سرمقاله
صفحات روزنامه
اخبار آنلاین
سفر سلطان عمان به تهران، تنها یک دید و بازدید معمول میان مقامهای بلند پایه دو کشور همسایه نخواهد بود. این سفر از آن رو مهم است که حلقهای از زنجیره رخدادهای سیاسی و بلکه ژئوپلتیک در هفتههای اخیر در منطقه خاورمیانه را شامل میشود. «هیثم بن طارق آل سعید» در این سفر آیا آخرین بخت خود را برای میانجیگری در روابط تهران و غرب به آزمون میگذارد؟ یا تنها حامل پیامی از جانب غرب است که در صورت هرگونه تصمیم تهران، چشمانداز آتی این روابط پر تنش را در ماههای سرنوشت ساز پیشرو ترسیم میکند؟ رخدادهای جاری در خاورمیانه ممکن است سبب این تصور اشتباه شود که غرب و به ویژه واشنگتن، عرصه منطقهای را به رقیبان خود واگذار کرده و اکنون سیاست «بنشینوببین» را تا روشن شدن تکلیف جنگ اوکراین در دستور کار دارد. این تصور از آن رو بیراه است که تحولات کنونی بیرون از کلاف به هم پیچیده و متقابل پدیدههای سیاسی، تفسیر و تحلیل شود. بر خلاف این تصور، اکنون غرب هرآنچه در خاورمیانه و منطقه نفتی خلیج فارس رخ میدهد را در چارچوب نزاع بر سر تعیین ساختار نظام بین المللی ارزیابی میکند که در حال شکل گیری است. «جیک سالیوان» مشاور امنیت ملی دولت « جوبایدن» اشاره صریح خود را در این باره بیان کرده است. او در سفر این روزهایش به منطقه، از تحولات عمیق در خاورمیانه پیش از پایان سال ۲۰۲۳ میلادی سخن گفته است. سالیوان سال جاری را زمان اتفاقات تعیین کننده در منطقه خوانده است. اهمیت سفر و اظهارات او را نخست باید در تفاوت رویکردهای دو نهاد وزارت امور خارجه و امنیت ملی ایالات متحده به پرونده اختلافات و منازعه ایران و امریکا دانست که از آغاز دولت بایدن تاکنون ادامه داشته و دارد. این دو نهاد یکی همواره از سیاست مماشات و تعامل پیش برنده در قبال تهران حمایت کرده و بر حفظ مذاکرات برجامی تأکید داشته است. دیگری، یعنی بخش مشاوره امنیت ملی به ریاست سالیوان از تشدید فشارها به اندازه تشویق ماجراجوییهای تلآویو علیه هرگونه آرام سازی تنشها میان تهران و غرب استقبال کرده است. از مدتها پیش هشدار داده میشد که در صورت ناکامی در مذاکرات برجامی، ممکن است ابتکار ادامه تعاملات با تهران از وزارت امور خارجه به سکانداری «آنتونی بلینکن» و نمایندگی ویژه «رابرت مالی» به جیک سالیوان واگذاشته شود. او از همان ابتدا نگاهی انتقادی و مأیوس به سلسله مذاکراتی داشت که تا اردیبهشت سال ۱۴۰۱ در وین جریان داشت. اکنون سالیوان در منطقه به رایزنی مشغول است و اظهارات نگران کننده او میتواند بهانه آتش تهیه برای بالا بردن درجه حرارت دیگ درحال جوش باشد. سالیوان به عنوان مشاور امنیت ملی دولت ایالات متحده برای نخستین بار گفته است؛ در صورت ادامه فعالیتهای هستهای ایران و افزایش اختلافها، واشنگتن مانع اقدام نظامی اسراییل نخواهد شد. این اظهارات در کارنامه دولت بایدن کم سابقه و شاید بیسابقه تلقی میشود. مهمتر اینکه سکوت دولتهای غربی در قبال چنین اظهاراتی نمیتواند بیرون از همسویی اروپاییان با سیاستهای واشنگتن باشد. حضور بلافاصله سالیوان در ریاض پس از گفتوگو با مقامهای اسراییلی، نوعی نمایش قدرت از سوی واشنگتن در منطقهای است که به تصور برخی ناظران، حالا حضور هژمونیک امریکا در آن رو به کم رنگ شدگی دارد. غرب متاع خاورمیانه و به ویژه منطقه نفتی خلیج فارس را به راحتی در اختیار رقیبان خود قرار نخواهد داد؛ بلکه در این راه دست به هرگونه ماجراجویی خواهد زد. بنابراین سفر سالیوان به ریاض میتواند حامل این پیام روشن به کاخ نشینان سعودی باشد که تصور در اختیار داشتن ابتکار تحولات منطقهای را از ذهن خود دور کنند. بازگشت سوریه به جهان عرب اگرچه امتیاز ویژهای برای دمشق از یکسو و ریاض به عنوان معمار این فرایند از سوی دیگر به حساب میآید، اما واشنگتن اکنون یک مانع بزرگ در این باره شناخته میشود. آمریکاییان بیش از هرچیز به جایگاه امنیتی اسراییل توجه داشته و امتیازهای لازم را در این باره از طرفهای عربی خواستارند. «توافق ابراهیم» و استمرار روند عادی سازی روابط اسراییل با پایتختهای عربی در اولویت هرگونه مماشات در صورت قبول بازگشت دمشق به جهان عرب از سوی واشنگتن است. در این حال خروج از بن بست بلاتکلیفی در پرونده هستهای ایران پیش از شروع رقابتهای انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده، در چارچوب محدود سازی قدرت روسیه در جنگ فرساینده اوکراین، اولویت دیگری است که به نظر میرسد واشنگتن با تفویض اختیار به نهاد مشاورامنیت ملی در پی تحقق آن است. سلطان عمان در سفر به تهران، ممکن است حامل ابتکار تازهای باشد برای آب کردن یخ نشسته بر پیکر برجام و یا حامل پیامی که واشنگتن با ابتکار عمل جیک سالیوان در پی انتقال آن به مقامهای تهران است. در هردو صورت، توپ باردیگر به زمین تهران فرستاده میشود؛ اینکه تهران چه واکنشی به هریک از دو احتمال بالا خواهد داشت، توان آن در پاسخ به فشارهایی است که از هر سو و در سطحی گسترده با آنها روبروست. به نظر میرسد، سلطان هیثم بن طارق ابتکارهای خود را پیش از این هزینه کرده است و اکنون ترجیح او، آوردن پیامی باشد که ممکن است با انعطاف تهران روبرو شود. آمدن او به تهران، همراه است با امیدهایی که به آن دلبسته است. سوغات او در پایان این سفر چه خواهد بود را باید در تحولات روزهای پیشرو جستوجو کرد.