سرمقاله
صفحات روزنامه
اخبار آنلاین
یک شبه پولدار شدن ، یک ماهه رتبه برتر کنکور شدن، چاقی و لاغری فوری در عرض یک هفته و .... تبلیغاتی هستند که این روزها بسیار زیاد با آن ها مواجه می شویم ، از پیامک های فراوان تبلیغاتی و آگهی های اینترنتی و تبلیغات عجیب و غریب فضای مجازی گرفته تا انواع رسانه ها همگی پر شده اند از تبلیغاتی با این مضامین و جالب تر آن که خدمات خود را هم تضمین می کنند ، و البته گویی نظارت خاصی هم برایشان وجود ندارد و متاسفانه هر روز هم به تعدادشان افزوده می شود و شوربختانه تر آنکه مخاطبان بسیاری هم دارند و بسیاری از مردم با رویای یک شبه موفق شدن فریب این گونه تبلیغات را می خورند و هزینه های مالی و زمانی و متاسفانه خیلی از اوقات روانی بسیاری را بابت این گونه تبلیغات می پردازند . به تازگی هم متاسفانه پای برخی سلبریتی ها و بلاگر های معروف به این گونه تبلیغات باز شده و این گونه افراد سود جو هم نقش پر رنگی در تشویق و اعتماد مردم به پذیرش این گونه تبلیغات دارند ! سلبریتی ها و بلاگرهایی که متاسفانه نظارت خاصی برایشان وجود ندارد ، هر چه دلشان می خواهد می گویند و تبلیغ می کنند و البته مالیاتی هم نمی پردازند! پایین بودن سرانه مطالعه و کم بودن سواد رسانه ای ، افزایش روحیه فست فودی(روحیه ای که تحمل صبر ندارد و می خواهد همه چیز را به سرعت همانند فست فود به دست بیاورد) ، شرایط اقتصادی این روزهای مردم و از همه مهم تر نبود نظارت کافی و نبود دغدغه مندی لازم فرهنگی می توانند از علل افزایش این گونه تبلیغات و جذب مردم باشد . البته از نقش کسانی که با رانت و اختلاس یک شبه ثروتمند شده اند و جو روانی که در جامعه ایجاد می کنند هم نمی توان به سادگی گذشت. قطعا افزایش این مدل تبلیغات و همایش ها می تواند تاثیرات بسیار بدی در جامعه و علی الخصوص نوجوانان و جوانان داشته باشد، از نوجوانان و جوانانی که به آن ها القا می شود می توانند بدون تلاش و طی کردن مراحل لازم به موفقیت برسند و تعاریف اصولی موفقیت را در ذهن ایشان تغییر می دهند ، نمی توان انتظار هدفمند و اصولی تلاش کردن و البته رشد و تعالی را داشت و همین مساله باعث شده این روزها تعداد کمتری از نوجوانان و جوانان اشتیاق به یادگیری علم و یا مهارت خاصی را از خود نشان دهند و متاسفانه خیلی هایشان با سودای یک شبه ثروتمند شدن و یا یک شبه موفق شدن روزهای ناب و طلایی جوانیشان را می گذرانند و حتی مشاغل و نحوه ی زندگی پدر و مادر خود را به تمسخر می گیرند و اصولا با هر گونه کار کارمندی ، کارگری ، مهندسی و هر کاری که نیاز به تلاش دارد مخالف هستند و برایشان جذاب ترین شغل بلاگریست. و اما سه پرسش اساسی که مطرح می شود این است که ؛ 1- با وجود تعداد بسیار زیاد نهاد های فرهنگی در کشور که عمدتا دارای بودجه های فراوانی هم هستند ، چرا فرهنگ سازی لازم از قبیل آموزش سواد رسانه ای به آحاد مردم و یا ترویج فرهنگ کار و تلاش و غیره برای این مهم صورت نگرفته است ؟ البته از سهم آموزش و پرورش در این مقوله مهم نمی توان به سادگی گذشت! 2-اصولا فرآیند کسب مجوز این گونه تبلیغات و همایش ها چگونه است و چطور نظارتی بر روی آن ها صورت می گیرد؟ 3-آیا کشور به این میزان بلاگر و سلبریتی نیاز دارد ؟ کمبود نیروی ماهر و کارمند و کارگر متخصص در آینده چگونه تامین خواهد شد؟ به نظر می رسد عدم فعالیت های فرهنگی و رسانه ای لازم در جهت از بین بردن جو چنین تبلیغات و افکاری می تواند خسارات جبران ناپذیری را به فضای کاری و روانی جامعه و علی الخصوص نوجوانان و جوانان وارد سازد، و انتظار می رود نهادهای فرهنگی و نظارتی هر چه سریع تر در جهت مقابله با این مقوله جدید اجتماعی تمهیدات لازم را بیاندیشند.