کد خبر: 46471 | صفحه ۱۱ | ایران و جهان | تاریخ: 28 اردیبهشت 1404
اندیشکده کوئینسی:
ترامپ از توهم «غنیسازی صفر» اجتناب کند
اندیشکده کوئینسی در مقالهای نوشت: ترامپ در مقایسه با هر رئیس جمهور قبلی، شانس بیشتری برای دستیابی به یک توافق قوی با ایران را دارد اگر از اشتباهات گذشته و توهم غنیسازی صفر اجتناب کند. در حالی که استیو ویتکاف و مارکو روبیو علناً بر غنیسازی صفر به عنوان تنها راه حل اصرار داشتهاند، ترامپ عاقلانهتر و مبهمتر عمل کرده است. در نهایت، این حرف اوست - و فقط حرف اوست - که اهمیت دارد.
به گزارش ایرنا، اندیشکده کوئینسی در مقالهای با عنوان «خیالپردازیهای غنیسازی صفر ما را به سمت جنگ سوق خواهد داد» نوشت: دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا، روز دوشنبه به خبرنگاران گفت که «اتفاقات بسیار خوبی» در دیپلماسی هستهای او با ایران در حال رخ دادن است و افزود: «فکر میکنم آنها تاکنون بسیار منطقی عمل کردهاند.» لحن خوشبینانه او توسط دیپلماتهای ایرانی و واسطههای عمانی نیز تکرار شد، به طوری که وزیر امور خارجه ایران مذاکرات این آخر هفته را «جدیتر» و «مفصلتر» از جلسات گذشته توصیف کرد. با این حال، در پس این لفاظیهای خوشبینانه، واقعیتی پیچیدهتر و چالشبرانگیزتر در حال شکلگیری است.
در حالی که دورهای قبلی مذاکرات به سمت محدود کردن - هرچند نه حذف - غنیسازی هستهای ایران پیشرفتهایی داشتند، و حتی بحثهای فنی موازی را نیز برانگیختند، دور اخیر شاهد اندکی عقبنشینی بود. این عقبنشینی ناشی از اصرار ایالات متحده بر درخواست غیرواقعبینانه مبنی بر کنار گذاشتن کامل غنیسازی داخلی توسط ایران بود.
این مقاله تاکید میکند: خاموش کردن بیش از ۲۰۶۰۰ سانتریفیوژ ایران برای دستیابی به هدف اعلام شده ترامپ مبنی بر جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هستهای الزامی نیست. با این وجود، این خواسته دیرینه تندروهایی مانند جورج دبلیو بوش، دیک چنی، نیکی هیلی، مایک پمپئو و جان بولتون باقی مانده است. بسیاری از آنها میدانستند که اصرار بر تسلیم کامل ایران سریعترین راه برای منحرف کردن دیپلماسی و زمینهسازی برای جنگ است.
دلایل متعددی وجود دارد که چرا ترامپ نباید به خود اجازه دهد که به سمت دنبال کردن فانتزی غنیسازی صفر سوق داده شود؛ اولاً، این هدف نه تنها دستنیافتنی از آب درآمده، بلکه نتیجه معکوس نیز داشته است و به ایران زمان بیشتری برای پیشبرد برنامهاش داده و در عین حال محدودیتهایی را که یک توافق واقعبینانه و مبتنی بر راستیآزمایی اعمال میکند، به تأخیر انداخته است.
در ادامه آمده است: در سال ۲۰۰۳، ایران به ایالات متحده پیشنهاد یک توافق جامع با هدف حل تمام اختلافات عمده، از جمله محدودیتهای برنامه غنیسازی خود را داد. در آن زمان، تهران فقط ۱۶۴ سانتریفیوژ داشت، هیچ ذخیرهای از اورانیوم غنیشده با خلوص پایین نداشت و توانایی غنیسازی بالاتر از ۳.۶۷ درصد را که برای سوخت غیرنظامی کافی است اما بسیار کمتر از ۹۰ درصد مورد نیاز برای سلاحهای هستهای است، نداشت.
دولت بوش نه تنها این پیشنهاد را نادیده گرفت، بلکه سفیر سوئیس در تهران را نیز به دلیل ارائه پیشنهاد دیپلماتیک ایران به واشنگتن مجازات کرد. برای بوش، هیچ چیز کمتر از غنیسازی صفر و «تغییر نظام سیاسی» در ایران قابل قبول نبود.
در غیاب توافق، برنامه هستهای ایران به طور پیوسته گسترش یافت. تا سال ۲۰۰۶، بیش از ۳۰۰۰ سانتریفیوژ در حال کار بود. دولت بوش با اکراه موافقت کرد که از مذاکرات به رهبری اروپا حمایت کند، اما یک پیششرط مرگبار وضع کرد: ایران باید غنیسازی را قبل از شروع مذاکرات متوقف کند. همانطور که پیشبینی میشد، دیپلماسی متوقف شد و برنامه ایران بدون هیچ مانعی پیش رفت.
نویسنده این مقاله میافزاید: زمانی که باراک اوباما در سال ۲۰۰۹ به ریاست جمهوری رسید، ایران ۸۰۰۰ سانتریفیوژ فعال داشت و ۱۵۰۰ کیلوگرم اورانیوم با غنای پایین ذخیره کرده بود که در صورت غنیسازی بیشتر برای ساخت یک سلاح هستهای کافی بود. تلاشهای دیپلماتیک اولیه اوباما با شکست مواجه شد، اما تا سال ۲۰۱۲، مذاکرات محرمانه در عمان به پیشرفتی منجر شد، زیرا برای اولین بار، ایالات متحده اعلام کرد که غنیسازی در ایران را در ازای محدودیتهای سختگیرانه و بازرسیهای سرزده میپذیرد.
این موفقیت، راه را برای برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) که عموماً با نام توافق هستهای ایران شناخته میشود، هموار کرد. تا زمان اجرای این توافق، ایران برنامه خود را به ۱۹۰۰۰ سانتریفیوژ گسترش داده و بیش از ۱۰۰۰۰ کیلوگرم اورانیوم غنیشده با خلوص پایین جمعآوری کرده بود.
در طول دو دهه گذشته، درخواست مداوم برای غنیسازی صفر - یک هدف دستنیافتنی - با به تعویق انداختن محدودیتهای واقعبینانه و قابل اجرا بر غنیسازی، تنها منجر به یک برنامه هستهای بزرگتر و پیشرفتهتر ایران شده است. اگرچه این تأخیرها در گذشته آسیبزا بودند، اما امروزه با توجه به بحران قریبالوقوع بر سر تحریمهای احتمالی سازمان ملل، خطر بزرگتری را ایجاد میکنند. این دلیل دیگری است که چرا ترامپ باید از افتادن در دام غنیسازی صفر اجتناب کند.