سرمقاله

فیلترینگ راهی به سوی بن بست / مسعود نصیری

مشاهده کل سرمقاله ها

صفحات روزنامه

اخبار آنلاین

  • حضور ایرانسل در تلکام ۱۴۰۳ با شعار جریانی به سوی هوشمندی
  • آغاز طرح زمستانی «ایرانسل‌من»
  • بسته تخفیفی ایرانسل به مناسبت روز مادر و روز پدر
  • مشاهده کل اخبار آنلاین

    کد خبر: 36992  |  صفحه ۱  |  تاریخ: 14 آبان 1403
    فیلترینگ راهی به سوی بن بست / مسعود نصیری

    بحث فضای مجازی و مراقبت از مردم در برابر دنیایی که اینترنت به روی آنها باز کرده سالهاست جز مباحث اصلی جامعه و خانواده ها و اقشار مختلف مردم شده است هرچند ما در یک اشتباه محاسباتی فضای سوشال مدیا را مجازی پنداشتیم و نمی دانیم این فضا هم بخشی از فضای حقیقی زندگی ماست و مجاز به معنای دروغ نیست بلکه بازتاب دهنده رفتار ما در دنیای حقیقیست حال این دنیای حقیقی رسانه ملی ما یا فضای کاری ما یا فضای تحصیلی ماست که فضای مجازی همچون آینه ای آن را بازتاب می دهد یا بهتر بگوییم بخشی از آن را نمایان می کند ما نباید همچون کسی که نمی تواند خوب و بد این فضای مجازی را تمایز دهد و فقط فرش را روی خرده نان های ریخته شده بر روی یک فرش هزار رنگ می اندازد ما نیز با فیلتر کردن و بستن آنچه بازتاب زندگی حقیقی ماست چشم ها را بر روی این فضا ببندیم بلکه باید نقاط قوت و ضعف خویش را در دنیای حقیقی و به طبع مجازی که آینه زندگی مان است را بشناسیم و یادمان باشد هیچ فضای حقیقی و مجازی در دنیا وجود ندارد که خطراتی را برای سنین مختلف نداشته باشد. اما مگر رانندگی خطر تصادف را همراه خود ندارد؟! مگر ساختن ساختمانی چند طبقه خطر سقوط مصالح را همراه خویش ندارد؟! خلاصه مگر املا نوشتن غلط ندارد؟! آیا می توان نوشتن املا را غلط پنداشت یا به وجود آموزگاری که غلط های ما را متوجه می شود خرده گرفت اما می توانیم معلمی داشته باشیم که شکل صحیح کلمات را به ما بیاموزد؛ هرچند در جامعه امروز که به سمت مدرنیته شدن می رود و اینستاگرام و تلگرام و سوشال مدیایی که زاییده مدرنیته است قوانینی داریم که یکی از اصول مدرنیته می گوید عقل بشر بیش از هرکسی خیر و صلاح بشر را متوجه می شود و هیچ کس جز خوده فرد راه صحیح را برای فرد تشخیص نمی دهد،اما در جامعه شرقی و سنتی ما که همیشه درصدد ورود به دنیای مدرن بوده است این تضادها موجب اختلالات فکری و خانوادگی شده است؛ در واقع جامعه ما نه می تواند از فضای مجازی که تبلور مدرنیته است فاصله بگیرد و نه می تواند اتفاقات آن را به راحتی هضم کند اما مگر می شود فضای مجازی که دنیا را به یک دهکده جهانی تبدیل کرده است را به روی خویش ببندیم؟! نمی توانیم این فضا را فی الذات مسموم و قابل معدوم کردن بدانیم؛ اما می توانیم چگونه استفاده کردن از این فضا را حق انتخاب افراد بدانیم متاسفانه فیلترینگ همچون یک ربات هوشمند اما بی احساس چوب تر و خشک را با هم می سوزاند و اجازه نمی دهد عقل شخص که حاصل قدرت تشخیصش می باشد و تبلور یافته از زیست او در جامعه است فضای نامناسب را بر روی چشمانش ببند و فضای مناسب را مقابل افکار او باز کند؛ سالها ماموران راهنمایی و رانندگی به رانندگان و سرنشینان خودروها تذکر می دادند که کمربند ایمنی را ببندید زیرا خطر تصادف وجود دارد که موجب آسیب رسیدن‌‌‌ به جسم شما می شود شاید ترس از جریمه باعث بستن کمربند ایمنی در رانندگی شد اما فرهنگ بستن کمربند ایمنی زمانی در جامعه رونق گرفت که افراد در جاده ها تصادف کردند و متوجه شدند بستن کمربند ایمنی می‌تواند از بیشتر آسیب رسیدن به آنها جلوگیری کند؛ در واقع باید مردم خودشان تشخیص بدهند که چه زمانی و کدام فضا و در چه حالتی برای انها و فرزندانشان خطر دارد؛باید در آموزش و پرورش ، وزارت علوم و دانشگاه ها و موسسات فرهنگی اتفاقات درست اخلاقی را تعریف کنیم که افراد خودشان اتفاقات نادرست اخلاقی را در فضای مجازی و خاصه اینستاگرام تشخیص بدهند افراد باید به مرور زمان و در چارچوب آموزش ها و پرورش هایی که فقط مختص وزارت اموزش و پرورش هم نیست به این بلوغ فکری برسند که چه چیز برای آنها مناسب است و چه چیز مبتلابه فضای مجازی است؛ ما حتی اگر فضای اینستاگرام و سوشال مدیا را دشمن زندگی روزمره خویش می دانیم باید برای تضعیف دشمن جامعه خویش که فضای مجازیست فضای حقیقی را تقویت کنیم به عنوان مثال رسانه ملی به عنوان یک دانشگاه نقطه مقابل فضای اینستاگرام است اما ما به جای اینکه برای رونق بیشتر رسانه ملی که یک دانشگاه است تلاش بیشتر کنیم تا مردم در حق انتخاب متقابل رسانه ملی را انتخاب کنند دانشگاه دیگری را که سوشال مدیاست را نادیده می گیریم در صورتی که برنامه سازی در تلویزیون می تواند آیتم سازی در اینستاگرام را تضعیف کند هرچند که به نظر بنده این دو فضا می توانند به صورت مکمل در کنار یکدیگر به رشد و نمو جامعه کمک کنند اما از جایی که فضای مجازی همراه خویش شاید نامعلوماتی را برای جامعه داشته باشد رسانه ملی می تواند به عنوان یک دانشگاه و پایگاه فکری و اخلاقی برای رونق خویش تلاش کند تا اینستاگرام بازتابی از تلویزیون باشد نه تلویزیون مان بازتابی از اینستاگرام؛ در سالهای دور شبکه های پر زرق و برق ماهواره ای جولان می دادند اما در چند دهه اخیر رسانه ملی و تلویزیون و برنامه سازان ما در سالهای اخیر شبکه های نمایش خانگی آنقدر در ساخت سریال و فیلم های سینمایی قوی ظاهر شدند که همان شبکه های ماهواره ای سریال های ساخته شده در کشورمان را در شبکه های خویش پخش می کردند سریال هایی که بر اساس قوانین کشور و در چارچوب رعایت موازین اخلاقی ساخته شده اند در واقع رسانه ملی باید ریل گذاری درست انجام بدهد و با قراردادن ایستگاه های فکری مناسب فضای مجازی را تحت الشعاع خویش بگذارد زیرا رسانه ملی قبله اول هر خانه ایست که این روزها و شب ها در آن هزاران گوشی موبایل و فیلترشکن در آن دست به دست می شود‌؛ به همین دلیل رهبری فرمودند گاهی شاید ما حرفی برای گفتن نداشته باشیم اما می توانیم انعکاس کارهای خوب و هنری دیگران در فضای مجازی بشویم و رسانه ملی مهمترین نقطه ایست که می تواند فضای مجازی را محل انعکاس خویش قراردهد؛ به همین دلیل مقام‌معظم رهبری فرمودند فضای مجازی به اندازه انقلاب اسلامی اهمیت دارد و عرصه فرهنگی عرصه جهاد است و نباید از فضای مجازی غافل شویم در واقع اشاره ایشان به کار کردن در فضای مجازیست نه اینکه این فضا را ببندیم و کار نکنیم و منظور مقام معظم رهبری از مدیریت فضای مجازی همین تولید محتواست که هنر تولید محتوای درست را داشته باشیم و فیلترینگ مانع اصلی دسترسی و تولید محتوا در سوشال مدیاست.