سرمقاله

عصرها، معنا و مُقوّمات زندگی

مشاهده کل سرمقاله ها

صفحات روزنامه

اخبار آنلاین

  • بهترین هتل‌های جنوب ایران برای سفر‌های زمستانی
  • سنگ کیسه صفرا: از تشکیل تا درمان، همه آنچه باید بدانید
  • اکسل، سلاح مخفی مدیران و تحلیلگران: آموزش تکنیک‌های حرفه‌ای برای تصمیم‌گیری هوشمندانه
  • مشاهده کل اخبار آنلاین

    کد خبر: 40143  |  صفحه ۱  |  تاریخ: 10 دی 1403
    عصرها، معنا و مُقوّمات زندگی

    پرسش نخست این است که عصر چیست، و چگونه شناخته می شود؟ محتوا و درون مایه عصرها چیستند؟ و پرسش دوم این است که معنا و مُقوّمات زندگی با فهم عصرها چه نسبتی دارد؟ منظور از عصرها، روزگاران و مدت زمان معین در تاریخ و فرهنگ و تمدن و زندگانی بشری است. مدت زمانیکه حاوی ماهیت و چیستی مُعیّن و مُشخّصی داشته باشد و بدان معروف گردد و اشتهار پیدا کند. بدین سان، عصرها بیانگر چگونگی رشد و توسعه زندگی آدمی و نیز نحوه‌ی سیر تکامل فرهنگ و تمدن و تعالی عقلانی و اثری، بشری است. به عنوان مثال و مصداق، وقتی « هزیود » شاعر نامی یونان در قرن هشتم قبل از میلاد مسیح (ع)، برای جهان پنج عصر می شمارد، او توجه به معنی و محتوای عصرها دارد: ۱- عصر زرین، دوره ی کرونوس است، که عصر زیست انسانی توأم با پاکی و سعادت و بدون رنج و رنجوری بوده است. ۲- عصر سیمین، عصر زئوس است؛ که در آن آدمیان پاکی خود را از دست می‌دهند و شیفته ی تجمل و لذات مادی می شوند. ۳- عصر مفرغ، که روزگار جنگ و ستیز مداوم بوده است. ۴- عصر قهرمانی، که عهد مبارزات مُشعشَع قهرمانان و نیمه خدایان در جنگ « تروا و تب » بود. و ۵- عصر آهن، عصری که عدالت و شرافت از میان بشر رخت بر بسته بود و انسان خودخواه در رنج و مشقت می‌زیست. خود هزیود در این عصر میزیست. ( مصاحب، دایرةالمعارف). این دیدگاه اسطوره‌ای و افسانه ای هزیود بزرگ همانند اشعار حماسی حکیم فردوسی در شاهنامه، عصر ایرانیان و تورانیان، دارای مضمون و محتوای مفهومی و معنایی است. بنابراین، عصرها با معناها و محتواها شناخته می شوند، و همین معانی و مفاهیم به زندگی انسان معنا و مفهوم می بخشد و ترجمان روزگار آدمی و نسل های او می گردد و سبب قوام و دوام زندگی آدمی، می شود. لذا، شاخص و ویژگی اصلی سنجش عصرها، بکارگیری و استعمال همگانی و عمومی مؤلفه ها و میزان های زندگانی متمایز می باشد. من اسم این کاربرد و کاربست عمومی وسایل و لوازم زیست را، کاربرد اغلبی و اکثری می نامم. یعنی، در طول آن دوره و عهد، آدمیان اغلب و اکثر از آن امکان و ابزار شاخص برای گردش و چرخش زندگی استفاده می کنند. به تعبیر دیگر، از بین چندین مؤلفه و عنصر مؤثر در زندگی سازی یک اصل و عنصر عمومیت دارد، و استحکام و ثبات زندگی بدان وابسته است. مثل، نسل و عصر زِد و اینترنت و نت. مثل، عصر آهن و استفاده از وسایط و وسایل ساخته شده از جنس آهن. وقتی چنین وضعیتی پیش بیاید، تفکر، خلاقیت، پیدایش و انواع اختراعات و ابتکارات بدان سو، سوق پیدا می کنند. مشاغل مرتبط با آن عنصرِ غالب و مقوم، گسترش می یابد؛ کاربست های آن مؤلفه و عنصر تشکیل دهنده زندگانی، شیوع و عمومی می شود. عصر آهن، عصر وسایل چرخ دار آهنی بود، عصر شمشیر و نیزه و ساچمه و ارابه های چرخ دار و نعل آهنی و غیره بود. همین عمومیت استفاده از آهن سبب شد، برای اولین بار، رسم الخط فنیقی رواج پیدا کند و نوشتن برای انسان امکان پذیر گردد. پس، در عصر آهن علت و عامل مقوم و تقویت زندگی آدمیان « عنصر آهن ». بوده است؛ چنانکه در عصر کنونی ابزارهای هوشمند علت مقوم و تقویت کننده حیات بشری است. معنای زندگی از تشخیص آن اصل و عنصر محوری و مرکزی، منشأ می گیرد و مسیر رشد و بالندگی بی انتها را نمایان می سازد. عصر حجر، آهن، مفرخ، کشاورزی و دامپروری و سیستم فئودالی و عصر علم و دانش و فناوری و تکنولوژی و اینترنت و غیره، ریشه در آن عنصر و امر نمایانگر بارز و شاخص دارد. آیا پوسته ها و امور فرعی و خرافات و آرزوها و آرزو فروشی ها، مرکز و مدار زندگی هستند؟ یا مغز ها و هسته ها و حقایق واقعی مقوم ساختار زندگانی و اداره امور انسانی است؟ چرا عصر یخبندان را عصر یخ و سرمای شدید و غلیظ و متراکم می گویند؟ آیا آنجا ناترازی انرژی منظور بود؟ من فکر می کنم، وقتی آدمیان ذهن و فکر شان، یخ بزند، عصر و عمر شان، یخ می زند. یعنی، در روزگار و دوره قفل و فروبستگی ذهن ها و عقل ها، عمل ها و اثرها، یخ می زنند و از کار می افتند، گویی عقل ها به خواب زمستانی می روند.! در این صورت زندگی انسان پریشان و نابسامان می گردد و معنی خود را از دست می دهد و تهی از محتوا و مضمون و هدف و امر تقویت کننده می شود! یک نکته مهم دیگر این است که چگونه از غلظت و فشردگی و فسردگی زندگی جلوگیری کنیم؟ یک راه حل این است که به عقل ورزی و اندیشه پروری توجه شود و سمت و سوی آموزش و پرورش و نظام تعلیمی کشور، بسمت خردورزی تغییر جهت بدهد. عاقلان به راه آزادی و آبادی می روند نه وادی خواب و خیال. عقل و عقلانیت اثربخش آدمی را بسوی بی نهایت بَرمی کشد. روزگاران و عصرها آمده اند و رفته اند و بر نسل ها گذشته اند، چنانکه اعصار و حکومت ها چنین بوده اند؛ توجه کنیم که چه اثری برجای می گذاریم؟ اثر سازنده، یا مخرب. هر عصری با اثر بارز شناخته می شود.  محمدعلی نویدی