کد خبر: 31935 | صفحه ۱ | تاریخ: 06 مرداد 1403
خود آرمانی و خود واقعی رئیس جمهور منتخب / طاهر جمشیدزاده
درست و تنها یک روز دیگر به آن روز بزرگ و تاریخی در سپهر و تقویم سیاسی ایران یعنی حکم تنفیذ رئیس جمهور منتخب« دکتر مسعود پزشکیان» بوسیله رهبر انقلاب باقی مانده است و باید همه دست به دست هم دهیم به مهر/ تا میهن خویش را کنیم آباد وبی مضایقه، بی حاشیه، بی تعارف و تکلف بگذاریم رئیس جمهور منتخب خود واقعی و خود آرمانی خویش را به جامعه عرضه کند و در اجرای قانون اساسی که برمبنای قانون برنامه هفتم توسعه شالوده آن همان گونه در مناظره های تلویزیونی اعلام کردند و بر اساس فرامین رهبری تدوین شده کارش را برای بهبود اوضاع اقتصادی و معیشتی جامعه بزرگ ایران و ایرانی و تعامل با دنیا و برداشتن و خنثی سازی ابرچالش تحریم ها انجام داده و ریل گذاری جدید اقتصادی کند و طرحی نو در اندازد.
کارل راجرز، تحت تأثیر گرایش ذاتی آدمها برای رشد و کمال یافتن و کسب تغییرات مثبت قرار گرفت. او به این نتیجه رسید که نیروی اصلی برانگیزنده آدمی گرایش به خودشکوفایی است؛ یعنی گرایش برای تحقق بخشی یا شکوفاسازی تمام تواناییهای موجود در انسان. هر موجود رشد یابنده سعی دارد تمام توانمندیهایش در محدوده وراثت را شکوفا کند؛ ممکن است آدمی در همه حال به روشنی نداند که کدام اعمال او منجر به رشد شده و کدام یک نمیشود، ولی همین که موضوع روشن شود شخص راه رشد کردن را انتخاب میکند. راجرز منکر نیازهای دیگر نشد که برخی از آنها نیز زیستی هستند، ولی او این نیازها را تحت الشعاع نیاز به تحقق خویشتن دانست. کارل راجرز بر این باور بود که گرایش ذاتی مردم به سوی رشد و کمال و تغییرات مثبت است، او این مجموعه را «گرایش به خودشکوفایی» نامید. طبق نظریه راجرز آدمی هر تجربهای را در رابطه با خودپنداره ی خویش میسنجد. مردم دوست دارند به نحوی رفتار کنند که با تصویری که از خود دارند همسان و هماهنگ باشد. تجربه ها و عواطفی که این هماهنگی را ندارند تهدید کننده شده و ممکن است از حیطه آگاهی طرد شوند؛ این همان مفهوم واپسرانی از دیدگاه فروید است، راجرز معتقد بود که چنین واپسرانی نه لازم است و نه دائمی « زیگموند فروید آن را امری حتمی میدانست و اینکه بخشی از تجربهها همواره در ناخودآگاه میماند.» هرچه شخص بخش بزرگتری از تجربه خود را انکار کند « به دلیل ناهماهنگی با خودپنداره اش» فاصله بین خویشتن با واقعیت بیشتر شده و امکان ناسازگاری زیادتر میشود. افرادی که خودپنداره ی آنها با عواطف و تجربههایشان هماهنگی ندارد، باید از خود در مقابل واقعیت دفاع کنند. زیرا در این شرایط، واقعیت اضطراب برانگیز میشود. اگر این فاصله خیلی زیاد شود دفاع فرو میپاشد، که منجر به اضطراب شدید و یا دیگر اختلالات روان شناختی میگردد. در مقابل، شخص سازگار دارای خودپندارهای است که با تفکر، تجربه و رفتارش هماهنگی دارد؛ خویشتن او سخت و غیر قابل انعطاف نیست بلکه همگام با پذیرش و درونسازی تجربهها و افکار جدید، تغییر میپذیرد. راجرز هچنین بر آن بود که آدمی دارای خود آرمانی یا ایدهآل است؛ یعنی تصوری از آن کسی که میخواهیم بشویم و باشیم. هرچه خود آرمانی نزدیکتر به خود واقعی باشد، شخص احساس تحقق یافتگی و رضایت بیشتری می کند؛ فاصله زیاد بین خود آرمانی و خود واقعی منجر به ناخشنودی و نارضایی شخص میگردد. بنابراین دو نوع ناهماهنگی میتواند پیدا شود. یکی بین خود و تجربه واقعیت و دیگری بین خود واقعی و خود آرمانی، راجرز فرضیههایی درباره اینکه چگونه این ناهماهنگی رخ میدهد ارائه داد. به ویژه معتقد بود که مردم در صورتی کارایی بیشتری خواهند داشت که در شرایط پذیرش مثبت بدون قید و شرط رشد کرده باشند، یعنی اینکه احساس کرده باشند که در نظر والدین و دیگران حتی وقتی احساسات، نگرشها و رفتارشان ایده آل نیست، ارزشمند هستند. اگر والدین فقط به صورت مشروط پذیرش مثبت نشان دهند یعنی فقط به شرطی که کودک رفتار و افکار و احساسات صحیح ارائه دهد، در آن صورت خود پنداره کودک خدشهدار میشود. بنابراین بهترین راهکار به شورای راهبری در انتهای گزینش و تصمیم گیری برای انتخاب وزرای کابینه دولت چهاردهم این است که باید بپذیرند که نظر ۱۷ میلیون افرادی از جامعه را که به مسعود پزشکیان در ۱۵ تیر ۱۴۰۳ رأی دادند و او را به عنوان رئیس جمهور منتخب خویش برگزیدهاند؛ بسیار مهمتر از سنجه و انتخاب نهایی شورای راهبری است؛ زیرا باید پذیرفت که این جمع بزرگ به یک تفکر رأی دادهاند؛ تفکری که قرار است جامعه ایران را که با دو مشکل اساسی و راهبردی اقتصادی و معیشتی مواجه شده است، رها ساخته؛ قیمتها تثبیت شده و موانع و چالشها در تعامل با جهان و کنار رفتن و خنثی شدن تحریم ها و ورود سرمایه گذاران شرکت های بزرگ« سیتروئن، پژو، شل، توتال و... به ایران» مرتفع و حل و فصل شوند. همان مسئلهای که روانشناس معروف آمریکایی آبراهام مزلو با رویکرد کارل راجرز در بسیاری از موارد همپوشانی دارد. مزلو، سلسله مراتب نیازها را پیش کشید که در پایینترین سطح، از انگیزشهای اولیه فیزیولوژیایی تشکیل میشود و به انگیزشهای پیچیدهتر روان شناختی میرسد که فقط هنگامی اهمیت پیدا میکنند که نیازهای اولیه برآورده شده باشند؛ نیازهای هر سطح باید حداقل کمی برآورده شوند تا اینکه نیازهای سطح بعدی به صورت انگیزه نقش آفرین رفتار درآید. اگر غذا و معیشت به سختی و با دشواری به دست آید، تلاش برای برآوردن این نیازها بر رفتار فرد تسلط یافته و انگیزههای والاتر نقش و اهمیت نخواهند داشت. فقط زمانی که نیازهای اساسی به آسانی برآورده شوند؛ فرد فرصت و نیروی کافی خواهد داشت که به علایق هنری و فکری بپردازد؛ در جوامعی که مردم برای برطرف کردن نیاز به غذا و مسکن باید سخت در تلاش باشند، فعالیتهای هنری و علمی رشد نمیکنند. عالیترین انگیزه یعنی « خودشکوفایی» را فقط هنگامی میتوان برآورده کرد که تمام نیازهای دیگر برآورده شده باشند. مزلو، دست به بررسی مردان و زنانی زد که در خودشکوفاسازی موفق هستند، یعنی کسانی که از تواناییهای خود، فوق العاده استفاده کردهاند، مزلو، کار خود را با بررسی زندگی بزرگان تاریخ، از قبیل اسپینوزا، تامس جفرسون،آبراهام لینکلن، جین آدامس، آلبرت انیشتین و النور روزولت، شروع کرد که به باور نویسنده نوشتار باید مسعود پزشکیان رئیس جمهور منتخب ایران که در خودشکوفاسازی بدون اغراق و به ضرس قاطع موفق بوده است و استاد تمام رشته خویش« فوق تخصص قلب» و باسوادترین رئیس جمهور حال حاضر جهان است که باید این رکورد موفق برای ایران در سپهر سیاست، در کتاب گینس ثبت و ضبط شود که ۷ مرداد۱۴۰۳ بوسیله رهبر معظم انقلاب حکم ریاست جمهوری او که ۴ روز پیش بوسیله شورأی نگهبان قانون اساسی تأیید و امضاء شده تنفیذ خواهد شد و ۹ مرداد مراسم باشکوه تحلیف او در مجلس شورای اسلامی با حضور سران کشوری و لشکری و قوای مقننه و قضائیه و مهمانان مختلف از کشورهای مختلف دنیا انجام خواهد گرفت را بایستی به این فهرست اضافه کرد. بسیاری از مردم، برخوردار از تجربههای به قول مزلو« اوج» هستند؛ یعنی لحظههای کوتاهی از خود شکوفایی و آن عبارت است از تحقق و خوشنودی یعنی یک حالت موقت، بدون تلاش زیاد و ناخود مدار از دستیابی به هدف، تجربههای اوج ممکن است به درجات و در طبیعت، روابط صمیمانه، ادراکهای زیباشناختی و یا فعالیتهای ورزشی، مزلو؛ پس از پرسش از تعداد زیادی دانشجو درباره تجربه اوج، پاسخهای آنها را خلاصه کرد. پاسخهای آنها شامل موضوعاتی از قبیل؛ یکپارچگی، کامل بودن،سرزنده بودن، یگانه و بینظیر بودن، آسان بودن، خودکفایی و ارزشهای زیبایی و خوبی و حقیقت بود. این قبیل مفروضهها دارای تلویحات سیاسی هستند؛ از منظر روانشناس انسان گرا با هر عاملی که از توان بالقوه فرد برای خود شکوفایی جلوگیری کند و او را از آنچه میتواند بشود،باز دارد باید مبارزه کرد؛ پس بگذاریم رئیس جمهور منتخب خود واقعی و آرمانی خویش به معنای واقعی کلمه باشد؛ همان طور که در دیدارهای رجال سیاسی و شخصیت های مردمی پس از پیروزی و حضور در پاستور به صراحت اظهار کرد چرا طوری به من نگاه می کنید که انگار کس دیگری شده ام و این همان رویکرد اصیل شناختی است که مسعود پزشکیان به خویشتن شناسی خویش باور دارد؛ رویکرد شناختی در واقع، نه نوعی «فلسفه» درباره ماهیت بشر همچون رویکردهای دیگر، بلکه بیشتر یک روش تجربی کلی است، همراه با سلسله مطالب مربوط به چگونگی پردازش اطلاعات درباره خود و جهان در آدمی.