سرمقاله
صفحات روزنامه
اخبار آنلاین
چند ماهی است که دونالد ترامپ در اتاق جنگ بیضی کاخ سفید به همراه مشاورانش به ویژه مارکو روبیو وزیر امور خارجه و پیت هگست وزیر جنگ در حال طراحی حمله زمینی به ونزوئلا است به طوری که یک ماهی میشود که ایالات متحده آمریکا ناو هواپیمابر خود را در دریای کارائیب مستقر کرده است و قبل از آن در چند عملیات دریایی چندین فروند قایق ونزوئلا را به اتهام حمل مواد مخدر و ترانزیت مواد مورد هدف قرار داده است که منجر به کشته شدن ۸۰ نفر نیز شده است و به تازگی در پی تماس تلفنی دونالد ترامپ با مادورو او به همتای ونزوئلایی خود یشنهاد کرده است برای در امان ماندن جانش میتواند به کشور ثالثی مثل قطر برود و این مسئله درست آدمی را بیاختیار یاد جان. اف. کندی رئیس جمهور سابق آمریکا در حمله به کوبا در خلیج خوکها در سال ۱۹۶۱ میلادی برای سرنگون کردن حکومت قانونی فیدل کاسترو میاندازد.:" چطور توانستهایم، این همه احمق باشیم." این واکنش رئیس جمهوری آمریکا جان. اف .کندی در برابر شکست فاجعه آمیز تلاشهای دولت او برای هجوم به کوبا در خلیج خوکها در سال ۱۹۶۱ میلادی برای سرنگون کردن حکومت فیدل کاسترو بود. این برنامه در سطوح متعدد بد طراحی شده بود؛مثلاً اگر پیاده شدن اولیه نیروها با موفقیت رو نمیشد،مهاجمین میبایستی به کوهستان عقب نشینی کنند. اما هیچکس در گروه برنامهریزی نقشه را به دقت کافی مطالعه نکرده بود؛ تا ببیند هیچ ارتشی نمیتواند از ۱۳۰ کیلومتر باتلاق که بین کوهها و منطقه پیاده شدن قرار داشت، بگذرد.البته با وضعی که پیش آمد این موضوع اهمیتی نداشت؛ زیرا اشتباه محاسباتی دیگر باعث شد که نیروهای مهاجم پیش از آنکه عقب نشینی صورت بگیرد، نابود شده باشند.برنامه این هجوم را رئیس جمهوری و گروه کوچکی از مشاوران وی طراحی کرده بودند. چهار سال بعد یکی از اعضای گروه مشاورین که مورخی بود به نام "آرتور شلزینگر خود را سرزنش میکرد."ا حساس گناه به خاطر ساکت ماندن در طول آن بحثهای طولانی در اتاق کابینه هر چند با دانستن اینکه تنها تاثیر اعتراض من این بود که مزاحم و دردسر به شمار بیایم؛ احساس گناهم کمی تخفیف پیدا میکند.شکست خود را تنها با مطرح کردن چند سوال خجولانه و با گزارش اینکه کشش درونی برای به صدا درآوردن سوت، در مورد این اقدام بیمعنا به سادگی به وسیله اوضاع و احوال محیط بحث خنثی میشود، تبیین کنم." حال این سوال پیش میآید که اوضاع و احوال بحث چگونه بود که به اعتقاداو به چنین شیوه عمل فاجعه آمیزی منجر شد. پس از خواندن اظهارات شلزینگر روانشناس اجتماعی _ ایروینگ یانیس_ نظریه "گروه اندیشی" را مطرح میکند. پدیدهای که در آن اعضای گروه وادار به سرکوب مخالفت خود در مقابل توافق گروه میشوند. پس از تحلیل کردن چندین تصمیم دیگر درباره سیاست خارجی یانیس شرایط پیشایند و عوارض گروه اندیشی و همچنین عوارض تصمیمگیریهای معیوبی را که از آن ناشی میشود، پیش کشید. در واقع صحنه برای گروه اندیشی وقتی آماده میشود که گروهی منسجم از تصمیم گیران به دور از نفوذهای بیرونی و بدون داشتن روشهای نظامدار برای بررسی موافقتها و مخالفتها با شیوههای عمل مختلف شکل میگیرد. این گروه را یک رهبر هدایتگر میپروراند که به طور علنی و پرحرارت از یک شیوه عمل خاص دفاع میکند. اغلب به علت وجود تهدید بیرونی شکستهای اخیر؛دودلیهای اخلاقی و نبودن شقوق کارآمد دیگر، این قضیه این آیتم را تایید میکند که گروه اندیشی به ویژه در موقعیتهایی احتمال وقوع دارد که حاوی تهدید بیرونی برای گروه باشد. این مجموعه شرایط تمایل نیرومندی برای ایجاد وفاق گروهی و حفظ آن پرورش میدهد که مستلزم پرهیز از مخالفت است.نشانههای گروه اندیشی شامل توهمات مشترک گروهی در زمینه های این انواع اعمال فشار مستقیم بر مخالفان یا چنانکه اظهارات شلزینگر حکایت از آن داشت در نتیجه اعضای گروه وقت بیشتری را صرف معقول جلوه دادن تصمیم خود میکنند؛ به جای آنکه واقع بینانه نقاط قوت و ضعف آن را بررسی کنند. مثلاً "دادستان کل _رابرت کندی _ برادر رئیس جمهوری به طور خصوصی به شلزینگر هشدار داد که رئیس جمهوری تصمیم خود را گرفته است؛ قضیه را بیشتر کش ندهید." وزیر کشور اطلاعات دستگاه جاسوسی علیه تهاجم به کوبا را از گروه پنهان کرده بود. این مساله فهرست یانیس دو تصمیم موفق گروهی را نیز تحلیل کرده است.۱_تصمیم کابینه هری ترومن در مورد اعمال طرح مارشال" که به اروپا برای بهبود یافتن از عوارض جنگ جهانی دوم کمک کرد." ۲_ تصمیم کابینه کندی در خنثی کردن تلاش های اتحاد جماهیر شوروی برای استقرار موشکهای هستهای در کوبا. یانیس در آثار بعدی خود برخی از روشهای حفاظتی را که گروهها میتوانند برای اجتناب از خطرهای گروه اندیشی به کار ببرند، معرفی کرده است. نخست این که به نظر او اعضای گروه را باید از وجود گروه اندیشی، علل و پیامدهای آن آگاه کرد. از جمله پیشنهادهای اختصاصیتر او یکی این است که رهبر گروه جوی برای اظهار نظر آزاد ایجاد نمود نموده و از اتخاذ هرگونه موضعی پیش از آغاز بحث خودداری کند؛ دیگر اینکه یک یا چند عضو علنا گمارده شوند تا نقش" طرفدار شیطان" را بازی کنند." شبیه تالر کارلسون دوست روزنامه نگار رئیس جمهوری آمریکا که به تصمیمات و برنامه های او و مشاورانش مدام انتقاد می کند و همچنین همراهی بعضی از سناتورهای جمهوری خواه و بعضا دموکرات مجلس سنا با این دست مسائل"؛ یعنی به طور منظم از همه تصمیم های گروه ایراد بگیرند؛ دیگر اینکه متخصصان بیرونی دعوت شوند تا به گروه ایراد وارد سازند و چشم اندازهای تازهای عرضه کنند و سرانجام، وقتی گروه به اتفاق نظر رسید یک جلسه _شانس و بخت دوم _" مثل شانس و فرصت دوم بوسیله ترامپ و مشاورانش به مادورو رئیس جمهور ونزوئلا برای پناهنده شدن به قطر برای در امان ماندن و حفظ جان خویش" تشکیل شود که در آن اعضا بتوانند هرگونه نظر یا تردیدهای ناگفته خود را مجدداً مورد بحث قرار دهند. بر نظریه یانیس انتقادهایی هم وارد شده است. نخست این که این نظریه بیشتر مبتنی بر تحلیل تاریخی است تا بر تحقیقات آزمایشگاهی، فرایندهایی که یانیس گروه اندیشی مینامد، بسیار پیچیده است و تحقیقات اخیر در جهت تلاش برای ادغام آن در یک نظریه جامعتر درباره تصمیم گیری،هدایت شده است.