سرمقاله

یک ملت ،یک دولت ،یک خزانه / محمدعلی وکیلی

مشاهده کل سرمقاله ها

صفحات روزنامه

اخبار آنلاین

  • آشنایی با برخی از تفریحات رایگان تهران
  • چگونه انضباط شخصی را به یک عادت همیشگی تبدیل کنیم؟
  • بهترین هتل های نزدیک نمایشگاه بین المللی تهران
  • مشاهده کل اخبار آنلاین

    کد خبر: 29700  |  صفحه ۱  |  تاریخ: 26 خرداد 1403
    خردمندی بنیان دموکراسی / محمدعلی نویدی
    شاید ریشه و تبار واقعی دموکراسی به احساس و ادراک و فهم عمیق انسان از قدر و ارزش و منزلت حقیقی خود باز می گردد. یعنی، به زمانی که آدمی فهمید اشرف مخلوقات و برترین موجودات است. چرا و چگونه چنین فهم و درک ژرف و با ارزش به انسان دست داد و حاصل آمد؟ مقایسه کنید انسان ابله و جاهل و متعصب و خرافه پرست را با انسان دانا، آزاد اندیش و خردورز و ایستاده در برهان. اگر تفکر و اندیشه ورزی را از انسان بگیرند و توان ژرف اندیشی و تأمل را از وی بستانند، چه چیزی باقی می‌ماند که وجه و امتیاز اصیل انسانی گفته شود؟ آدمی با عقل و اندیشه شناخته می‌شود، نه با شکل و شمایل و سن و سال و مال و منال. بنابراین، ریشه و بنیان دموکراسی به یک اصل و قاعده اصیل و اثرمند می رسد؛ آن اصل این است:
    «هر انسانی بهره ای از عقل را داراست »
    یعنی ، موجود آدمی توان و نیرویی دارد که او را قادر می‌سازد تا بشناسد، تشخیص دهد، تصور و طراحی کند، هدف داشته باشد، مسیر زندگی خود را تعیین و تبیین نماید و بیاندیشد و بسازد. انسان اگر همین توان و نیرو را نداشت، هرگز به فهم حق حاکمیت بر خود و به صلاح خود « دموکراسی ، democracy » نمی رسید؛ و ضرورت دارد اضافه کنم، اگر بنا بر هر دلیلی، آدمی از رشد و ورزیدگی همین نیروی بی بدیل و ممتاز « خرد و اندیشه » غفلت ورزد و در صغارت و کودکی و نادانی باقی بماند، باز، هرگز به فهم واقعی دموکراسی « حکومت مردم » یا به گفته آ. لینکلن: حکومت مردم، برای مردم و به دست مردم، نایل نمی آید. حکومت مردم « دموکراسی » بیانگر حاکمیت عالیه در دست مردم آگاه و آزاد است. همین خردورزی علت و بنیان قانون، عدالت، برابری جنسیت، حقوق بشر، توسعه و رفاه اجتماعی و آزادی واقعی و سایر مفاهیم متعالی و انسانی دیگر می باشد. ساده تر بگویم، هیچ یک از مفاهیم و معانی ارجمند و شریف و با ارزش یاد شده در مورد حیوانات صدق نمی کند؛ یعنی دموکراسی برای جامعه انسانی معنا و مصداق دارد. زیرا، سایر موجودات فاقد عقل و اندیشه و اختیار هستند.
    بنابراین، دموکراسی و حکومت مردم بر مردم، یکی از دستاوردهای بی نظیر اندیشگی بشر در درازنای تاریخ زندگی و حیات وی بوده است. خردمندی « Wisdom » منشأ و سرچشمه است و دموکراسی یکی از ثمرات و اثرات اصیل و با هویت و با ارزش آن می باشد. مردم ناآگاه و صغیر هرگز معنی و ارزش دموکراسی را نمی فهمند و در نتیجه برای بدست آوردن آن تفکر و تقلا نمی کنند، راه دموکراسی دشوار است، زیرا، ورود به ساحت و قلمرو خردورزی دشوار است، و کار هر جامعه‌ای نیست، اما، شدنی و حاصل آمدنی ست. دموکراسی، عین آزادی و رهایی از دست خرافات، دیکتاتوری‌ها، فرقه ها و فریب ها و قید و بندها و بردگی هاست. بدین سان، نفس دموکراسی با ارزش است. چون آدمی در میدان دموکراسی، از بردگی به سروری می رسد که حق اوست. گویی، انسان با استقرار دموکراسی « مهر و نشان خردمندی خود را بر امور و سازمان ها و مناسبات اجتماعی حک می کند». وقتی دموکراسی با خردمندی همراه باشد، امور زندگی انسان و اجتماع به راستی و درستی پیش می رود و انسانیت شکفته و بالنده می گردد و آثار خود را در همه ارکان و عناصر جامعه نمایان می سازد. خدای متعال انسان را آزاد آفریده است و این آزادی ریشه در قدرت اندیشه ورزی او دارد. در قرن بیست و یکم « قرن آگاهی و دانش و فناوری های پیشرفته » انسان بیش از گذشته حق و شایستگی حکومت بر خود را دارد. تجربه کشورهای توسعه یافته گواه این مطلب و گزاره است. شریف ترین و اصیل ترین شایستگی و حق خود را فراموش نکنیم و از خردمندی و اختیار و اراده ملی غفلت نورزیم. ایران بیش از هر چیزی به شهروندان عاقل و آگاه و آزاد محتاج است.