سرمقاله
صفحات روزنامه
اخبار آنلاین
خلقت و سیر تکامل انسان چنین است که با عقل و اندیشه و اختیار و آزادی، عجین و آمیخته شده است. و همین آمیختگی و سرشت ویژه و ممتاز، موجب مسئولیت انسانی و اجتماعی و ابدی و ازلی آدمی گشته است. رشد و توسعه و پیشرفت نیز از همین ریشه و مبنا نشأت میگیرد. یعنی، ترقی و تعالی بشر، در امتداد عقل و عقلانیت است نه در گستره حس و ایدئولوژی. مثلاً یک معدن را در نظر بگیرید، این معدن دارای ذخایر معدنی و آلی فراوانی است، اما، ابتدا لازم است، به وجود ذخایر شناخت پیدا کنیم و با علم و استدلال، وجود ذخایر و واقعیت آن مستدل و مستند سازیم. بدون، اندیشه و دانش و با تکیه بر توهمات و خیالات، هرگز نمی توان عمر و سرمایه انسانی را در امور واهی و پوچ « بی اثر » تلف کرد. ترقی و تعالی زندگی و وضعیت اجتماعی انسان، امتداد خواب و خیال نیست؛ بلکه، امتداد و کشیدگی عقلانیت و واقعیت است. و باز یک بذر مرغوب و مناسب را فرض کنید، این بذر در آغاز و اولاً و بالذات، فقط استعداد و توانش صرف است، نه فعلیت و گسترش. لیکن، این بذر و استعداد، واجد رشد و بالندگی می باشد. اینک، پرسش بنیادی این است که، چگونه و به چه طریقی این بذر و نهال را بپروریم؟ چگونه از بذرها و نهال ها، محصول و درختان پُر سایه و ثمر، پرورش دهیم؟ و نیز، در چه صورت و وضعیتی بذرها و نهال ها، پژمرده می شوند و تباه می گردند؟ مَثَل، زندگی و اجتماع انسانی و آمد و شد نسل ها نیز چنین است. نسل ها و جمعیت ها، همانند، بذرها و نهال ها و معادن هستند؛ اگر در امتداد « extension » و گستردگی عقلانیت و واقعیت قرار بگیرند، پیشرفتگی و ترقی به ارمغان می آورند، و اگر در امتداد بیخردی و بی خیالی، واقع شوند، حرمان و حسرت پیش می آورند. آری، انسان اندیشمند و خردورز، ابتدا می اندیشد و متأملانه و کنجکاوانه مسیر و اهداف زندگی را تصور می کند، و صورت های اثربخش می سازد، و آنگاه، به انبساط و امتداد ادامه می دهد. این انبساط و بسط یافتگی، هم در درون آدمیست، و هم در بیرون انسان. یعنی، درون و بیرون بشر، مکمل و ملازم هم هستند. مهم این است که بفهمیم و عمیقاً درک کنیم، این بذرها و ظرفیت ها و استعداد های انسانی، قابلیت منبسط شدن و بسط دادن، دارند. بنابراین، گشایش ها و رهایش ها در زندگی از آن مبنا و مرجع اندیشگی و علمی ناشی میشود. این عقل و عقلانیت است که نیروی خَلق و آفرینش صورت های نوین زندگی است. این اندیشه و دانش انسان است که سبب گره گشایی ها و باز شدگی ِ راه ها و مشکلات در مسیر اهداف متعارف و متعالی زندگی می گردد. کدام نیرو و توان امکان استنباط و استخراج و آزادگشتگی نیروی های خفته و نهفته زندگی انسانی را فراهم می سازد؟ خِرد و خردورزی، تنها راه و ابزار نفوذ و رخنه و بهره مندی آدمی از توانایی های مکتوم و مکنون، می باشد. وقتی، نیروها و استعداد ها و سرمایه ها، قدرت باز شدن و شکوفایی پیدا کنند، ترقی و توسعه ظهور پیدا می کنند. آزادی و آبادی ظاهر می گردد. اما، هنگامی که عقل و اندیشه قفل شود و ضعیف گردد، گشایش ها و انبساط ها، جای خود را به انقباض ها و فروبستگی ها، می سپارند. بدین سان، عامل و علت اصلی رشد و توسعه و پیشرفت و ترقی و صلاح و سامان زندگی، به تحقیق، قدرت اندیشگی و عقلانیت اثربخش است؛ نه هر عقلانیتی. اتکا به واقعیات، بجای توهمات، و تکیه بر عقلانیت و خردمندی، بجای مجادلات و هیجانات، سبب اصلی خلاقیت و نوآوری است. اندیشه عامل گستردگی و کشیدگی و پیشرفت است. این مطلب همان در امتداد عقلانیت بودن است. مثل، مسیری که آدمی را به مقصد و مقصود می رساند. اگر می بینیم اوضاع و احوال زندگی مساعد و مناسب نیست و همگان احساس خوب و خوش ندارند، به ریشه ها و بنیان ها، بیاندیشیم و در جهت اصلاح و تغییر آن بکوشیم. حسرت و پریشانی زمانی ظاهر میشود که بیخردی و نسنجیدگی بر خردمندی و سنجیدگی فایق آید و چیره و غالب شود. امتداد عقلانیت و اندیشه ورزی، تکامل و ترقی است. و امتداد توهم و خیال بافی، تباهی و پریشانی است.