سرمقاله

پارادوکس‌های دیپلماسی ترامپ / سعید پای بند

مشاهده کل سرمقاله ها

صفحات روزنامه

اخبار آنلاین

  • ایوان پیشتاز در خرید اقساطی، رونمایی از سه طرح اعتباری جدید برای همه اقشار
  • راهنمای جامع انتخاب بهترین ایزوگام برای مناطق سردسیر و گرمسیر
  • بازدید معاون وزیر ارتباطات از غرفه همراه اول در بزرگترین رویداد فناوری جهان
  • مشاهده کل اخبار آنلاین

    کد خبر: 54177  |  صفحه ۱  |  تاریخ: 23 مهر 1404
    پارادوکس‌های دیپلماسی ترامپ / سعید پای بند

    درباره سخنرانی‌های اخیر دونالد ترامپ، به ویژه در مورد صلح غزه و وضعیت روابط اسرائیل و حماس، هیچ چیز غیرقابل پیش‌بینی‌تر از رویکردهای متناقض او نیست. ترامپ در یک جلسه خبری تأکید کرد که ایالات متحده آماده است دست دوستی به سوی ایران دراز کند و روابط دیپلماتیک جدیدی برقرار نماید. او همچنین به یک نقطه عطف در روند صلح غزه اشاره کرد، جایی که به نظر می‌رسد اسرائیل و حماس توانسته‌اند توافقی را در این زمینه شکل دهند. اما در میان این ادعاها و صحبت‌ها، هیچ چیزی واضح‌تر از پارادوکس‌های درونی سخنان ترامپ نیست.
    او از یک سو به تلاش‌های دیپلماتیک خود در زمینه صلح اشاره کرده و از سوی دیگر، به شدت به ایران حمله کرده و آن را «لکه‌های ابر سیاه» توصیف کرد. این جمله او نماد تضاد عمیقی است که در دل بسیاری از سخنانش نهفته است. ترامپ در جایی می‌گوید که اگر ایالات متحده تأسیسات هسته‌ای ایران، مانند فوردو و نطنز، را بمباران نمی‌کرد، احتمالاً هیچ صلحی بین حماس و اسرائیل برقرار نمی‌شد. این ادعا، در نگاه اول، بیش از حد شبیه یک توجیه برای اقدامات نظامی ایالات متحده به نظر می‌رسد و به نوعی می‌خواهد نقش امریکا را به‌عنوان بازیگری اصلی در تحولات خاورمیانه به نمایش بگذارد.
    اما این پارادوکس فقط محدود به سیاست‌های نظامی نیست. وقتی از دیپلماسی و روابط خارجی صحبت می‌کنیم، انتظار داریم که سیاستمداران از زبانی متین، منطقی و با دیدگاه‌هایی بلندپروازانه استفاده کنند. ترامپ اما به وضوح از شیوه‌ای غیرمرسوم در عرصه دیپلماسی بهره می‌برد. او همزمان که برای برقراری صلح تلاش می‌کند، هر از گاهی با حملات تند و تهدیدآمیز خود، فضا را متشنج‌تر می‌کند. چنین برخوردهایی می‌تواند باعث سردرگمی کشورهای دیگر و حتی هم‌پیمانان نزدیک ایالات متحده شود.
    در دنیای دیپلماسی، هیچ چیز پیچیده‌تر از حفظ توازن میان گفت‌وگو و تهدید نیست. ترامپ همواره سعی کرده از هر دو مسیر به یک اندازه استفاده کند: از یک طرف تهدید به جنگ و از طرف دیگر دعوت به گفتگو. این رویکرد، که به نوعی تلاش برای موازنه قوا به حساب می‌آید، در عمل نه تنها باعث موفقیت‌های ملموس نمی‌شود، بلکه بیشتر به ایجاد بی‌اعتمادی در میان کشورها منجر می‌شود. در حالی که باید به گفت‌وگوها و حل‌و‌فصل مسائل از طریق مذاکره توجه بیشتری داشت، رویکرد ترامپ به‌گونه‌ای است که فضای روابط بین‌الملل را پیچیده‌تر و در بسیاری مواقع حتی بی‌اعتمادتر می‌کند.
    برای کشورهای دیگر، به‌ویژه ایران، سخنان ترامپ به‌گونه‌ای است که نشان‌دهنده تزلزل در سیاست‌های امریکا است. از یک طرف او اعلام می‌کند که آماده است به ایران دست دوستی بدهد و از طرف دیگر، آن کشور را به شدت تهدید می‌کند. این تناقض‌های رفتاری نه تنها اعتماد به نفس دیپلماتیک ایالات متحده را تضعیف می‌کند، بلکه هم‌زمان مخاطره‌هایی را نیز به دنبال دارد.
    در نهایت، به نظر می‌رسد ترامپ با این سخنان در تلاش است تا دوگانه‌ای از تهدید و گفت‌وگو بسازد که در دنیای سیاست و دیپلماسی، خیلی هم کارساز به نظر نمی‌رسد. برای ایجاد صلح پایدار و روابط سازنده با ایران، باید گفت‌وگوهایی مبتنی بر احترام متقابل، صداقت و شفافیت انجام شود، نه آنکه از تاکتیک‌های دوگانه و متناقض استفاده شود که فقط فضای بی‌اعتمادی را تقویت می‌کند.
    ترامپ اما به عنوان یک شخصیت غیرقابل پیش‌بینی، همیشه توانسته است سیاست‌هایش را به‌گونه‌ای پیش ببرد که نتیجه‌گیری دقیق از آن‌ها دشوار باشد. شاید به همین دلیل است که رویکردهای او هرچند در ظاهر ممکن است منطقی به نظر برسند، در عمل کمتر می‌توانند به موفقیت‌های واقعی منجر شوند.