صفحات روزنامه
اخبار آنلاین
دهم مهرماه در تقویم ملی ایران به نام روز نخبگان ثبت شده است؛ روزی که میتواند فرصتی باشد تا بار دیگر به سرمایههای انسانی کشور فکر کنیم. نخبگان، سرمایههای نامرئی هر جامعه هستند؛ کسانی که با ایدهها، خلاقیتها و دستاوردهای خود میتوانند مسیر توسعه را تغییر دهند، این انسانهای خلاق و توانمند هستند که از دل منابع، ارزش افزوده میآفرینند. پرسش اساسی اما این است: چگونه میتوان کاری کرد که نخبگان بمانند و برای کشور مفید و موثر باشند؟ پاسخ این پرسش تنها در فراهم آوردن امکانات مادی خلاصه نمیشود. هرچند تأمین شرایط معیشتی و امکانات علمی و پژوهشی مهم است، اما آنچه نخبگان را بیش از همه در یک جامعه ماندگار میسازد، حس تعلق و احترام است. اگر نخبهای در کشور خود احساس کند که دیده میشود، شنیده میشود و تواناییهایش جدی گرفته میشود، انگیزه ماندن و خدمت پیدا خواهد کرد. این احترام میتواند در قالب ایجاد فرصتهای واقعی برای ابراز توانمندیها، دادن مسئولیتهای متناسب با تخصص جلوهگر شود. نکته مهم دیگر، فراهم آوردن بستر تجربه و خطاست. نخبه پروری بدون اجازه آزمون و خطا امکانپذیر نیست. باید یاد بگیریم به نخبگان، بهویژه نسل جوان، فرصت تجربه بدهیم؛ حتی اگر در برخی مراحل ناکام شوند. این ناکامیهاست که مقدمه پختگی و خلاقیتهای بزرگتر خواهد شد. از سوی دیگر، توجه به نظام آموزشی کشور از پایههای نخبهپروری است. اگر آموزش در مدارس تنها به محفوظات و آزمونهای استاندارد خلاصه شود، استعدادهای خاص کودکان و نوجوانان مجال شکوفایی نخواهد یافت. ایجاد فضاهای خلاقانه در مدارس، تقویت روحیه پرسشگری، آموزش مهارتهای حل مسئله از جمله اقداماتی است که میتواند بذر نخبهپروری را از سالهای نخست تحصیل بکارد. دانشگاهها نیز باید از فضای صرفاً آموزشی فاصله بگیرند و به مراکز تجربه، پژوهش و نوآوری تبدیل شوند؛ جایی که دانشجو بتواند ایدههای خود را بیازماید و از حمایت اساتید و ساختارهای علمی برخوردار شود. فرهنگ عمومی جامعه نیز در این زمینه نقشی تعیینکننده دارد. نخبه زمانی احساس ارزشمندی میکند که در فضای اجتماعی و رسانهای، تلاشهای علمی و خلاقانه به همان اندازه مورد توجه قرار گیرد که موفقیتهای ورزشی یا هنری دیده میشود. تجلیل واقعی از دستاوردهای علمی، معرفی نخبگان بهعنوان الگوهای الهامبخش برای نسل جوان و روایت زندگی آنها در قالبهای جذاب، میتواند این فرهنگ را در جامعه تقویت کند. نکته دیگری که نباید فراموش شود، ایجاد پیوند میان نخبگان و صنعت، اقتصاد و زندگی روزمره مردم است. وقتی نخبهای میبیند که دانش و تواناییاش میتواند به بهبود زندگی جامعه و حل مشکلات واقعی کمک کند، انگیزه بیشتری برای ماندن پیدا میکند. این پیوند البته نیازمند حمایت ساختاری است؛ از جمله ایجاد مراکز نوآوری، شرکتهای دانشبنیان، و نظام حمایتی که به ایدهها مجال تبدیل شدن به محصول و خدمت بدهد. در نهایت باید پذیرفت که نخبهپروری یک پروژه کوتاهمدت نیست، بلکه فرآیندی مستمر و نسلی است. جامعهای که به آینده خود میاندیشد، برای استعدادها سرمایهگذاری میکند و صبورانه میگذارد این بذرها به درختان تناور تبدیل شوند. احترام، فرصت، امکان تجربه و حمایت مادی و معنوی چهار ستون اصلی این فرآیندند. اگر این ستونها استوار باشند، نهتنها نخبگان در کشور میمانند، بلکه نسلهای تازهای از استعدادها نیز در دل همین خاک میرویند و آیندهای روشنتر برای سرزمینشان میسازند.