سرمقاله

اقدام چین و روسیه؛ رفع تکلیف یا تاکتیک سیاسی؟ / سعید پای بند

مشاهده کل سرمقاله ها

صفحات روزنامه

اخبار آنلاین

  • ایمپلنت بدون جراحی در کرمانشاه
  • دلایل حیاتی برای آنکه بدون تضمین امنیت، ماشین نفروشید!
  • معرفی خودرو‌های خارجی دست‌دوم محبوب در ایران + قیمت روز خودرو و ماشین
  • مشاهده کل اخبار آنلاین

    کد خبر: 53178  |  صفحه ۱  |  تاریخ: 07 مهر 1404
    اقدام چین و روسیه؛ رفع تکلیف یا تاکتیک سیاسی؟ / سعید پای بند

    در هفته‌های اخیر، تلاش‌های چین و روسیه در سازمان ملل متحد برای دستیابی به راه‌حل‌هایی در خصوص بحران هسته‌ای ایران و رفع تحریم‌های اقتصادی، به کانون توجه رسانه‌ها و تحلیل‌گران تبدیل شده است. این دو کشور که همواره به عنوان حامیان ایران در مجامع بین‌المللی شناخته شده‌اند، به‌طور خاص در مورد «ماشۀ تعهد» (snapback) که به تعلیق یا بازگشت تحریم‌ها در صورت نقض توافق هسته‌ای از سوی ایران اشاره دارد، فعالیت‌هایی انجام داده‌اند. اما سوال این‌جاست که آیا این رویکردها واقعی و به‌دنبال رفع مشکلات ایران است یا یک تاکتیک سیاسی برای دلسوزی نشان دادن خود در سطح جهانی؟
    در گذشته، چین و روسیه همواره به‌عنوان حامیان ایران در برابر فشارهای بین‌المللی و به‌ویژه فشارهای غربی شناخته می‌شده‌اند. این حمایت‌ها در غالب بیانیه‌ها و اقداماتی مانند مخالفت با تحریم‌ها و تقاضای بازنگری در سیاست‌های اقتصادی علیه ایران تبلور پیدا کرده است. اما در عمل، این کشورها بیشتر به‌دنبال بهره‌برداری از ایران در زمینه‌های اقتصادی و ژئوپلیتیکی خود بوده‌اند.
    چین به عنوان یک قدرت اقتصادی بزرگ، از ایران به‌عنوان یک منبع انرژی حیاتی و شریک تجاری مهم استفاده می‌کند، و روسیه نیز به‌دنبال تأثیرگذاری در منطقه و استفاده از ایران به‌عنوان یک شریک استراتژیک در زمینه‌های نظامی و سیاسی است. بنابراین، این دو کشور به نوعی «وضعیت فعلی» ایران را فرصتی برای پیشبرد منافع خود در نظر می‌گیرند، نه لزوماً به‌عنوان یک دغدغه انسانی یا اخلاقی.
    یک نگاه واقع‌بینانه به وضعیت فعلی جهان و به‌ویژه جنگ اوکراین و رقابت‌های فزاینده بین قدرت‌های جهانی، نشان می‌دهد که چین و روسیه از هر فرصتی برای تقویت جبهه ضدغربی خود استفاده می‌کنند. اقداماتی همچون مخالفت با بازگشت تحریم‌ها علیه ایران یا درخواست‌های مکرر برای حل و فصل مسائل هسته‌ای این کشور، ممکن است بیشتر از آن‌که ناشی از دلسوزی باشد، نشان‌دهنده تلاش برای تضعیف نفوذ غرب و تقویت موقعیت خود در برابر ایالات متحده و اتحادیه اروپا باشد.
    برای چین و روسیه، حمایت از ایران نه تنها به معنای دفاع از یک شریک راهبردی است، بلکه فرصتی برای ایجاد یک ائتلاف جهانی علیه سیاست‌های سلطه‌جویانه غرب است. این کشورها از هر فرصتی برای پیاده‌سازی «توازن قدرت» در عرصه بین‌المللی استفاده می‌کنند و به‌دنبال آن هستند که بتوانند در برابر نفوذ جهانی آمریکا و اتحادیه اروپا یک جبهه متحد ایجاد کنند.
    اما آیا چین و روسیه واقعاً نقشی اساسی و موثر در حل مشکلات ایران ایفا می‌کنند؟ به نظر می‌رسد این کشورها بیشتر به‌دنبال تقویت موقعیت خود در عرصه بین‌المللی و جلوگیری از تغییرات سریع و غیرقابل پیش‌بینی در منطقه هستند تا آن‌که بخواهند مشکلات ایران را از ریشه حل کنند. در واقع، رفتار این دو کشور در سازمان ملل، به‌ویژه در خصوص «ماشۀ تعهد»، بیشتر از آن‌که به دنبال یک راه‌حل واقعی و عملی برای ایران باشد، نشان‌دهنده یک نوع «رفع تکلیف» است.
    در حالی که چین و روسیه ممکن است تمایلی به حمایت واقعی از ایران داشته باشند، این حمایت عمدتاً در قالب حفظ وضعیت موجود و جلوگیری از هر گونه تغییرات ژئوپلیتیکی و اقتصادی عمده است. بنابراین، می‌توان گفت که آن‌ها در حال ایفای نقشی هستند که بیشتر متناسب با منافع استراتژیک خودشان است تا تلاش برای حل بحران هسته‌ای ایران.
    در نهایت، باید پذیرفت که چین و روسیه از موضع قدرت در سازمان ملل در پی حل بحران ایران نیستند، بلکه به‌دنبال بهره‌برداری از آن در جهت تقویت منافع خود در برابر غرب هستند. این دو کشور بیشتر به‌عنوان یک «مشارکت استراتژیک» در این زمینه عمل می‌کنند و می‌توان گفت که هدف اصلی آن‌ها حفظ وضعیت موجود است تا حل مسائل به‌طور اساسی. بنابراین، می‌توان نتیجه گرفت که این تلاش‌ها بیشتر یک تاکتیک سیاسی برای به‌دست آوردن امتیازهای بیشتر و نشان دادن مخالفت با سیاست‌های غربی است، نه اقدامی برای حل واقعی مشکلات ایران.