سرمقاله

چرا آمده ام؟ / محمد‌علی وکیلی

مشاهده کل سرمقاله ها

صفحات روزنامه

اخبار آنلاین

  • تجهیزات لازم برای راه اندازی کارگاه میوه خشک کنی
  • در 5 مرحله ساده، لکه قهوه خشک شده روی مبل را پاک کنید
  • جشنواره بلک فرایدی در نخل مارکت
  • مشاهده کل اخبار آنلاین

    کد خبر: 29230  |  صفحه ۱  |  تاریخ: 19 خرداد 1403
    چرا آمده ام؟ / محمد‌علی وکیلی

    فضای سیاسی ایران تحت تاثیر انتخابات زود‌هنگام ریاست جمهوری است. حدود هشتاد نفر ثبت‌نام کرده‌اند. برخی این عدد را بر نتابیدند و تحت عناوین مختلف حمله و هجمه کردند. ما گرفتار نوعی آپارتاید نسلی هستیم. گویا تا اطلاع ثانوی بناست مقدرات کشور همچنان در دست نسل اول و یا منسوبان آنان باشد. ازنگاه اینان نسل‌های بعدی و غیرمنسوبان تا آنان هستند، غریبه و فاقد صلاحیت می‌باشند. حمله و هجمه‌های صورت پذیرفته برخاسته از همان ذهنیت آپارتایدی است. اما چرا حقیر تصمیم به حضور گرفتم ؟ دلیل اول آن اعتراض به گارد بسته نسلی و آپارتاید ذکر شده می‌باشد. معتقدم بخش زیادی از ناکامی‌های کنونی محصول بسته بودن چرخه نخبگان و دست به‌دست شدن مسئولیت‌های اصلی کشور در بین چند قبیله می‌باشد. معتقدم بخش مهم مشکلات تلنبار شده و آوار بر سرِ ملت، ناشی ازناتوانی آدم‌های تکرای است. تکرار ناکامی‌ها و انتقال مسائل و مصائب به نسل‌ها ناشی از آدم‌های تکرای و گیرپاچ کردن گردش نخبگان می‌باشد. باتمام وجود معتقد هستم، بخش مهم آرزوهای ملت با شجاعت در تصمیم‌گیری قابلیت تحقق دارد. شوربختانه حرص به بودن و اصرار به استمرار قدرت این شجاعت را گوهر نایاب کرده است. آمدم تا بگویم تصمیمات، منابع‌ساز هستند نه منابع تصمیم‌ساز و بر همین اساس می‌توان باتصمیمات درست، طلسم ناکامی‌های بسیاری را شکست و سهم ایران از تجارت جهانی، گردشگری، منابع مشترک و قابلیت‌های ژئوپلیتک و… را گرفت. با تصمیم درست می‌توان دل‌های رمیده و رانده شده را بدست آورد و زمینه آشتی ملی را فراهم آورد و احساس تعلق سرزمینی و غرور ملی را با ساختن ایران آباد ارتقا داد. تکیه بر منابع به‌ جای تصمیم درست و بهنگام، کشور را در بزنگاه‌ها معطل و محروم ازفرصت‌ها کرده است. آمدم تا بگویم با ذهن کلنگی نمی‌توان کشور کلنگی شده را نوسازی کرد. بدیهی است بدون تحول ذهنی و نگرشی، رویکردها اصلاح نمی‌شوند. معتقدم ناترازی در ابعاد مختلف و درسطوح متفاوت کشور را در مرز ورشکستگی قرار داده است، اما همه ناترازی‌ها قابل جبران است اگر ناترازی در منابع انسانی جبران شود. عدم رعایت تناسب بین شغل و شاغل و سپردن کارهای بزرگ به دست آدم‌های کوچک، موجب هدر رفت سرمایه‌ها و فرصت‌ها و اداره پرهزینه کشور شده است. معتقدم به‌جای انتخاب وزیر اقتصاد و دیگر وزرای تخصصی از بین دم دستی‌ها و سفارش‌های رانتی، بایست با اعتماد به گروه‌های علمی دانشگاه‌های اصلی و اجماع مثلا گروه‌های اقتصاد بر معرفی سه نفر از بهترین نخبگان اقتصاد؛ در نهایت اجبار رئیس جمهور بر انتخاب یکی ازسه نفر مذکور باشد. یا اینکه وزیر صنعت، معدن، بازرگانی از بین سه نفر معرفی شده اتاق بازرگانی صورت پذیرد و…. معتقدم رئیس جمهور با تعهد زمانی بر تحقق شعارها و وعده‌ها در خصوص نرخ تورم، نرخ بیکاری، ارزش پول ملی، شاخص امید، نشاط و گشایش در سیاست خاجی، …… درظرف چهار سال بایست مورد ارزیابی قرار گیرد و همکاران خود در دولت را باهمین تعهد و بشرط توفیق در انجام تعهدات، انتخاب نماید. معتقدم مردم از شعار خسته و حتی نا‌‌امید از تقلای تغییر و اصلاح هستند و بایست صادقانه آن‌ها را شنید و فهمید. اگر قلم صلاحیت آقایان بنام حقیر چرخید و اذن ورود صادر شد. به حول وقوه الهی مردم خود در مسیر مناظرات بهترین داوری را خواهند داشت. درپایان عهد من درمدحت و خدمت به مردم جاودانه خواهد بود و هیچ کامیابی را بالاتر از خدمت به مردم نمی‌دانم و کام و نامی جاودانه‌تر از خدمتگزاری مردم نمی‌پسندم آنچنان‌که حافظ فرمود: هم کام من به خدمت توگشته منتظم هم نام من به مدحت توگشته جاودان