سرمقاله
صفحات روزنامه
اخبار آنلاین
پیشینه تاریخی و ریشه شناسی نوروز بر اساس مستندات کتاب « ایران و ریشه هایش » به زمان آریائیان و ایرانیان باستان، یعنی به عهد جمشید پادشاه پیشدادی می رسد. من فکر میکنم ریشهٔ جشن بزرگ و ملی نوروز ایرانی، نه به یک افسانه و اسطوره تهی، بلکه به یک واقعیت و عینیت ملموس در زندگی ایرانیان باستان می رسد. زیرا، نوروز، روز ممتاز و ممیز و تازه را گوئیم که عهد و عصر سرما و تاریکی را از روزگاران و دوران روشنایی و نور متمایز و متفاوت می کند. نوروز، روز نو و تولد دوباره و اساساً، روز آفرینش و آزادی است. روز آفرینش است، چون آغاز فصل تلاش و کوشش و تولید و تولد است. تولید « نان» و توشه برای دوران بی نانی و سرما و یخبندان. روز آزادی است، زیرا، گله ها و گوسفندان و اقوام آریائی امکان رهایی و آزادی از آغلها به علف زارها و چمن ها را پیدا می کردند. مردمان باستان از دخمه ها و غارهای تنگ و تاریک، به طبیعت و دشت و دَمن روی می آوردند. بنابراین، نوروز، روز نان و آزادی است. نوروز، با همه فراز و نشیب اش، و با تمام عناصرش، مثل، خانه تکانی، هفت سین، آشتی ها و دوستی ها، صله ارحام، هدیه دادن ها و انعام گرفتن ها و نو پوشیدن ها و رفت و آمدها و دید و بازدید ها و کینه ریختن ها و نو اندیشیدن ها، همواره تاریخ، برای ایرانیان زیبا و خوشایند و یک جشن بزرگ ملی و وحدت بخش، معنی و مفهوم داشته است. نوروز، حکایت آشتی و دوستی ایرانیان است. در قلمرو بزرگ و وسیع ایران دیروز، نوروز، علت و عامل اصلی انسجام و همبستگی ملی تلقی می شد و هنوز چنین است. در ذات جشن نوروز، اختلاف نیست. اختلافات از منابع و مراکز دیگری آمده است. ایرانیان خردمند، در ایام و روزگاران کهن، دو فصل بیشتر نداشتند. فصل سرما. و فصل گرما. فصل سرما را پنج ماه می دانستند و فصل گرما را هفت ماه.( ایران و ریشه هایش). بعدها سال به چهار فصل منقسم شد. ایرانیان هوشمند و آزادمنش و والا تبار، در سال دو جشن بزرگ برگزار می کردند: جشن نوروز. و جشن مهرگان. این دو جش از جشن های دیگر مهم و پُراهمیت و ارزشمند بود. و در این میان، جشن نوروز، از همه جشن ها، بزرگ و ملی تر بود. و البته مقدمات و پیشینیات داشته است؛ مثل، جشن چهارشنبه سوری و قاشق زنی و سایر جشن ها و رسوم پیشاهنگ نوروز. جشن بزرگ نوروز، برای ایرانیان مشاهده چهره دلارا و رخشان خورشید و نور و روشنایی و گرما و طبیعت و حرارت را داشت و دارد. به همین دلیل، نوروز، با شادی و نشاط و خرمی و خرسندی همراه بوده است. در کتاب ایران و ریشه هایش آمده است: اقوام ماد، امپراتوری هخامنشی و اشکانی نوروز را بس گرامی می داشتند و آن را جشن می گرفتند و این جش در دوران ساسانیان، با تمام جزئیات و مقدماتش برگزار می شد. اَمّا، بعد از ظهور اسلام، خلفای اولیه به جشن نوروز بی اهمیتی کردند و آن را جدی نگرفتند. ( مصاحب، واژه نوروز). تا اینکه دوباره به اهمیت و اثر بی نظیر جشن بزرگ نوروز پی بردند و کم و بیش اجازه برگزاری این مراسم ملی را دادند. از زمان حجاج بن یوسف، جشن نوروز بخاطر درآمد زایی و اخذ هدیه و تُحَف از مردم، از نو رونق و رواج پیدا کرد و با قیام ابومسلم خراسانی و تأثیر گذاری خاندان دانشور و نافذ برمکیان و رو کار آمدن سلسله طاهریان، جشن های ایرانی جان تازه گرفت و نوروز دوباره بلند آوازه گشت. و تا امروز و در بلندای تاریخ، ایران زمین با جشن بزرگ نوروز، همواره رخشان و درخشان و استوار خواهد ایستاد. اما حکمت نوروز. بطور خلاصه حکمت نوروز را در دوازده اصل و قاعده احصا و شمارش می کنم: نوروز یک جشن ملی ماندگار است؛ بدین سان، با تغییر حکومت ها، تطور عصرها، تحول نسل ها، از بین نمیرود و زوال نمی پذیرد و فراموش نمی شود. نوروز، در پیوسته تاریخ و فرهنگ ایران زمین، استمرار داشته است و با جان و جهان ایران و ایرانی در هم آمیخته و تنیده شده است. نوروز، با دیدگاه های مقطعی و فصلی و ایدئولوژیک، سازگار و سازوار نیست، زیرا، نوروز، یک فرهنگ و تمدن است و تمام دیدگاههای کوچک و کوتاه را در خود هضم می کند. نوروز، عامل اصلی وحدت بخش و انسجام آور ایرانیان می باشد.امروز را نگاه نکنید، نوروز، نماد جشن و شادی و نشاط و سرزندگی و پویایی ایران و ایرانیان بوده و خواهد بود. رتبه ایران از نظر شادی و نشاط اجتماعی در ایران باستان نخست جهان بوده است. « ایران و ریشه هایش». نوروز، واقعاً، نشان و سمبل آزادی و رهایی است. آزادی از تاریکی و تنگی و سردی و تنهایی و جهالت، و ورود به جهان خُرم طبیعت ِ سبز و دنیای بزرگ و کار و کوشش و رفاه و آسایش و آرامش. نوروز، به عصرها و نسل ها بند و بستگی ذاتی ندارد، نوروز در فراز و بلندای عصرها و نسل ها ایستاده است. زندگی دو ستون و شالوده اصلی دارد: نان و معیشت، و آگاهی و آزادی و عدالت. بدون این دو بال، زندگی امکان بقا و پرواز و رشد و توسعه و بالندگی نخواهد داشت. نوروز با خردمندی، تلاش و توشه، و آگاهی و آزادی ربط وثیق و پیوند اثری دارد. نوروز نسل زِد و جوان ایران امروز، در واقع، نوروز اینترنتی و از جنس دیگر و متفاوت با نوروز باستانیان و گذشتگان می باشد. این تفاوت بیشتر به فرع ها و شاخه ها و میوه ها و تنگاناهایی و فقر مربوط است. اما، در ریشه ها و اصل ها، با نوروز همیشگی و اصیل و مُستمِر همخوانی دارد. زیرا، نوروز واقعی، روز نو انسان و انسانیت، ایران و ایرانیت، روز مهربانی و محبت، روز شادی و نشاط، روز وارستگی و فرزانگی و روز مردم و مرام مردمی، روز خانواده و خرمی، و در نهایت نوروز، روز خواندگی، خردمندی و نیکی و راستی، و روز راندگی بی خردی و بدی و ناراستی است.