کد خبر: 48572 | صفحه ۶ | حوادث | تاریخ: 16 تیر 1404
روایت امدادگران هلالاحمر از روزهای آتش و آوار
با وصیتنامه برای نجات آمده بودند
در میان انفجارها و آوارهای ناشی از حملات ۱۲روزه رژیم صهیونیستی به تهران، امدادگرانی از نقاط مختلف کشور برای نجات آمده بودند؛ با کولهای سبک اما دلی دردمند، پنج نفر از آنها جانشان را در مسیر امداد فدا کردند، روایتهای امدادگران هلالاحمر، تصویری از شجاعت، ایثار و انساندوستی در دل بحرانیترین لحظات یک ملت است.
در روزهایی که آسمان تهران، آماج حمله دشمن قرار گرفته بود و واژه «خانه» دیگر امنیت همیشگیاش را از دست داده بود، در میان ترس و اضطراب، دود و آوار، کسانی بودند که بیتردید به دل خطر زدند، نه برای جنگ، بلکه برای صلح؛ نه برای انتقام، بلکه برای نجات، چهرههای خاکآلود، دستهایی که هنوز لرزش انفجار را حس میکردند، چشمانی که درد را دیدند اما بغض و اشک را فرو خوردند؛ اینها، امدادگران هلالاحمر بودند که از گوشه و کنار ایران به پایتخت آمدند، با کولهای که شاید وصیتنامهای در آن بود، اما مهمتر از آن، دلهایی پر از عزم و ایمان.
به گزارش ایرنا، آنها در دل آتش، بهدنبال زندگی میگشتند؛ میان دود، فریاد، آوار و خون، گاهی میشد جانها را نجات داد، گاهی اما خود، جان بر کف، به شهادت میرسیدند. مهدی زرتاجی، مجتبی ملکی، امیرحسن جمشیدپور، یاسر زیوری و سیدعلیاکبر میرمحمدی پنج امدادگری بودند که در این مسیر سرخ، آسمانی شدند؛ پنج نام، پنج چراغ، پنج نشانه از آنچه «ایثار» در قامت انسان میتواند متلور شود.
از شهرک محلاتی تا کامرانیه و شهرآرا، از زیرآوارها تا بالین مجروحان، روایتها زندهاند؛ روایتهایی که در آنها زندگی از دل مرگ بیرون کشیده میشود، امید از میان خاکسترها دوباره جوانه میزند و انسانیت، در تاریکترین شبهای یک ملت، روشنترین مشعل راه میشود، آنچه در ادامه میآید، بخشی از صدای بیصدای کسانی است که بینام، بیادعا، تنها با نشان هلالاحمر بر بازویشان، دل به آتش زدند تا مرهمی شوند بر زخم وطن…
با وصیتنامه ای در کوله پشتی آمدهایم برای مردم
امدادگران اعزامی از سایر استان ها به تهران برای کمک رسانی به متاثرین از حملات رژیم صهیونیستی، از دشواری های عملیات در تهران گفتند. امدادگری گفت: حسی از وظیفه داشتم؛ ما در هلالاحمر برای همین روزها آموزش دیدهایم، تا در کنار مردم باشیم، چه در صلح، چه در بحران، این سفر متفاوتترین سفرم به تهران بود، قبلاً برای آموزش، سیل و زلزله آمده بودم، اما اینبار تجربهای تازه بود، ما همیشه وصیتنامهمان را همراه داریم، چون میدانیم در امدادرسانیها، خطر مرگ هم هست، آمدهایم تا هر کاری از دستمان برمیآید برای مردم انجام دهیم، ما هلالاحمریها کنار مردمایم؛ در هر شرایطی.
«نجات جان» وظیفهای فراتر از همه مأموریتها
امدادگر دیگری روایت می کند: در جریان حملات هوایی رژیم اسرائیل به ایران، مسئولیتی دشوار بر عهده امدادگران و تیمهای امدادی قرار گرفت، این مأموریت، نه تنها کمک به مجروحان و آسیبدیدگان بود، بلکه مراقبت از نیروهای امدادی نیز بخشی مهم از آن به شمار میرفت.
بزرگترین مأموریت آنها، نجات جان انسانها است، در جریان حملات هوایی رژیم اسرائیل به ایران، مسئولیتی دشوار بر عهده امدادگران و تیمهای امدادی قرار گرفت، این مأموریت، نه تنها کمک به مجروحان و آسیبدیدگان بود، بلکه مراقبت از نیروهای امدادی نیز بخشی مهم از آن به شمار میرفت، جنگ، پدیدهای است که همواره امکان وقوع آن وجود دارد، واقعیتی تلخ که نیاز به آمادگی و ایستادگی است، عملیاتی که پشت سر گذاشتیم، اگرچه سخت و طاقتفرسا بود اما با هماهنگی و تلاش جمعی، به شکلی قابل قبول و موفقیتآمیز به انجام رسید، چرا که ما بر این باوریم، حفظ جان انسانها، بالاترین ارزش و اولویت است.
حادثه یا حمله؟ ساعاتی حساس در قلب تهران
امدادگری روایت می کند: بامداد جمعه ۲۳ خرداد، انفجاری در ساختمانی واقع در خیابان کامرانیه جنوبی به مرکز عملیات امداد گزارش شد، تنها دقایقی بعد، دو حادثه دیگر در شهرک محلاتی و شهرآرا نیز اعلام شد که حاکی از وقوع یک بحران چندمرحلهای و ناآشنا بود، در همان ساعات اولیه، تیمهای امدادی با حفظ خونسردی و سازماندهی منسجم وارد عمل شدند، با پیوستن نیروهای پشتیبانی از استان مازندران و حضور داوطلبان، عملیات گستردهای برای کمکرسانی آغاز شد.
ابعاد و نوع حوادث، برای بسیاری از امدادگران یادآور صحنههایی شبیه به جنگ و حملات سازمانیافته بود؛ رویدادی که با هوشیاری و همبستگی نیروهای امدادی مهار شد.
آخرین یادگاری شهید جمشیدپور ساعاتی پیش از شهادت
یکی دیگر از امدادگران گفت: شهید جمشیدپور ساعاتی پیش از شهادت در لباس امدادگری هلال احمر از خود یادگاری به جا گذاشت. شب قبل از شهادتش، قرار بود با دو نفر دیگر برای عملیات اعزام شوند. من مسئول بیسیم بودم، خودکار نداشتم برای ثبت ورود و خروج، شهید جمشیدپور خودش کنارم ایستاد.
شهید جمشید پور خودکارش را به من قرض داد و گفت: این خودکار دسته تو اگر شهید شدم یادگاری از من داشته باش، برای من جالب بود که امیرحسن جمشید می دانست قرار است شهید شود دلم برایش خیلی تنگ شده.
دلسپردهایم به راهی که مقصدش فقط نجات است
امدادگر دیگری که در این روزهای سخت در کنار ملت بود می گوید: از روزی که قدم در این مسیر گذاشتیم، هدفمان تنها یک چیز بود؛ نجات جان انسانها، نه نژاد برایمان اهمیتی داشت، نه مذهب؛ فقط میخواستیم رنجی کمتر شود، دلی آرام گیرد، بارها پیش آمده که نمیدانیم برگشتی در کار هست یا نه... رفتن با ماست، اما بازگشت با خداست.
حالا شرایط از همیشه پیچیدهتر است؛ چون با دشمنی طرفیم که نه قانونی را به رسمیت میشناسد، نه انسانیتی را، اما ما ایستادهایم؛ چون این راه را با نیت خالص آغاز کردهایم و تنها به یک چیز فکر میکنیم: کمک. آمدهایم که مرهمیباشیم بر زخمها، پناهی باشیم در دل آوار و آتش...
در حملات وحشیانه رژیم صهیونیستی به ساختمانهای مسکونی، امدادگران هلال احمر ۱۴ نفر را زنده از زیرآوار نجات دادند، ضمن اینکه پیکر ۱۸۸ شهید نیز توسط سگهای آنست پیدا شدند.
در این مدت، ۵۱۲ عملیات نفسگیر با مشارکت ۸ هزار و ۹۰۸ امدادگر زبده هلال احمر انجام شد که ۵ شهید و ۳۰ مجروح نیز سهم ایثار امدادگران و جمعیت هلال احمر بود.
بامداد روز جمعه ۲۳ خردادماه، با آغاز حمله تروریستی رژیم صهیونیستی به تهران و تعدادی از شهرهای ایران، شماری از فرماندهان نظامی، دانشمندان و مردم غیرنظامی به شهادت رسیدند.
ایالات متحده آمریکا بامداد روز یکشنبه (یکم تیرماه) با تجاوز به سه سایت هستهای فردو، نطنز و اصفهان، به جنگ نتانیاهو علیه ایران پیوست. در پی این اقدام، سیدعباس عراقچی وزیر امور خارجه با صدور پیامی تاکید کرد: بر اساس منشور سازمان ملل متحد و مفاد آن که اجازه پاسخ مشروع در چارچوب دفاع از خود را میدهد، ایران تمامی گزینهها را برای دفاع از حاکمیت، منافع و مردم خود محفوظ میدارد.
در پی عملیات موفق و غرورآفرین بشارت فتح در بامداد سه شنبه سوم تیرماه، رژیم جنایتکار صهیونیستی پس از ۱۲ روز حمله وحشیانه به کشورمان، تسلیم و مجبور به پذیرش آتش بس شد.
براساس آخرین آمار پزشکی قانونی تاکنون در جنگ ۱۲ روزه رژیم صهیونیستی علیه کشورمان ۹۳۵ نفر از شهدا شناسایی شدند که ۳۸ تن از آنها کودک و ۱۰۲ نفر بانوان بودند که برخی از آنها باردار بودند.