سرمقاله

پارادوکس‌های دیپلماسی ترامپ / سعید پای بند

مشاهده کل سرمقاله ها

صفحات روزنامه

اخبار آنلاین

  • ایوان پیشتاز در خرید اقساطی، رونمایی از سه طرح اعتباری جدید برای همه اقشار
  • راهنمای جامع انتخاب بهترین ایزوگام برای مناطق سردسیر و گرمسیر
  • بازدید معاون وزیر ارتباطات از غرفه همراه اول در بزرگترین رویداد فناوری جهان
  • مشاهده کل اخبار آنلاین

    کد خبر: 54183  |  صفحه ۲ | سیاست روز  |  تاریخ: 23 مهر 1404
    پاسخ صدا و سیما به یک گزارش
    ملی‌گرایی برای رسانه ملی یک تاکتیک برای عبور از بحران نیست
    صدا و سیما در پاسخ به گزارشی که در روزنامه ابتکار منتشر شد جوابیه ای نوشت. هرچند این گزارش به نقل از سایت خبری تحلیلی رویداد24 نقل شده بود. اما در ادامه جوابیه صدا و سیما به این گزارش را می خوانید.
    در پاسخ به یادداشت روزنامه محترم ابتکار با عنوان «چگونه دوباره انحصار به صدا و سیما بازگشت؟» مورخ 21/07/1404، روابط عمومی سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران ارائه توضیحات زیر را جهت تنویر افکار عمومی و تبیین دقیق رویکردهای دوره تحول رسانه ملی ضروری می‌داند.
    از خطای فاحش تاریخی تا تحریف عامدانه معنا
    یادداشت مذکور، که ظاهراً با هدف نقد سیاست‌های رسانه ملی به نگارش درآمده، متأسفانه بر دو پایه سست و غیرقابل دفاع بنا شده است: یک خطای فاحش تاریخی و یک تحریف آشکار مفهومی. این متن، نمونه‌ای قابل تأمل از چگونگی قربانی شدن حقیقت در مسلخ پیش‌داوری‌های سیاسی و شتاب‌زدگی رسانه‌ای است.
    1.بنای استدلال بر پایه اطلاعات غلط
    پیش از هرچیز، لازم است یک اشتباه بنیادین در متن روزنامه ابتکار تصحیح شود که اعتبار کل تحلیل را زیر سؤال می‌برد. نویسنده محترم با اشاره به افشاگری ادعایی یک مجری سابق پیرامون جهت‌گیری سازمان در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۴۰۰، این موضوع را مستقیماً به عملکرد دوره مدیریتی آقای پیمان جبلی و آقای وحید جلیلی نسبت می‌دهد. این در حالی است که هر ناظر منصفی آگاه است که دوره تحول و استقرار تیم مدیریتی جدید در سازمان صدا و سیما از مهرماه ۱۴۰۰، یعنی ماه‌ها پس از برگزاری انتخابات مذکور، آغاز شده است.
    چگونه می‌توان عملکرد یک تیم مدیریتی را بر اساس رویداد ادعایی که مطلقاً در حوزه مسئولیت و زمانه مدیریت آن نبوده، به نقد کشید؟ این خطای غیرقابل چشم‌پوشی، متأسفانه کل استدلال نویسنده را از بنیان مخدوش می‌سازد و این شائبه را تقویت می‌کند که هدف، نه نقد منصفانه، بلکه تخریب از پیش تعیین‌شده بوده است. از یک رسانه رسمی انتظار می‌رود پیش از ساختن یک عمارت تحلیلی، از استحکام خشت اول آن، یعنی «صحت اطلاعات»، اطمینان حاصل کند.
    2. تحریف «جمهور» با افزودن یک «قید»
    بخش دوم و کلیدی نقد نویسنده، بر تفسیری تقطیع‌شده و تحریف‌شده از سخنان ریاست محترم سازمان در تعریف مفهوم «جمهور» استوار است. نویسنده با گزینش بخشی از سخنان ایشان، چنین القا می‌کند که رسانه ملی به دنبال مرزبندی میان مردم و تعریف یک «گروه منتخب» است. این ادعا در حالی مطرح می‌شود که اصل سخنان و رویکرد عملی سازمان، دقیقاً در نقطه مقابل این تفسیر قرار دارد.
    جهان امروز، جهان تصاویر برساخته و روایت‌های آنی است. یک جمله می‌تواند با افزودن یا کاستن یک واژه، کاملاً معنای خود را از دست بدهد. سخنان ریاست سازمان در اشاره به قهرمانان ملی همچون شهید حاج قاسم سلیمانی، شهید حججی یا قهرمانان ورزشی، تمثیلی از نقاط اشتراک و همبستگی ملی است؛ اشاره به همان صحنه‌هایی که پیکره کامل ملت ایران، فارغ از هر سلیقه سیاسی، گرایش اجتماعی یا سبک زندگی، یکپارچگی خود را به نمایش گذاشت. هدف، ترسیم یک «ایران یکدل» بود، نه خط‌کشی میان مردم.
    متأسفانه آنچه در فضای رسانه‌ای و به تبع آن در یادداشت روزنامه ابتکار رخ داد، نمونه‌ای کلاسیک از «تحریف قیاسی» است؛ جایی که یک گزاره توصیفی و وحدت‌بخش، با افزودن یک قید تحدیدی مانند «فقط» (که در کلام اصلی وجود نداشته)، به گزاره‌ای انحصارطلب و تفرقه‌افکن تبدیل می‌شود. رسانه ملی خود را نه تریبون یک صدا، که آینه هزار صدای «جمهور» می‌داند؛ جمهوریتی که در اشک پیرمردی در وداع با سردار دل‌ها، در فریاد شادی جوانی برای پیروزی قهرمان کشتی، و در نقد کارشناسی یک استاد دانشگاه معنا می‌یابد.
    3. ملی‌گرایی راهبردی، نه تاکتیکی
    نویسنده، رویکرد ملی رسانه ملی را «کوتاه‌مدت» و «گذرا» خوانده است. این در حالی است که دوره تحول سازمان، گواه یک راهبرد دائمی برای تقویت هویت ایرانی-اسلامی و انسجام ملی است. پرداختن به مفاخر ملی، پوشش فراگیر رویدادهای وحدت‌بخش، ساخت سرودها و برنامه‌هایی که به پدیده‌های اجتماعی فراگیر بدل شدند و بازتاب دادن تنوع فرهنگی و قومی ایران، همگی در راستای همین راهبرد تعریف می‌شوند. ملی‌گرایی برای رسانه ملی یک تاکتیک برای عبور از بحران نیست، بلکه فلسفه وجودی آن در جامعه‌ای است که کثرت را در عین وحدت به رسمیت می‌شناسد.
    سخن پایانی1در عصر شتاب و جنگ روایت‌ها، وظیفه رسانه ملی دوچندان است: نه فقط انتقال اطلاعات، بلکه پاسداری از تمامیت معنا. ماجرای اخیر به خوبی نشان داد که چگونه می‌توان با یک برش و یک افزودنی کوچک، روح یک کلام را که دعوت به همدلی است، به ابزاری برای تفرقه بدل کرد.
    سازمان صدا و سیما ضمن تأکید بر لزوم نقد منصفانه به عنوان چراغ راه اصلاح، از تمام اصحاب رسانه دعوت می‌کند تا در این کارزار پیچیده، جانب حقیقت را نگاه دارند و از افتادن در دام روایت‌های تقطیع‌شده و تحریف‌شده بپرهیزند. رسانه ملی خود را متعهد به بازتاب چهره کامل و چندلایه ملت ایران می‌داند؛ ملتی که هویتش در گرو عشق به این خاک و تاریخ آن تعریف می‌شود، نه در چارچوب‌های تنگ سیاسی و جناحی.
    روابط عمومی رسانه ملی