سرمقاله
صفحات روزنامه
اخبار آنلاین
انفجار مهیب بندرعباس، فاجعهای ملی بود که جان بسیاری از هموطنان را گرفت و خسارات مالی سنگینی بهجا گذاشت. این رویداد تلخ، که منجر به اعلام سه روز عزای عمومی شد، پرسشهایی درباره علل و چگونگی وقوع آن ایجاد کرد. در این میان، برخی جریانهای اپوزیسیون تلاش کردند از این فاجعه بهعنوان ابزاری برای تخریب نظام حاکم و اثبات حقانیت خود بهرهبرداری کنند. این نوشتار به بررسی این سوءاستفادههای سیاسی و ضرورت پرهیز از پیشداوری میپردازد.
انفجار در بندر شهید رجایی، یکی از مراکز اصلی تجارت خارجی ایران، رخدادی بیسابقه بود. چنین حوادثی به دلیل شدت و ابعادشان، اغلب در دسته رویدادهای «نادر» قرار میگیرند، به این معنا که وقوع آنها غیرمنتظره و غیرمعمول است. این فجایع ممکن است به دلایل مختلفی مانند خطای انسانی، نقص فنی، یا عوامل خارجی رخ دهند. بررسی دقیق علل این رویداد توسط کارشناسان اجرایی و امنیتی برای روشن شدن حقیقت ضروری است.
واکنشهای عمومی و بهرهبرداری سیاسی
پس از فاجعه، موجی از نارضایتی و اندوه در فضای مجازی شکل گرفت. بسیاری از مردم، با ابراز خشم و تأسف، این رویداد را به ناکارآمدی نظام، ضعف مدیریت، یا حتی فساد نسبت دادند. این واکنشها، که ریشه در غم عمومی دارند، قابلدرکاند. بااینحال، برخی جریانهای اپوزیسیون، بهویژه گروههایی که عموماً در خارج از کشور فعالیت میکنند، تلاش کردند این فاجعه را به ابزاری برای حمله به نظام حاکم تبدیل کنند. آنها با بزرگنمایی رویداد و نسبت دادن آن به ضعف ذاتی نظام، سعی در القای ناکارآمدی و مشروعیتزدایی از نظام داشتند تا حقانیت سیاسی خود را اثبات کنند.
این رویکرد، که اغلب بدون شواهد معتبر و پیش از انتشار نتایج تحقیقات رسمی مطرح میشود، از خون قربانیان برای اهداف سیاسی سوءاستفاده میکند. برای مثال، برخی رسانههای وابسته به اپوزیسیون شایعاتی درباره دخالت عوامل خارجی، مانند رژیم صهیونیستی، منتشر کردند تا نظام را مسئول جلوه دهند، درحالیکه چنین ادعاهایی نیازمند مدارک مستدل است.
ناکارآمدی در برخی حوزههای حکومتی، مانند اقتصاد یا مدیریت زیرساختها، چالشی واقعی در ایران است و انتقاد از آن حق طبیعی مردم است. بااینحال، نسبت دادن یک فاجعه نادر به ناکارآمدی کلی نظام، بدون شواهد کافی، تحریف واقعیت است. حوادث مشابه در کشورهای دیگر، مانند انفجار بندر بیروت در سال 2020 یا سانحه هوایی در کره جنوبی، لزوماً نشانه ضعف کلی نظامهای حاکم نبودند، بلکه اغلب نتیجه ترکیبی از عوامل فنی، انسانی، یا محیطی بودند. اپوزیسیون با تمرکز صرف بر این فاجعه و نادیده گرفتن پیچیدگیهای آن، بهدنبال ایجاد ناامیدی در میان مردم و تضعیف اعتماد عمومی است.
این در حالی است که نظام در برخی حوزهها مانند لغو برخی گزینشهای استخدامی یا تلاش برای رفع فیلترینگ نسبی گامهای اصلاحی برداشته است. هرچند این اقدامات کافی نیستند و نیاز به اصلاحات عمیقتر وجود دارد، اما بهرهبرداری سیاسی از یک فاجعه نادر برای زیر سؤال بردن کل نظام، رویکردی غیرمنصفانه و فرصتطلبانه است.
شایعات و تحریف واقعیت
همزمان با فاجعه، شایعاتی درباره دخالت عوامل خارجی در برخی رسانهها و شبکههای اجتماعی مطرح شد. این گمانهزنیها، که اغلب بدون مدرک ارائه میشوند، احساسات عمومی را تحریک میکنند و از تمرکز بر علل واقعی فاجعه میکاهند. برخی جریانهای اپوزیسیون با دامن زدن به این شایعات، تلاش کردند رویداد را بهعنوان نشانهای از ضعف یا ناتوانی نظام جلوه دهند. این در حالی است که تا زمان انتشار گزارشهای رسمی، هرگونه قضاوت زودهنگام غیرمسئولانه است. سوءاستفاده از غم مردم برای پیشبرد اهداف سیاسی، نهتنها کمکی به حل مشکلات نمیکند، بلکه به تفرقه و ناامیدی دامن میزند.
فاجعه بندرعباس، رویدادی دردناک بود که نیازمند همدلی و همبستگی ملی است. درحالیکه پرسشگری و انتقاد از ناکارآمدیها حق مردم است، تلاش برخی جریانهای اپوزیسیون برای تبدیل این فاجعه به ابزاری علیه نظام حاکم و اثبات حقانیت خود، رویکردی غیراخلاقی و فرصتطلبانه است. بهجای بهرهبرداری سیاسی یا شایعهپراکنی، باید منتظر نتایج تحقیقات رسمی بود و با عقلانیت و شفافیت به تحلیل علل این رویداد پرداخت. این فاجعه باید به فرصتی برای تقویت مسئولیتپذیری و اصلاح تبدیل شود، نه بهانهای برای تفرقه و سوءاستفاده.