سرمقاله
صفحات روزنامه
اخبار آنلاین
محمدعلی وکیلی / پس از جنگ دوازدهروزه از طریق این قلم نوشتم در جنگ دوازدهروزه با مدل اسرائیل «نظامی، امنیتی، اجتماعی» با ایران برخورد شد و این مدل بر آمریکا دیکته شد و نوشتم گمانم اینکه زین پس بناست با مدل آمریکا «اجتماعی، امنیتی، نظامی» با ایران برخورد شود. بهعبارتی تمرکز آمریکا بر فشار حداکثری از طریق فعالسازی مکانیسم ماشه و تشدید فشارهای قومیتی بهمنظور فراهمآوردن فروپاشی اجتماعی و در نهایت چکش آخر را دنبال میکنند. در نتیجه واضح بود که امکان توقف اسنپبک وجود ندارد. اکنون با زیادهخواهی غرب تنها پنجره تعامل ایران با غرب در حال بستهشدن است. برجام یک توافقنامه حقوقی ناظر بر حقوق هستهای نبود بلکه نوعی راهبرد در سیاست خارجی ایران بهحساب میآمد. در حقیقت برجام ژئوپلتیک روابط بینالملل را نشان میداد. فعالسازی ماشه بهمعنای پایان رسمی برجام خواهد بود؛ توافقی که با هدف کاهش تنشهای هستهای و بازگشت ایران به جامعه جهانی شکل گرفت. با بازگشت تحریمهای چندجانبه، ایران بار دیگر در موقعیت خاص قرار میگیرد و فضای تعامل با غرب بهشدت محدود و ایران از غرب دورتر میشود. این وضعیت میتواند موجب تقویت گفتمان تقابلگرایانه در داخل و تضعیف جریانهای معتقد به دیپلماسی و تقویت جبهه شرقگرایان شود. بر این اساس فعالسازی ماشه یک نقطه عطف سیاسی است؛ نقطهای که میتواند معادلات منطقهای و بینالمللی را دگرگون کند. این مکانیزم، که در دل توافق برجام طراحی شد، اکنون به ابزاری برای اعمال فشار حداکثری بدل شده است؛ فشاری که پیامدهای آن فراتر از بازگشت تحریمهاست. برجام بهعنوان توافقی که قرار بود بستری برای تعامل سازنده باشد، حال به نمادی از شکست دیپلماسی بدل میشود. این تحول، نهتنها روابط ایران با اروپا و آمریکا را به نقطه صفر بازمیگرداند، بلکه زمینهساز شکلگیری گفتمان تقابلگرایان و بستهشدن باب گفتوگو خواهد شد. ایران ناگزیر خواهد بود مسیر تعاملات بینالمللی خود را بازتعریف کند. نزدیکی بیشتر به قدرتهای شرقی مانند چین و روسیه، تقویت همکاریهای منطقهای و فاصلهگرفتن از نهادهای غربمحور، از جمله پیامدهای محتمل این تحول هستند. این تغییر جهت میتواند به شکلگیری نظم جدیدی در سیاست خارجی ایران منجر شود؛ نظمی که بر مبنای چندجانبهگرایی غیرغربی استوار است.