سرمقاله
صفحات روزنامه
اخبار آنلاین
جدا از بار مالی و اقتصادی تورم که بنیادهای اساسی یک کشور را متزلزل کرده و به نابودی میکشاند، در نوع نگرش پدیدارشناسی فلسفی انسانها نیز مستقیما رخنه ایجاد میکند. پدیده روانی تورم همچون آثار ویرانگر جنگها و کشتارها بر روح و روان شهروندان تا مدتهای مدیدی حتی پس از فروکشی، تاثیر مخربی به جا میگذارد؛ فکر و اندیشه شهروندان همیشه درگیر پدیدههای غیر موجهی است که عملا در جامعه حضور دارند و سرمایه و دارایی آنان را درحال بلعیدن است. تصور اینکه هر روز و چه بسا هر ساعت ارزش داراییهایمان به پایینترین حد ممکن تنزل میکند یا به تاراج میرود، برای انسان تلاشگری که کسب ثروت برایش یک منزلت بوده و مرتب بدنبال پول و ثروت برای رفاه و امنیت است، تاثیر مخرب در کوتاه مدت و بلند مدت بر سیستم ارگانیسم او به جا میگذارد. دارایی یک فرد زمانی که کشور در معرض حوادث غیرمترقبهای چون بلایای طبیعی و فورس ماژور مانند، جنگ و حملات ویرانگری که در آن هستی و نیستی انسانها نابود میشوند، قابل تحمل است اما اگر این تاراج و باخت ملی بعلت سیاستهای غلط و سوءمدیریت داخلی و بینالمللی باشد و یک کشور ثروتمند با چنین تورمی دست و پنجه نرم کند و یا تا رسیدن به ابر تورم، فاصلهای نداشته باشد مردمانش اوضاع روانی متعادلی نخواهند داشت. اثرات ماندگار تورمهای بلند مدت و بیضابطه تاثیرات بدی بر خلقیات و زیست اجتماعی جامعه میگذارد؛ تعقل، تخیل و تفکر را مختل میکند. پرخاشگری، خشونت و ستیزهگری، جایگزین اخلاق مدارا و حرفهایی خواهد شد، نیکوکاری و شفقت و ازخود گذشتگی در دایره اخلاق اجتماعی بیمعنی شده و هر کس حریصانه بدنبال منافع و سود شخصی خود خواهند بود، اینجاست که رفتارهای مهربانانه نسبت به یکدیگر کمتر میشود و صلهرحم به حداقل میرسد و گسلهای اجتماعی چند برابر گسترش پیدا میکند؛ جامعه سرخورده و پراضطراب در حال افسردگی دائم به تپش قلب بالایی مبتلا خواهد شد و موازین اخلاقی در سطح پایینی میرسد، سکههای پول ملی که هر روز سیاهتر میشود روزهای سختی را به نمایش میگذارد. بنابراین برای تلطیف اوضاع و کمک به آرامش روان جامعه در این شرايط خاص، حداقل لازم است هرگونه سختگیریها و رفتارهای بیمورد و نابجای افراد بالادست جامعه نسبت به فرودستان کاهش یابد.