کد خبر: 52080 | صفحه ۱ | تاریخ: 18 شهریور 1404
می توان به توافقی به خوبی برجام امیدوار بود ؟
توافق مرحلهای؛ راه نجات از بند اسنپبک
پژوهشگر مسائل بینالملل میگوید: «برای من نیز به طور قطعی روشن نیست که آیا ساختار تصمیمگیری در جمهوری اسلامی ایران به این نتیجه رسیده است که با پذیرش واقعیتهای موجود وارد توافقی شود که رفع تحریمها را در ازای محدودیت بر برنامه هستهای به همراه داشته باشد، یا صرفاً به دنبال خرید زمان است. اگر هدف صرفاً خرید وقت باشد، به باور من یک توافق موقت نهتنها فایدهای نخواهد داشت، بلکه میتواند آسیبزا نیز باشد؛ چراکه اقتصاد، جامعه و سیاست ایران را در وضعیت تعلیق قرار میدهد و این فضای تعلیق گاهی میتواند بیش از یک شوک ناگهانی آسیبرسان باشد.»
به گزارش خبرآنلاین در حالی که موعد بازگشت قطعنامههای پیشین شورای امنیت سازمان ملل متحد نزدیک میشود، بحث در مورد مذاکره با غرب برای توافقی مذاکره شده که ایران را از بند تحریمهای گذشته بینالمللی برهاند، بار دیگر زنده شدهاست.
کارشناسان و تحلیلگران مسیرهای مختلفی را برای مواجهه با شرایط فعلی در پرونده هستهای ایران پیشنهاد میدهند که یکی از این مسیرها پیشنهاد توافق موقت برای تمدید قطعنامه ۲۲۳۱ و فرصت دادن به مذاکرات برای یک توافق جامع است.
حمیدرضا عزیزی، پژوهشگر غیرمقیم در اندیشکده شورای خاورمیانه در امور جهانی، در گفتوگو با خبرآنلاین تاکید کرد که در شرایط کنونی، دستیابی به یک توافق جامع هستهای میان ایران و غرب بعید به نظر میرسد و تنها گزینه عملی، توافق موقت یا «مرحلهای» است.
او توضیح داد که این رویکرد مبتنی بر نقشه راهی است که بر اساس آن، ایران بهصورت مرحلهای شفافیت و دسترسیهای لازم با آژانس را افزایش دهد، طرف اروپایی مهلت اسنپبک را برای مدت مشخص تمدید کند و موضوعات چالشبرانگیزی مانند غنیسازی ۶۰ درصدی اورانیوم به مراحل پایانی موکول شود. همزمان، گفتوگوهای مستقیم ایران و آمریکا برای حل مسائل تحریمی و تضمینهای امنیتی نیز ضروری خواهد بود.
در ادامه متن کامل گفت و گوی خبرگزاری «خبرآنلاین» را با حمیدرضا عزیزی، پژوهشگر غیرمقیم در اندیشکده شورای خاورمیانه در امور جهانی مطالعه میکنید.
*** آیا شکلگیری یک توافق موقت جهت دفع خطرات احتمالی، بین ایران و غرب تا پیش از مهلت اسنپبک میسر است؟
واقعیت این است که هرچه زمان میگذرد، بهویژه در شرایط فعلی که طرفهای اروپایی عملاً روند اسنپبک را آغاز کردهاند، دستیابی به هرگونه تفاهم یا راهحل دیپلماتیک دشوارتر میشود. از سوی دیگر، اگر واقعبینانه به شرایط نگاه کنیم، در این بازه زمانی باقیمانده و با توجه به اینکه فرآیند اسنپبک آغاز شده، نمیتوان انتظار حصول یک توافق جامع را داشت. توافق جامع ابعاد مختلفی دارد؛ از نظر من حتی در حوزه هستهای هم نمیتوان امیدوار بود که در این مدت کوتاه توافقی بلندمدت شکل بگیرد که هم تعهدات هستهای ایران و هم موضوع رفع تحریمها و سایر مسائل را در بر بگیرد.
بر همین اساس، تنها گزینه موجود در شرایط فعلی میتواند یک توافق موقت باشد؛ توافقی که من از آن با عنوان «توافق مرحلهای» یاد میکنم و توضیحات بیشتری در ادامه خواهم داد. این توافق، توافقی مقدماتی است که هدف اصلی آن به تعویق انداختن اجرای بازگشت تحریمها برای مدتی قابل قبول است تا فرصت لازم برای تلاش در جهت دستیابی به یک توافق پایدارتر فراهم شود.
با این حال، میزان مطلوبیت و موفقیت یک توافق موقت، پیش از هر چیز، به اراده طرفین بستگی دارد. در این زمینه، پرسش اساسی این است که آیا طرف ایرانی واقعاً عزم دستیابی به توافقی جامع-با توجه به شرایط فعلی و تغییر معادلات میدانی-را دارد یا خیر. این موضوع حتی برای من نیز به طور قطعی روشن نیست که آیا ساختار تصمیمگیری در جمهوری اسلامی ایران به این نتیجه رسیده است که با پذیرش واقعیتهای موجود وارد توافقی شود که رفع تحریمها را در ازای محدودیت بر برنامه هستهای به همراه داشته باشد، یا صرفاً به دنبال خرید زمان است.
اگر هدف صرفاً خرید وقت باشد، به باور من چنین توافقی نهتنها فایدهای نخواهد داشت، بلکه میتواند آسیبزا نیز باشد؛ چراکه اقتصاد، جامعه و سیاست ایران را در وضعیت تعلیق قرار میدهد و این فضای تعلیق گاهی میتواند بیش از یک شوک ناگهانی آسیبرسان باشد.
در ارتباط با تغییر معادلات میدانی نیز باید توجه داشت که در شرایط پس از جنگ و در فضای منطقهای شکلگرفته طی نزدیک به دو سال پس از هفتم اکتبر و آغاز جنگ غزه، ایران بسیاری از کارتهایی را که در گذشته در اختیار داشت از دست داده است. طبیعتاً زمانی که ابزارهای کمتری وجود دارد، باید سطح خواستهها و انتظارات نیز متعادلتر شود.
با این شرایط، دستیابی به توافقی مشابه برجام نیز بعید به نظر میرسد. بنابراین اگر سیاستگذار ایرانی قصد داشته باشد توافق موقت را به پلی برای رسیدن به یک توافق جامع تبدیل کند، باید این واقعیت را بپذیرد که ممکن است ناچار به قبول محدودیتهای بیشتری شود. با این حال، توافق موقت میتواند ضرورتی اجتنابناپذیر برای دفع تهدیدی باشد که روزبهروز ابعاد گستردهتری مییابد و عرصههای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی کشور را تحت تأثیر قرار میدهد.
*** اگر این توافق شکل بگیرد، میتواند مانند توافق ژنو زمینهساز توافق جامعتری همچون برجام شود؟
اساساً نگاه به توافق موقت باید با هدف دستیابی به توافقی جامعتر باشد. اما در خصوص مثالی که مطرح کردید، یعنی برجام، باید با قاطعیت گفت که به همان دلایلی که پیشتر توضیح دادم، نباید انتظار توافقی شبیه برجام-یعنی یک توافق جامع هستهای چندجانبه با ماهیتی کموبیش برد-برد-را داشته باشیم.
این موضوع چند دلیل دارد. بخشی از آن را اشاره کردم و بخش دیگر به این برمیگردد که اساساً شکلگیری اجماعی که در زمان برجام در گروه ۱+۵ یا حتی میان اعضای دائم شورای امنیت وجود داشت، امروز تقریباً غیرممکن است. شکافهای عمیق میان ایالات متحده و روسیه و چین از یکسو، میان روسیه و کشورهای اروپایی از سوی دیگر، و حتی میان آمریکا و اروپا، عملاً امکان توافقی جامع شبیه برجام را از بین برده است.
این مسئله نه فقط از نظر شکلی بلکه از نظر محتوایی نیز صادق است. همانطور که گفتم، فضای منطقهای و بینالمللی تغییر کرده و خواستههای طرفین، بهویژه اعضای اولیه برجام، نسبت به ده سال پیش متفاوت شده است. در گذشته، دغدغه اصلی کشورهای اروپایی صرفاً مسئله عدم اشاعه هستهای بود؛ اما امروز روابط ایران با روسیه و سیاستهای منطقهای ایران برای اروپا حتی مهمتر از موضوع هستهای است. همه این عوامل سبب میشود دستیابی به توافقی جامع در شرایط کنونی تقریباً دور از دسترس باشد.
با این حال، یک توافق موقت میتواند بهعنوان سکویی برای مجموعهای از توافقات یا تفاهمات عمل کند که دستکم کلیت فضا را به سمت ثبات هدایت کند. بنابراین اگر هدف دستیابی به یک توافق واقعی باشد، در خوشبینانهترین حالت باید انتظار و آمادگی داشته باشیم که دو مسیر دیپلماتیک موازی شکل بگیرد: از یکسو، گفتوگوهای دوجانبه با ایالات متحده برای دستیابی به جنبههای محتوایی توافق از جمله رفع تحریمها؛ و از سوی دیگر، تعامل با اروپا برای مدیریت فضای تنش و جلوگیری از فعالشدن اسنپبک.
این نکته را هم باید در نظر داشت که یکی از خواستههای اصلی اروپاییها، همانطور که خودشان نیز تصریح کردهاند، آغاز مذاکرات ایران و آمریکا است و طبیعتاً این موضوع باید مورد توجه قرار گیرد. در عین حال، یک چالش مهم وجود دارد: برخلاف گذشته، ایالات متحده صرفاً موضوع هستهای را کافی نمیداند. بهویژه پس از جنگ و در شرایطی که غنیسازی در ایران عملاً متوقف شده است، حتی پیشنهاد تعلیق غنیسازی-که البته سیاستگذار ایرانی بارها تأکید کرده نمیپذیرد-نیز دیگر امتیاز جذابی برای طرف آمریکایی محسوب نمیشود.
بنابراین، ایران باید آمادگی داشته باشد که در طیفی از مسائل، نه فقط موضوع هستهای، با طرف آمریکایی گفتوگو کند. البته گفتوگو لزوماً به معنای تسلیم یا واگذاری همه کارتها نیست؛ بلکه هدف از آن بررسی مسیرهای دستیابی به توافقی مورد پذیرش طرفین است. ممکن است طرفین در میانه مسیر به این نتیجه برسند که توافقی حاصل نمیشود، اما در هر حال، یک توافق موقت یا مرحله نخستین باید بستری را برای این گفتوگوها فراهم کند؛ در غیر این صورت، کارکرد چندانی نخواهد داشت.
*** از نظر شما، یک توافق موقت احتمالی چه ویژگیهایی باید داشته باشد؟ طرفین توافق در چه مواردی باید از خود انعطاف نشان دهند؟
بهطور طبیعی، ایران باید انعطافهایی از خود نشان دهد و طرف مقابل نیز همینطور. این مسئلهای است که در یادداشتی که اخیراً برای اندیشکده «شبکه رهبری اروپا» نوشتم هم مطرح کردهام. طرف اروپایی باید در نظر داشته باشد که اصرار بر تحقق تمام خواستههایش در مرحله نخست، آن هم در شرایطی که ایران در فضای پساجنگ قرار دارد-فضایی که بهطور طبیعی باعث میشود سیاستگذار ایرانی احتیاط بیشتری نسبت به گذشته داشته باشد-چندان واقعبینانه نیست.
علاوه بر این، سیاستگذار ایرانی بهخوبی میداند که ابزارهای واقعی، بهویژه در زمینه رفع تحریمها و همچنین تضمینهای امنیتی، در اختیار واشنگتن است نه بروکسل. بنابراین، درخواست از ایران برای بازگشت کامل و تمامعیار به تعهدات برجامی یا حتی تعهدات روتین انپیتی-که اساساً برای شرایط عادی و زمان صلح طراحی شدهاند-در این مقطع واقعبینانه نخواهد بود.
پیشنهادی که مطرح کردم یک رویکرد مرحلهای است. این رویکرد مبتنی بر توافق بر سر یک نقشه راه است که بر اساس آن ایران باید بهصورت مرحلهای سطح شفافیت خود با آژانس را افزایش دهد و دسترسیهای لازم را فراهم کند. طرف اروپایی نیز باید در همکاری با سایر اعضای شورای امنیت، از جمله روسیه و چین، مهلت اسنپبک را برای مدت مشخصی (مثلاً شش ماه) تمدید کند.
بر اساس این طرح، موضوعات چالشبرانگیزی همچون غنیسازی ۶۰ درصدی اورانیوم نیز به آخرین مرحله موکول میشود؛ یعنی بهعنوان آخرین امتیازی که ایران در ازای برطرف شدن کامل مسئله اسنپبک خواهد داد.
همزمان، در دل این طرح، ایران و ایالات متحده باید گفتوگوهای مستقیم خود را آغاز کنند؛ زیرا همانطور که اشاره شد، موضوع تحریمها و تضمینهای امنیتی در نهایت در اختیار واشنگتن است.
البته این تنها یک شمای کلی است و طبیعی است که جزئیات میتواند بسیار چالشبرانگیز باشد. بااینحال، شخصاً راه دیگری جز این نمیبینم؛ جز اینکه طرفین در این مرحله از تشدید تنش خودداری کنند. این خودداری برای طرف اروپایی به معنای همکاری با روسیه و چین و آمادگی برای تمدید اسنپبک است، و برای ایران نیز به معنای پرهیز از اقداماتی چون خروج از انپیتی یا برداشتن گامهایی است که نگرانیهای طرف مقابل را بیش از پیش تشدید میکند.