سرمقاله

بحرانِ رفتن / نیما غلامرضایی

مشاهده کل سرمقاله ها

صفحات روزنامه

اخبار آنلاین

  • بسته تخفیفی ایرانسل به مناسبت روز مادر و روز پدر
  • ارائه بسته‌های ویژه همراه اول به‌مناسبت روز مادر
  • حضور همراه اول با مجموعه‌ای از سرویس‌های فناورانه در نمایشگاه تلکام 2024
  • مشاهده کل اخبار آنلاین

    کد خبر: 22593  |  صفحه ۱  |  تاریخ: 01 بهمن 1402
    بحرانِ رفتن / نیما غلامرضایی

    جمله معروفی وجود دارد که می‌گوید: در طول تاریخ بیشتر کامیابی در دست‌یابی به منابع طبیعی مانند زمین، طلا و نفت بوده است، اما اکنون ناگهان ورق برگشته و دانش به جای آن نشسته است. درواقع دانشی که نزد نیروی انسانی متخصص است در عصر حاضر به کمک اقتصاد و توسعه هر کشوری می‌آید. لزوماً این دانش در یک طبقه بندی قرار نیست به دست نخبگان باشد بلکه نیروی انسانی در سطح میانی از اهمیت بالایی برخوردار است. در واقع تمام اجزای یک سیستم باید به درستی کار کنند تا چرخ‌های اقتصاد به سمت توسعه حرکت کنند. از سوی دیگر اما شاهد هستیم که موج مهاجرت به کشورهای دیگر طی سال‌های اخیر بسیار فراگیر شده است. کارشناسان بارها نسبت به این مسئله واکنش نشان داده‌اند و به دلیل فقدان سیاست‌ها برنامه‌های منسجم و نهاد متولی رسمی، موضوع مهاجرت سرمایه‌های انسانی کشور بغرنج‌تر و بی‌برنامه‌تر از همیشه است.
    بارها گفته شده که مهاجرت افراد ماهر و متخصص باعث کاهش نیروی کار متخصص در کشور شده که می‌تواند به کاهش توانایی رقابتی و ناتوانی در توسعه صنایع و خدمات در داخل کشور منجر شود. همچنین کاهش توسعه‌ی فرهنگی و اجتماعی یکی دیگر از تبعات مهاجرت است و ممکن است با کاهش توانمندی‌های فرهنگی و اجتماعی کشور همراه شود که به کاهش هویت ملی و مشکلات اجتماعی منجر خواهد شد.
    باید توجه داشت که از دست دادن سرمایه‌ها و سرمایه‌گذاری‌ها در اثر مهاجرت ممکن است باعث از دست دادن سرمایه‌ها و سرمایه‌گذاری‌های افراد در کشور شود که می‌تواند به کاهش رشد اقتصادی و توسعه منطقه‌ای و ملی منجر شود.
    در شرایطی که در کشور ما نسبت به پدیده مهاجرت بی تفاوتی وجود دارد اما رقبای منطقه‌ای از این فرصت بهترین بهره‌برداری را می‌کنند. کشورهایی مانند امارات، عربستان، ترکیه، عمان و... نیروهای ایرانی را جذب می‌کنند و با این روند احتمالاً باید منتظر شکل گیری یک ایران فراسرزمینی باشیم.
    از دید جامعه شناسان ایران کشوری است با سرمایه انسانی بالا، ولی ظرفیت و سیاست‌های جذب رضایت‌بخش آنها در کشور بسیار پایین است. توانمندسازی و بهره‌وری بسیار کم است. با این وضعیت نازل در رتبه‌بندی‌های جهانی که از نظر این شاخص‌ها داریم، مهاجرت‌های آشکار و پنهان شکل می‌گیرد و این مسئله می‌تواند به مسئله اصلی مشور تبدیل شود.
    واقعیت این است که احساس تعلق به کشور و ترسیم چشم انداز مثبت در نتیجه سیاست‌های کلان ایجاد می‌شود. هر چند گفتمانی وجود دارد که از اتفاق از مهاجرت عده ای استقبال می‌کند اما باید پذیرفت که ایران متعلق به همه مردم ایران با هر تفکر و اندیشه‌ای است.