سرمقاله

اسماعیل هنیه؛ مقتول جنایتی جهانی / میثم قهوه چیان

مشاهده کل سرمقاله ها

صفحات روزنامه

اخبار آنلاین

  • اعطای تندیس زرین مسوولیت‌پذیری اجتماعی و‌ فرهنگ سازمانی به همراه اول
  • ثبت نام کرمان موتور اقساطی مهرماه 1403
  • یک نماینده مجلس: چند شغله بودن مدیران در بدنه دولت قابل پذیرش نیست / رئیس جمهور نظارت کند
  • مشاهده کل اخبار آنلاین

    کد خبر: 32662  |  صفحه ۱  |  تاریخ: 21 مرداد 1403
    اسماعیل هنیه؛ مقتول جنایتی جهانی / میثم قهوه چیان

    اسماعیل هنیه بخش مهمی از رویداد فلسطین و یکی از مقتولان جنایتی جهانی است. فارغ از ارزیابی حماس و هنیه، ترور او در تهران نشان می‌داد که داستانی که اسرائیل در حال نگارش آن است تنها درباره فلسطن و غزه نیست. بی‌شک یکی از اهداف این ترور ایران بود. تقویت ایران پس از روی کار آمدن دولت متفاوت پزشکیان و امکان تجدید روابط با جهان، می‌توانست از قضا فلسطین را نیز تقویت کند. در این چارچوب، تقویت هر دولت در جهان اسلام، فارغ از ایده دولت‌اش، تقویت مسلمانان و تهدید حیات آتی رژیم اشغالگر صهیونیستی است. این به سادگی به آن باز می‌گردد که دشمنی که اسرائیلی‌ها برای خود تعریف کرده‌اند حق انسان‌های مسلمانی است که تبار زیستی مشترک و وسیع دارند و حتی اگر دولتی فعلا به نفع آن‌ها باشد، به هر حال روزی در دست مردمان مخالف خواهد افتاد. امروز بیشتر مسلمانان فارغ از مذهبی که دارند علاوه بر خدا، پیامبر و قبله واحد، شهید واحدی نیز دارند. او که سنی بود در آغوش میزبان شیعه‌اش کشته شد. شکل ترور هنیه حذف بخشی از جریان مقاومت اسلامی در مقابل اسرائیل در جهان اسلام بود. از قضا چنین حذفی یک هسته مرکزی دارد و آن حذف مقاومت در معنای عام آن است. اسرائیل می‌کوشد غیر خود را در مقابل جنایت‌کاری خود بی‌اثر سازد. این غیر در وهله اول البته اسلام است اما در گام بعدی هر اقدام انسانیی را نیز در بر می‌گیرد. موج سرکوب، حذف، تهدید و تحدیدِ فعالان غربی معترض به جنایت‌های این رژیم توسط دول غربی در آمریکا و اروپا صورت دیگری از چیزی است که در تهران رخ داد. از این رو ترور هنیه بخشی از یک ترور وسیع است که مسلمانان و انسان‌های زیادی را درگیر خود ساخته است. اما اسرائیل برای توجیه خود نیازمند سپری انسانی در جهان مدرن است. اسرائیل در قامت دولتی یهودی نیازمند دولت‌های به ظاهر سکولاری است تا بتواند با حذف دیگری اسلامی و مسیحی‌اش در جهان اسلام زنده بماند. وضع این دولت-غاصب درست مانند غرب است که برای توجیه اقدامات ضدانسانی خود از انسانیت استفاده می‌کند، نمونه اعلای این خوی دوگانه را می‌توان در هیروشیما دید. در این راستا هر جنایت او موجه و دفاع از خویش است و هر اقدام بر علیه‌اش ترور. شاهد امروزین این رفتار هم حذف شدن هر منتقدی توسط مدعیان انسانیت است. نوع جدید انسانیت علاوه بر ریشه فلسفی، اقتصادی و سیاسی که دارد، حائز سیطره‌ای فلسفی، اقتصادی و سیاسی در شرایط کنونی است، چنانچه دولت‌های اسلامی نمی‌توانند بر خلاف این سیطره اقدامی کنند. در واقع جهان سیاسی، اقتصادی و فرهنگی کنونی، منجر به عجز دولت‌های اسلامی و دیگر دولت‌ها از اقدامی موثر در مقابل جنایات این قول بی‌شاخ و دم صهیونیستی است. حتی اگر شورای امنیت ملی قصابان فلسطین را محکوم و طلب مجازات کند، باز این خودِ غرب به عنوان بخشی از جنایت است که باید آن را اجرا کند. سیطره صهیونی روی دیگری نیز دارد، برخی جنایاتِ پرشمار، ویرانگر، بدون مرز و جهانی اسرائیل را با چند جنایت محدود، واکنشی و ناکارآمد فلسطینیانِ به جان آمده مقایسه و یِر به یِر می‌کنند. بدون شک این گزاره که جنایت، جنایت است می‌تواند از آنجا که الف، الف است و یا هر چیزی، خودش است بدیهی بنماید، ولی توسل به جنایتی فرعی برای توجیه جنایت اصلی، غیرقابل مقایسه و فراگیر، خود بخشی از جنایت دوم خواهد بود. در واقع وضع اسرائیلی تلاش می‌کند با قربانی نشان دادن جانی، جنایت خود را توسعه دهد. از این رو بخشی از جنایت توسط افکار عمومی رخ می‌دهد که خون‌های جاری در فلسطین را نمی‌بینند و از قضا معترض خون دماغ قاتل‌اند. شکل‌دادن این حس که اسرائیل مظلوم است ریشه خود را در جنایات هیتلر هم بیابد، امروز همان هیتلر بسیار علنی‌تر و قوی‌تر ظاهر شده است. هیتلر اگر یک فرد بود هیتلر ثانی دولتی است به نام اسرائیل که توسط نظمی که به هیتلر پیروز شده زاده شده است. از این‌رو هنیه نه تنها توسط اسرائیل که توسط یک جهانِ مدعی حقوق بشر ترور شد. ما خود توسط قضاوت‌های‌مان بخشی از این جهان هستیم که نه تنها روی زمین بلکه درون ذهن‌ها هم گسترده شده، جهانی که در آن پیروزان بر هیتلر، نوع دیگری از نژادپرستی را تداوم دادند و می‌خواهند سیطره خود را تکمیل کنند و از قضا اسرائیل نوک پیکانی است که در جان انسان امروز یعنی فلسطین فرود آمده و هنیه بسیاری دیگر مقهور این پیکان بی‌رحم‌اند. بی‌تردید چنین ترسیمی از جهان، تقسیمش به دو قطب خیر و شر نیست زیرا منطق یکی است و قضاوت در خصوص اسرائیل نباید ما را به جانب چین و روسیه سوق دهد. ایستادگی در حمایت از فلسطین تلاش برای دیدن انسانی است که امروز در معرض چشم مدعیان انسان ذبح می‌شود و کسی که چنین وضعی را نقد کند بی‌شک موضعش در قبال هر اقدام مشابه توسط هر قدرت متفاوتی باید همین باشد و الا این عدم انسجام نشان خواهد داد که هدف نه حمایت از فلسطین که استفاده از آن برای تثبیت خود در جنگ جهانی قدرت کنونی است.