کد خبر: 51893 | صفحه ۶ | حوادث | تاریخ: 15 شهریور 1404
بررسی مویرگی سیر تغییر نگرش جامعه به زن موتورسوار
آمارهای خاموش و انگیزههای پرشور
موتورسیکلت، فراتر از یک وسیله نقلیه، نمادی از تحرک، سرعت و دسترسی آسان در کلانشهرهای پرترافیک و پیچیده است. در سالهای اخیر، شاهد حضور پررنگتر بانوان ایران در عرصههای مختلف اجتماعی هستیم و طبیعی است که این حضور به عرصه حمل و نقل شخصی نیز کشیده شود. اکنون موتورسواری برای بانوان، نمایشی از استقلال، خودکفایی و شکستن مرزهای سنتی است. اما این مسیر هموار نبوده و با چالشهای حقوقی، فرهنگی و اجتماعی عمیقی روبهرو است.
اگرچه آمار دقیقی از تعداد بانوان موتورسوار در ایران منتشر نشده است، امابررسیهای میدانی و گزارشهای پراکنده در شبکههای اجتماعی حاکی از رشد چشمگیر این پدیده، به ویژه در شهرهای بزرگ مانند تهران، اصفهان، مشهد و تبریز است. این گزارش به بررسی ابعاد مختلف این موضوع میپردازد.
موفقیت بانوان ایرانی در مشاغل کلیدی حمل و نقل
به گزارش برنا، پیش از پرداخت به چالش موتورسواری، شایسته است نگاهی به پیشینه درخشان بانوان ایرانی در عرصههای مشابه بیندازیم. حضور آنان در مشاغل حساس حمل و نقل، که زمانی انحصاراً در اختیار آقایان تصور میشد، به خوبی ثابت کرده که توانایی و شایستگی هیچ جنسیتی نمیشناسد.
امروزه در ناوگان اتوبوسرانی کلانشهرهایی مانند تهران، مشهد، اصفهان و تبریز، شاهد حضور بانوانی هستیم که با مهارت و امنیت کامل، اتوبوسهای بزرگ شهری را هدایت میکنند. این حضور تنها به خطوط درونشهری محدود نبوده و در مسیرهای بینشهری نیز بانوان راننده مشغول به خدمترسانی هستند. این امر به وضوح نشان میدهد که جامعه نه تنها این حضور را پذیرفته، بلکه به آن به عنوان یک پدیده عادی و حرفهای مینگرد.
عاطفه، شهروند تهرانی در این زمینه میگوید: «اولین باری که سوار اتوبوس یک خانم راننده شدم، کمی تعجب کردم، اما امروز برایم کاملاً عادی شده است. آنان بسیار بااحتیاط و منظم رانندگی میکنند.»
حضور بانوان در کابین خلبان هواپیماهای مسافربری و همچنین به عنوان عضو مؤثر کادر پرواز نمونه دیگری از کفایت و صلاحیت آنان در حرفههای پیچیده و پرمسئولیت است. این مشاغل که نیازمند آموزشهای فشرده، دقت بالا و مدیریت بحران هستند، به خوبی توسط بانوان ایرانی ایفا میشود.
این پیشینه موفق، یک پاسخ محکم به تمام استدلالهای مبتنی بر «نامناسب بودن» برخی مشاغل برای بانوان است. جامعه در گذشته این مشاغل را نیز مردانه میپنداشت، اما با اراده بانوان و تغییر تدریجی نگرشها، امروز به امری طبیعی تبدیل شده است. این موفقیتها باید به عنوان سرمایه اجتماعی و فرهنگی برای تسهیل پذیرش موتورسواری بانوان مورد استفاده قرار گیرد. اگر یک زن میتواند یک اتوبوس ۴۰ تنی را در شلوغترین خیابانهای شهر یا یک قطار مترو را در اعماق زمین هدایت کند، به وضوح توانایی کنترل یک موتورسیکلت را نیز دارد. این امر فقط یک ادعا نیست، بلکه واقعیتی است که در دیگر عرصههای حمل و نقل به اثبات رسیده است.
آمارهای خاموش و انگیزههای پرشور
اگرچه آمار رسمی و شفافی از تعداد بانوان موتورسوار در کشور وجود ندارد، روند رو به رشد آموزشگاههای رانندگی مختلط و فعالیت پررنگ آنان در فضای مجازی، حکایت از رشد تصاعدی این پدیده دارد.
سارا، از نسل جوان و تحصیلکرده میگوید: «موتورسیلکت وسیله نقلیه است و جنسیت نمیشناسد. حق انتخاب وسیله نقلیه، بخشی از حقوق اولیه شهروندی است.»
درنا، دانشجوی ۲۴ ساله اینگونه پاسخ میدهد: «اگر مردان میتوانند به عنوان پیک موتوری فعالیت کنند، چرا زنان نتوانند؟ این یک فرصت شغلی مناسب است.»
نیما، شهروند ۳۰ ساله نگاه روشن بینانه به مسئله دارد و میگوید: «ما در جامعه زندگی میکنیم که زنان در آن راننده اتوبوس و مترو هستند. موتورسواری که در مقایسه با آنها امری عادی است.»
علییاری، کارشناس حمل و نقل نگاه مخالفی به این موضوع دارد و با نگرشی سنتی میگوید: «موتورسواری برای زنان، خلاف حیاء و عفت است و ممکن است به ایجاد مزاحمتهای خیابانی دامن بزند.»
سعید محمدی، وکیل پایه یکم دادگستری از منظر حقوقی به مسئله پاسخ میدهد: «قانون به صراحت منعی ندارد. مشکل در آییننامهها و دستورالعملهای اجرایی است که نیاز به بازنگری دارد. نهادهای قانونگذار باید در این زمینه شفافسازی کنند تا از اعمال سلیقهها جلوگیری شود.»
اکبر داوودی، کارشناس اجتماعی، موتورسواری بانوان را نشانهای از «تمدن شهری» و تحقق «حقوق شهروندی» و مقاومت در برابر آن را نادیده گرفتن تحولات اجتماعی و نیازهای نسل جدید میداند.
این کارشناس عنوان میکند که به جای منع، باید برای فرهنگسازی و ایجاد بستر امن تلاش کرد. ضمن اینکه اگر به دنبال کاهش ترافیک و آلودگی هوا هستیم، باید از تمام ظرفیتها استفاده کنیم. موتورسواری بانوان میتواند سهم قابل توجهی در کاهش سفرهای درون شهری با خودروهای شخصی داشته باشد.
پدری ۵۵ ساله نیز اینگونه عقیده اش را مطرح میکند: «این قبیل کارها به فرهنگ ایرانی و اسلامی ما نمیخورد. زنان باید در کمال امنیت و آرامش تردد کنند که موتورسیکلت این امنیت را ندارد.»
در این زمینه اغلب مخالفان، اغلب به مسائلی مانند «حفظ حریم و عفت عمومی» و «مناسب نبودن این فعالیت برای شأن زن» استناد میکنند، بدون آن که مستندات قانونی محکمی ارائه دهند.
بنابراین نگاههای سنگین جامعه، تعابیر غلط از «عفت عمومی» و فشارهای خانوادگی، سایهای سنگین بر آزادی عمل بانوان میاندازد. این مقاومتهای فرهنگی، ریشه در نگرشهای سنتی به نقش جنسیتی زنان در فضای عمومی دارد.
مونا شعبانی، جامعه شناس عقیده دارد در این زمینه باید به انگیزههای بانوان برای گرایش به موتورسواری توجه داشت. مثلا در رابطه با انگیزههای اقتصادی باید گفت موتورسیکلت، وسیلهای مقرونبهصرفه برای فرار از دام ترافیک و کاهش هزینههای سفرهای روزمره است.
اما انگیزههای اجتماعی نیز برای این گروه اهمیت دارد، برای بسیاری از بانوان، موتورسواری یک کنش نمادین برای نمایش توانمندی و شکستن کلیشههای جنسیتی دیرینه است. البته برای برخی از آنان مسئله انگیزههای معیشتی است. در واقع با گسترش پلتفرمهای پیک موتوری، این حرفه میتواند به منبع درآمدی حیاتی برای بسیاری از بانوان، به ویژه سرپرستان خانوار تبدیل شود.
اما در کنار این روایتهای مردمی و نظرات کارشناسی، پلیس راهوری که نمیخواهد نامش عنوان شود میگوید: «نگرانی اصلی ما در واقع امنیت و ایمنی بانوان است. موتورسواری در شرایط کنونی ترافیک و با توجه به رفتارهای پرخطری که در معابر وجود دارد، برای بانوان بسیار پرخطر است. همچنین، ممکن است مشکلات حاشیهای و امنیتی برایشان ایجاد کند.»
قانون مدون و شفافی که صراحتاً موتورسواری بانوان را منع یا اجازه داده باشد، وجود ندارد. این خلأ قانونی منجر به تفسیرهای مختلف و سلیقهای شده است. بانوان به طور قانونی میتوانند برای دریافت گواهینامه موتورسیکلت اقدام کنند و بسیاری از آموزشگاههای رانندگی نیز به آنان آموزش میدهند.
اما مانع اصلی در این چالش بزرگ، اعطای پلاک است. بر اساسبند «پ» ماده ۴ آییننامه راهنمایی و رانندگی، صدور پلاک برای موتورسیکلتهای ۲۰۰ سیسی (بزرگقطر) منوط به «معاینه فنی و اخذ استعلام از نیروی انتظامی» است. در عمل، نیروی انتظامی با استناد به «مصالح اجتماعی» و «عرف رایج» از تأیید و صدور پلاک برای بانوان خودداری میکند. این رویه، بزرگترین مانع حقوقی پیش روی بانوان است.
حل این مسئله در گروی، عزمی ملی و نگاهی فرابخشی
کارشناسان راهکارهایی برای حل این مسئله پیشنهاد میدهند. اول اینکه مجلس شورای اسلامی یا هیئت دولت باید با تصویب قانون یا آییننامهای واضح، به این بلاتکلیفی پایان دهند و شرایط و ضوابط را برای همه ذینفعان روشن کنند. دومین راه حل فرهنگسازی از طریق رسانه است.
دوم، تولید محتواهای آموزشی و مثبت که موتورسواری بانوان را به عنوان یک پدیده عادی و حرفهای نمایش دهد، میتواند در تغییر نگرش عمومی بسیار مؤثر باشد.
سوم، تشکیل انجمنهای موتورسواری بانوان میتواند برای تبادل تجربیات، آموزش ایمنی، دفاع از حقوق و ارائه پیشنهاد به نهادهای مربوطه مفید باشد.
البته میتوان در ابتدا در شهرهای مختلف از جمله تهران یا برای مشاغل خاص (مانند پیکهای موتوری بانوان) مجوزهای محدود صادر کرد و نتایج آن را از نظر اجتماعی و امنیتی ارزیابی نمود و بعد نظر کارشناسی را ارائه کرد.
موتورسواری بانوان در ایران، از «حاشیه متن» خارج شده و به یک «واقعیت» اجتماعی تبدیل شده است که نادیده گرفتن یا مقاومت در برابر آن، تنها بحرانهای عمیقتری را در جامعه ایجاد خواهد کرد.
این موضوع، آزمونی برای پذیرش تحولات اجتماعی و احترام به حق انتخاب و استقلال نیمی از جمعیت کشور است. رویکرد صحیح، نه منع و محدودیت، بلکه تنظیمگری، فرهنگسازی و ایجاد بسترهای ایمن است. جامعهای که در آن همه شهروندان، فارغ از جنسیتشان، از حقوق برابر برخوردار باشند.
فراموش نکنیم، رویکرد قهری و انکاری تنها موجب ایجاد حاشیهای امن برای سوءاستفادهگران و به خطر افتادن بیشتر بانوان خواهد شد. آینده مطلوب، در گرو تنظیمگری هوشمند، آموزش همگانی و فرهنگسازی از طریق رسانه است.