سرمقاله

مردم نباید هزینه بی‌عرضگی مدیران را بدهند! / محمدعلی وکیلی

مشاهده کل سرمقاله ها

صفحات روزنامه

اخبار آنلاین

  • مرکز خرید لوازم یدکی لودر
  • ایمپلنت بدون جراحی در کرمانشاه
  • دلایل حیاتی برای آنکه بدون تضمین امنیت، ماشین نفروشید!
  • مشاهده کل اخبار آنلاین

    کد خبر: 51914  |  صفحه ۱۱ | ایران و جهان  |  تاریخ: 15 شهریور 1404
    چگونه بازی قدرت در جهان تغییر خواهد کرد؟
    نظم نوین جهانی به سمت آسیا
    گروه بین الملل- رهبران چین، روسیه، کره شمالی و جمهوری اسلامی ایران در پکن گردهم آمدند و ظهور یک "محور تغییر" جدید برای به چالش کشیدن غرب را نشان دادند. این نشان می‌دهد که نظم جهانی ممکن است به سمت آسیا در حال تغییر باشد. پیام "شی" رئیس جمهور چین واضح بود: چین نقش خود را در امور بین‌الملل تثبیت کرده است. این پیام، سیگنالی مشخص به سراسر منطقه فرستاد مبنی بر این که جایگاه چین به عنوان یک ابرقدرت جهانی ارتقاء یافته و اینجا باقی خواهد ماند.
    نفوذ "شی جین پینگ"رئیس جمهور چین، به عنوان میزبان اجلاس سازمان همکاری شانگهای در شانگهای واضح بود. رهبران آسیا و خاورمیانه به دعوت شی برای این نشست که از تاریخ ۳۱ آگوست تا ۱ سپتامبر برگزار شد، پاسخ دادند. فراتر از این اجلاس که با دقت سازماندهی شده بود، این رویداد دیدگاه "شی" را برای نظم نوین جهانی نشان داد.
    در میان رهبرانی که بیش‌ترین توجه را به این نشست داشتند، "ولادیمیر پوتین" رئیس جمهور روسیه، "کیم جونگ اون" رهبر کره شمالی، "نارندرا مودی" نخست وزیر هند و "مسعود پزشکیان" رئیس جمهور ایران، حضور یافتند. علاوه بر اجلاس سازمان همکاری شانگهای، چین با برگزاری یک رژه نظامی بزرگ در تاریخ ۳ سپتامبر به مناسبت هشتادمین سالگرد "جنگ مقاومت مردم چین علیه تجاوز ژاپن" و "جنگ جهانی ضد فاشیستی" قدرت خود را به نمایش گذاشت.
    خیابان اصلی پکن، خیابان چانگ‌آن، که به خیابان "صلح ابدی" نیز معروف است، با یک رژه نظامی دیدنی با حضور سلاح‌های پیشرفته مافوق صوت، موشک‌های هسته‌ای، پهپاد‌های زیرآبی و هزاران سرباز جلوه تازه‌ای به خود گرفته بود.
    رژه نظامی پکن؛ نمایش "قدرت نرم" و "قدرت سخت”
    اقتصاد24 در ادامه می نویسد: این نمایش هم به عنوان "قدرت نرم" و هم "قدرت سخت" عمل کرد و قدرت چین را در شکل‌دهی به یک نظم جهانی جدید، بدون ترس از به چالش کشیدن هنجار‌های غربی، نشان داد. گردهمایی رهبران چین، روسیه، کره شمالی و ایران توسط استراتژیست‌ها در واشنگتن دی سی به عنوان تشکیل یک "محور تحول" با هدف مخالفت با ایالات متحده نامیده شده است.
    در حالی که رهبران غربی تلاش‌های زیادی برای تحت فشار قرار دادن پوتین به منظور پایان دادن به جنگ در اوکراین انجام می‌دهند، ناظران در غرب ایران و کره شمالی را متحدان اصلی روسیه می‌دانند. ایران نیاز‌های لجستیکی را برای روسیه فراهم می‌کند، کره شمالی با نیروی انسانی نظامی از آن حمایت می‌کند و چین به اقتصاد و صنعت جنگ‌زده مسکو کمک می‌کند.
    هم چنین، تصویری چشمگیر از رفاقت بین نخست وزیر هند و شخص پوتین وجود داشت که به گرمی از شی استقبال کردند، یکدیگر را در آغوش گرفتند، دست دادند و در کنار هم قدم زدند، لحظه‌ای قدرتمند از وحدت "بدون حضور رهبران غربی".
    پیام آشکار "شی" به جهان: تثبیت نقش چین در امور بین الملل
    پیام "شی" رئیس جمهور چین واضح بود: چین نقش خود را در امور بین‌الملل تثبیت کرده است. این پیام، سیگنالی مشخص به سراسر منطقه فرستاد مبنی بر این که جایگاه چین به عنوان یک ابرقدرت جهانی ارتقاء یافته و اینجا باقی خواهد ماند.
    به نظر می‌رسد شی فرصت ایجاد شده به دلیل تغییر سیاست خارجی ایالات متحده نسبت به چین را درک می‌کند. او در سخنرانی خود در سازمان همکاری شانگهای تاکید کرد که جهان در وضعیت آشفته‌ای قرار دارد و چین یک ابرقدرت مسئول و باثبات است که آماده رهبری جهان به سوی آینده است، برخلاف ایالات متحده که تعرفه‌های وارداتی بالایی را بر کشور‌های مختلف، به ویژه هند، به دلیل خرید نفت از روسیه و کمک به جنگ پوتین علیه اوکراین اعمال کرده است.
    هم چنین، ناظران خاطرنشان ساخته‌اند که حتی کشور‌های جنوب شرقی آسیا نیز ممکن است پیامد‌های این پویایی‌های در حال تغییر را احساس کنند، به ویژه با قدرت نظامی رو به رشد چین و افزایش اعتماد به نفس آن کشور در طرح ادعای ادعا‌های ارضی خود در دریای چین جنوبی و تایوان.
    رژه نظامی چین در تاریخ ۳ سپتامبر اولین باری بود که رهبران چین، روسیه، کره شمالی و ایران در یک مکان گردهم آورد.
    چین در حال شکل دادن به قوانینی است که "چه کسی باید توسط جامعه بین‌المللی به رسمیت شناخته شود”
    علیرغم آن که چین مراقب است که آشکارا از تجاوز برخی کشور‌ها حمایت نکند، این موضوع به طور گسترده پذیرفته شده که چین کالا‌های با قابلیت کاربرد دوگانه به روسیه ارسال کرده است و شی با گردهم آوردن آن‌ها این سیگنال را ارسال می‌کند که چین در حال شکل دادن به قوانینی است که "چه کسی باید توسط جامعه بین‌المللی به رسمیت شناخته شود" صرفنظر از این که دموکراسی‌های غربی یا ایالات متحده چه فکر می‌کنند.
    طنز تلخ آن است که این رئیس جمهور ایالات متحده بوده که مودی، شی و پوتین را به یکدیگر نزدیک کرده است.
    آن چه بیش از همه توجه رسانه و مطبوعات را به اجلاس سازمان همکاری شانگهای معطوف کرد دیدار مودی، پوتین و شی با یکدیگر بود.
    دونالد ترامپ چیزی بیش از آن چه که پیش‌تر "لحظه کُداک" نامیده می‌شد را دوست ندارد، یک فرصت عکاسی بزرگ که ممکن است سال‌ها بعد به یاد آورده شود، یک میراث بصری برای مورخان آینده.
    ترامپ که مصمم به کسب جایزه صلح نوبل است، در سراسر جهان در تلاش برای تحمیل صلح سریع به اسرائیل، غزه یا روسیه و اوکراین برای رسیدن به لحظه بزرگ خود بوده و البته تاکنون همگی تلاش هایش بیهوده بوده است. در هفته جاری بالاخره عکسی منتشر شد که ممکن است به یک لحظه تاریخی واقعا مهم تبدیل شود، بنابراین، باید برای ترامپ آزاردهنده باشد، زیرا او در آن عکس حضور ندارد.
    در عوض، آن عکس، رهبران روسیه، چین و هند یعنی ولادیمیر پوتین، شی جین پینگ و نارندرا مودی را نشان می‌دهد که دست‌هایشان را در هم گره زده‌اند و به گرمی با یکدیگر دست می‌دهند. این لحظه در اجلاس سازمان همکاری شانگهای در شهر تیانجین چین به وضوح و با دقت برنامه‌ریزی شده بود. پوتین و مودی پس از یک گفتگوی دوجانبه، دست در دست یکدیگر وارد اتاق شدند و بلافاصله برای استقبال به سوی شی رفتند. این سه مرد با دقت و با لبخند و خنده، مدتی ژست گرفتند تا مترجمان و دیگران را به قاب عکس خود راه دهند.
    ایجاد اتحادی که آمریکا و کشور‌های اروپایی در آن جایی ندارند
    پیام آن عکس نمی‌توانست واضح‌تر از این باشد: اینجا یک اتحاد جدید وجود دارد که نه آمریکا و نه اروپا در آن حضور ندارند. بیش از یک سوم جمعیت جهان در چین یا هند زندگی می‌کنند و هر دو کشور هنوز جزو اقتصاد‌های با سریع‌ترین رشد در جهان هستند. روسیه نه جمعیت و نه چشم‌انداز اقتصادی دو کشور دیگر را ندارد، اما کماکان قدرت نظامی قابل توجه، زرادخانه هسته‌ای و ذخایر عظیم نفت و گاز طبیعی در اختیار دارد. از دل چنین چیزهایی، اتحاد‌های ژئوپلیتیکی جدی شکل می‌گیرد.
    طنز تلخ ماجرا برای آمریکا آن است که این ترامپ بوده که آن سه رقیب را به قیمت سلطه آمریکا بر امور جهانی، به یکدیگر نزدیک کرده است.
    تلاش‌های آشفته ترامپ برای آغاز جنگ تجاری با چین، همزمان با اعمال تعرفه‌ها علیه سایر نقاط جهان، نیاز همه طرفین به شرکای تجاری جدید و قابل اعتمادتر را تقویت کرد. تصمیم ترامپ برای افزایش و سپس عقب‌نشینی از تنش‌ها با روسیه که آن را بار‌ها و بار‌ها بر سر جنگ اوکراین تکرار کرده، چین را جسورتر ساخته تا با آن موضوع به شکلی آشکارتر برخورد کند.
    آمریکا دهه‌ها تلاش کرده تا هند را به جای چین، با ایالات متحده همسو نگه دارد، موضعی که تنش‌های دیرینه بین دو کشور همسایه به آن کمک کرده بود. با این وجود، ترامپ توانست همزمان از دو طریق مختلف به هند توهین کند: او با پاکستان که او را نامزد جایزه صلح نوبل کرده بود بیش از حد صمیمی شد، در حالی که تحریم‌های ثانویه تنبیهی را نیز علیه هند به دلیل خرید نفت از سوی آن کشور از روسیه اعمال کرد علیرغم آن که کشور فروشنده نفت یعنی روسیه را تنبیه نکرد.
    متحدین جنگ جهانی جدید
    همچنین نیویورک تایمز در گزارشی به حضور همزمان رهبران ایران، کره شمالی و روسیه در پکن اشاره کرده و تعبیر «محور آشوب» را برای آن به کار برده استو این رسانه نوشته: شی جی پینگ، در کنار رهبران روسیه، ایران و کره شمالی، به جهان نشان داد که جایگزینی برای رهبری ایالات متحده وجود دارد؛ اینکه چین، همسو با این کشورها، می‌تواند نظم بین‌المللی موجود را برهم زند و در برابر معمار اصلی این سیستم، یعنی ایالات متحده، مقاومت کند.
    در ادامه این گزارش آمده: این نمایش اتحاد ممکن است برای برخی شگفت‌انگیز به نظر برسد، به‌ویژه که تنها دو ماه پیش، تفاهم میان این چهار کشور را یا تمام‌شده و یا از همان آغاز بزرگ‌نمایی می‌دانستند. در ماه ژوئن، مسکو، پکن و پیونگ‌یانگ تقریباً منفعلانه نظاره‌گر بودند که ایران دوازده روز جنگ سخت از سوی اسرائیل و آمریکا را تحمل می‌کند و تنها به صدور بیانیه‌های محکومیت بسنده کردند.
    نیویورک تایمز بی عملی این سه کشور در برابر حمله اسرائیل به ایران را معیار غلطی برای برهم خوردن ائتلاف بین آنها خوانده است. این رسانه می‌گوید: اگر این مساله را معیار قرار دهید، درک نادرستی از ماهیت واقعی آن دارید: هم‌سویی چهار کشوری که با وجود اختلافات عظیم، دشمن مشترکی در ایالات متحده دارند. اگرچه ممکن است گاهی به یاری هم بشتابند، مانند زمانی که سربازان کره شمالی به نیرو‌های روسیه در نبرد با ارتش اوکراین کمک کردند، اما هدف اصلی این نیست.
    بر اساس این گزارش، این گروه، هدفی به‌ مراتب بلندپروازانه‌تر دارد: همانند متحدین در جنگ جهانی دوم، یعنی آلمان، ایتالیا و ژاپن، به دنبال «نظم تازه‌ای» هستند که در آن هر کشور بتواند «جایگاه شایسته خود» را داشته باشد. آنان از نظم بین‌المللی کنونی ناراضی‌اند، چرا که معتقدند این نظم جایگاه و آزادی عمل لازم را متناسب با قدرت و تمدنشان به رسمیت نمی‌شناسد، و همین نارضایتی آنان را متحد کرده است.
    به اذعان نیویورک تایمز، این همکاری، هم‌اکنون نیز توان نظامی دشمنان آمریکا را تقویت و ابزار‌های سیاست خارجی واشنگتن را تضعیف کرده است. تأثیر آن بیش از همه در اوکراین نمایان است؛ جایی که چین، ایران و کره شمالی به کرملین کمک کرده‌اند تا جنگ را ادامه دهد و فشار بین‌المللی را بهتر تاب آورد. کشور‌های این محور احتمالاً به توسعه پیوند‌های اقتصادی و فناورانه ادامه خواهند داد تا توان عبور از تحریم‌ها و محدودیت‌های صادراتی آمریکا و متحدانش را بیابند و برای دیگر کشور‌ها جایگزینی در برابر وابستگی به بازار، بانک‌ها و ارز آمریکا فراهم کنند.
    با این حال، اثرات نظامی این روابط بیش از همه تعیین‌کننده خواهد بود. این کشور‌ها فناوری و دانش نظامی را به اشتراک می‌گذارند و همین، شکاف نظامی با آمریکا را کاهش می‌دهد. چنین همکاری‌ای می‌تواند بازسازی توان متعارف روسیه را در هر وقفه‌ای از جنگ اوکراین تسریع کند، زیرا مسکو از طریق دریافت مهمات و قطعات مورد نیاز قادر خواهد بود سریع‌تر سلاح تولید کند. این موضوع می‌تواند برای ناتو یک نقطه آسیب‌پذیری ایجاد کند، اگر روسیه زودتر از اروپا موفق به بازسازی توان خود شود. افزون بر آن، همکاری این محور، محاسبات دفاعی آمریکا و متحدانش را دشوارتر می‌سازد، زیرا دیگر نمی‌توان فرض کرد هر یک از این کشور‌ها به‌تنهایی بجنگند؛ آنها می‌توانند به یکدیگر سلاح و کمک نظامی بدهند یا حتی هم‌زمان بحران‌هایی هماهنگ یا فرصت‌طلبانه ایجاد کنند که توان آمریکا را فراتر از حد بکشاند.
    نیویورک تایمز می‌گوید: نشست پکن نشان می‌دهد که این محور، نه‌تنها پس از جنگ ایران در ژوئن تضعیف نشده، بلکه شتاب گرفته است. اعضای آن فرصتی پیداکرده‌اند. دولت ترامپ متحدان دیرینه آمریکا را آزرده است، دسترسی به بازارش را محدود می‌کند، کمک‌های بشردوستانه و توسعه‌ای را قطع کرده، پشتیبانی از رسانه‌ها و دموکراسی را متوقف ساخته و آشکارا از ایفای نقش رهبری جهانی سر باز می‌زند. برای آقای شی، ولادیمیر پوتین و دیگران، شاید هیچ‌گاه چنین لحظه مناسبی برای به چالش کشیدن نظم جهانی تحت رهبری آمریکا وجود نداشته باشد.
    بر اساس گزارش نیویورک تایمز، حضور مسعود پزشکیان، رئیس‌جمهور ایران، در این نشست نشان می‌دهد که کنار گذاشتن ایران، برداشت شتاب‌زده‌ای خواهد بود. گرچه تهران در اثر حملات آمریکا و اسرائیل تضعیف شده است، اما چین، روسیه و کره شمالی احتمالاً در بازسازی توانایی‌هایش برای آزار دادن ایالات متحده، ارزش ویژه‌ای می‌بینند.
    دولت ترامپ به‌خوبی از تهدید این محور آگاه است. راهبرد آن تاکنون، بهبود روابط با روسیه بوده، به این امید که مسکو را از سایر شرکایش جدا کند. پایان جنگ اوکراین به شکلی که روابط بهتر با روسیه را امکان‌پذیر سازد، نخستین گام به نظر می‌رسد. اما تلاش دوباره برای بازتنظیم روابط با روسیه نه‌تنها محکوم به شکست است بلکه اوضاع را بدتر می‌کند. کرملین هرگز واشنگتن را مانع اصلی دستیابی به اهداف خود نمی‌بیند و آقای پوتین بعید است باور کند که یک رئیس‌جمهور آمریکایی می‌تواند سیاست چند دهه‌ای آمریکا در قبال روسیه را به طور پایدار تغییر دهد.