سرمقاله

پیام صلح از مسکو، هشدار جنگ از وین / سعید پای بند

مشاهده کل سرمقاله ها

صفحات روزنامه

اخبار آنلاین

  • تابلوهای تبلیغاتی مدرن که مشتری را به فروشگاه می ‌کشانند.
  • شرایط و قوانین ازدواج با اتباع خارجی
  • فروش قطعات لودر داخلی وارداتی
  • مشاهده کل اخبار آنلاین

    کد خبر: 54752  |  صفحه ۴ | فرهنگ و هنر  |  تاریخ: 04 آبان 1404
    سدسازی بی‌ضابطه، میراث فرهنگی را فدای توسعه کرده است
    تمدن ایران زیر آب رفت
    سدسازی در ایران در حالی نماد توسعه معرفی می‌شود که بخش بزرگی از میراث تاریخی کشور زیر آب رفته است. نوروز رجبی، باستان‌شناس و کارشناس رسمی قوه قضائیه، با ارائه داده‌های دقیق هشدار می‌دهد بی‌توجهی به ارزیابی‌های فرهنگی در پروژه‌های عمرانی، به معنای نابودی تدریجی تاریخ و هویت ایران است.
    سدسازی در ایران همواره به‌عنوان یکی از نماد‌های توسعه و پیشرفت فنی معرفی شده است؛ پروژه‌هایی عظیم که قرار بود امنیت آبی، کشاورزی و صنعتی کشور را تضمین کنند. اما در پسِ این روایت پرزرق‌وبرق، واقعیتی تلخ پنهان مانده است: نابودی تدریجی بخشی از مهم‌ترین میراث تاریخی و فرهنگی ایران. بسیاری از تپه‌ها، شهر‌های باستانی، گورستان‌ها و محوطه‌های تاریخی در زیر آب سد‌هایی مدفون شده‌اند که بدون ارزیابی‌های فرهنگی و تاریخی کافی ساخته شده‌اند. از دهه ۱۳۳۰ تا امروز، روند سدسازی به‌قدری سریع و گسترده پیش رفته که اکنون نه‌تنها کارشناسان محیط‌زیست، بلکه باستان‌شناسان نیز آن را یکی از عوامل اصلی تخریب میراث تمدنی کشور می‌دانند.
    به گزارش رویداد۲۴، در حالی که کشور‌های توسعه‌یافته سال‌هاست پیوست‌های فرهنگی را به‌عنوان بخش جدایی‌ناپذیر پروژه‌های عمرانی تعریف کرده‌اند، در ایران این موضوع اغلب یا نادیده گرفته شده یا به شکلی کاملاً صوری اجرا می‌شود. نتیجه آنکه پروژه‌هایی که قرار بود «توسعه‌زا» باشند، در عمل به ویرانی بخشی از هویت تاریخی و فرهنگی منجر شده‌اند. از سیوند و سیمره تا کارون ۳، فهرست قربانیان توسعه ناپایدار، بلند و پرحسرت است.
    در چنین شرایطی، نوروز رجبی، باستان‌شناس و کارشناس رسمی قوه قضائیه، در گفت‌و‌گو با رویداد ۲۴ با نگاهی تحلیلی و بر پایه داده‌های دقیق، تلاش کرده است ابعاد این بحران را روشن‌تر کند. او معتقد است ریشه مشکل نه در اصل توسعه، بلکه در بی‌توجهی به الزامات علمی، فرهنگی و قانونی آن نهفته است. رجبی در گفت‌وگویی تحلیلی با بررسی آماری سدسازی در ایران، از ضعف ساختار‌های نظارتی، تعلل نهاد‌های مسئول و بی‌توجهی به قوانین سخن می‌گوید و در کنار نقدها، مجموعه‌ای از راهکار‌های عملی برای نجات میراث فرهنگی کشور ارائه می‌دهد.
    سدسازی در ایران؛ توسعه‌ای همراه با تخریب میراث فرهنگی
    رجبی با اشاره به این باور غلط که سدسازی را به عنوان یکی از اولویت‌های توسعه زیرساختی ایران می‌دانستند، گفت: از سال‌های آغازین دهه ۱۳۳۰ آغاز شد و تا امروز هزاران پروژه در سراسر کشور اجرا شده است. طبق آمار رسمی وزارت نیرو، بیش از ۱۲۰۰ سد بزرگ و کوچک در ایران ساخته شده یا در حال ساخت است که سهم قابل توجهی از آن مربوط به دو دهه گذشته است. این رشد سریع، اما بدون توجه به مطالعات جامع فرهنگی و تاریخی، موجب از بین رفتن صد‌ها محوطه باستانی شده است.
    این‌کارشناس با اشاره به آغاز بحران میراث فرهنگی در دوره پهلوی دوم، تأکید می‌کند: «سد دز و شبکه آبیاری پیرامونی آن، اولین پروژه‌هایی بودند که بدون ارزیابی فرهنگی دقیق اجرا شدند و آثار باستانی ارزشمندی در حوالی دزفول و شوش را نابود کردند.» نمونه‌های شاخصی، چون تپه چغابنوت و اراضی نیشکر هفت‌تپه، محوطه‌هایی با اهمیت ملی و جهانی، قربانی تسطیح اراضی و توسعه ناپایدار شده‌اند.
    در دوره جمهوری اسلامی، این روند تشدید شد؛ تنها در حوضه آبریز کارون بیش از ۲۵ سد بزرگ برنامه‌ریزی یا ساخته شده است که برخی از آنها همچون سد‌های سیوند، سیمره، و کارون ۳، آثار فرهنگی و تاریخی بی‌بدیلی را زیر آب برده‌اند.
    رجبی می‌گوید: «هیچ ارزیابی جامع فرهنگی و تاریخی پیش از اجرا صورت نگرفته و اگر هم شده، بیشتر نمایشی بوده است.»
    چالش‌ها و ناکارآمدی‌ها در حفاظت میراث فرهنگی
    رجبی با تحلیل ضعف‌های ساختاری و اجرایی دستگاه‌های مسئول می‌گوید: «قوانین متعدد و آیین‌نامه‌هایی وجود دارد که دستگاه‌های اجرایی را موظف به انجام مطالعات فرهنگی پیش از آغاز پروژه می‌کند، اما در عمل این قوانین یا نادیده گرفته شده یا به صورت صوری اجرا می‌شوند.» به گفته وی، وزارت میراث فرهنگی به دلیل کمبود بودجه، نیروی متخصص و برنامه‌ریزی مدون، نتوانسته نقش مؤثری در حفاظت ایفا کند.
    مطالعاتی که در پروژه‌هایی مثل سد سیوند انجام شد، نمونه‌هایی نادر از تلاش‌های نجاتبخشی بودند که متأسفانه به شکل پراکنده و محدود باقی ماندند. رجبی تأکید می‌کند که نبود برنامه‌های پژوهشی جامع و مداوم باعث شده بسیاری از آثار به طور کامل نابود شوند یا در مستندات تاریخی ثبت نگردند.
    قانون برنامه ششم توسعه؛ فرصت و تعلل
    بر اساس قانون برنامه ششم توسعه (۱۳۹۶-۱۴۰۰)، تهیه و الحاق پیوست تخصصی میراث فرهنگی برای تمامی پروژه‌های عمرانی بزرگ الزامی شده است. رجبی با انتقاد از تعلل وزارت میراث فرهنگی می‌گوید: «این پیوست تخصصی تا سال آخر برنامه تهیه نشد و حتی پس از ابلاغ نیز به طور کامل و جدی اجرا نمی‌شود.»
    عدم اجرای کامل این قانون، به مثابه چراغ سبز برای ادامه تخریب‌هاست و نشان‌دهنده ضعف جدی در مدیریت سیاست‌های کلان میراث فرهنگی است.
    راهکار‌های پیشنهادی برای حفظ میراث فرهنگی
    نوروز رجبی با تأکید بر ضرورت اتخاذ رویکردی جامع و عملیاتی گفت که وزارت میراث فرهنگی، وزارت نیرو، سازمان برنامه و بودجه و سایر نهادهای مرتبط باید با هماهنگی مستمر و برنامه‌ریزی مشترک عمل کنند. او همچنین افزود: بدون سرمایه‌گذاری کافی در حوزه‌های پژوهش، حفاظت و آموزش، تلاش‌ها در این زمینه ناکافی و کم‌اثر خواهد بود.
    به گفته رجبی، اجرای کامل و جدی قوانین موجود و نظارت بر آیین‌نامه‌ها، همراه با برخورد قاطع با تخلفات، از الزامات اصلی در مسیر حفاظت از میراث فرهنگی است. او همچنین بر لزوم فرهنگ‌سازی و جلب مشارکت مردمی تأکید کرد و گفت که ارتقای آگاهی عمومی درباره اهمیت میراث فرهنگی و نقش مردم در پاسداری از آن می‌تواند نقش بازدارنده مؤثری داشته باشد.
    رجبی در پایان خاطرنشان کرد بهره‌برداری پایدار از ظرفیت‌های گردشگری، به‌ویژه در پروژه‌های سدسازی، باید به گونه‌ای طراحی شود که ارزش‌های اقتصادی و فرهنگی به‌صورت هم‌زمان حفظ شوند.
    تجربه یکصد سال سدسازی در ایران نشان می‌دهد توسعه‌ای که بر پایه نادیده گرفتن میراث فرهنگی بنا شود، محکوم به شکست در درازمدت است. نوروز رجبی این واقعیت را به وضوح می‌بیند و می‌گوید: «میراث فرهنگی ایران امانتی است که نمی‌توان آن را فدای توسعه بدون برنامه کرد. تنها با نگاه علمی، قانونی و مشارکتی است که می‌توان این میراث را از خطر نابودی نجات داد.»
    آینده‌ای بر ویرانه‌های تاریخ
    مرور تجربه سدسازی در ایران نشان می‌دهد توسعه‌ای که بدون در نظر گرفتن میراث فرهنگی پیش می‌رود، در نهایت نه‌تنها تاریخ و هویت یک سرزمین را از بین می‌برد، بلکه خودِ توسعه را نیز بی‌پایه می‌سازد. فقدان ارزیابی‌های فرهنگی، کمبود بودجه و نبود هماهنگی میان نهاد‌های مسئول، باعث شده هر موج جدید توسعه، فصل تازه‌ای از تخریب را رقم بزند. سخنان نوروز رجبی یادآور این نکته است که نجات میراث فرهنگی تنها با نگاه علمی، اجرای دقیق قانون و مشارکت مردم ممکن است؛ در غیر این صورت، سد‌هایی که برای آینده ساخته می‌شوند، گذشته ما را برای همیشه به زیر آب خواهند برد.