و... همه باید در حفظ این سرمایه جوان تلاش کنیم و به دو نکته توجه داشته باشیم، یک اینکه هنرمند و هنرمند جوان روحی لطیف دارد و باید با مراقبت با آنان برخورد کرد چراکه سرخوردگی میتواند این موج بسیار امیدآفرین که سرمایه سینما ایران خواهد بود را از بین برد. دو اینکه باید به جسارت این جوانان بهعنوان یک ارزش نگاه کرد، تبدیل این فیلمسازان به هنرمندانی محافظه کار و دلزده از دست رفتن قدرت مستند و سینمای مستند است.