سرمقاله
صفحات روزنامه
اخبار آنلاین
آینده ایران سخت نامتعین شده است. اما راستش را بخواهید چگونگی آینده بیش از هرچیز تابعی از چگونگی رفتارهای نظام است. هیچ کدام از طرفین صحنه، در تعیّن آینده به اندازه جمهوری اسلامی صاحب نقش نیستند. به همین سبب مهمترین “مسئولِ آینده” جمهوری اسلامی است. این نظام است که می تواند با یک تصمیم ورق را برگرداند و البته با تصلب، تمام امکانها را بسوزانَد. اینکه جمهوری اسلامی تصمیم به اصلاح خود می گیرد یا نه، در سرنوشت تک تک ایرانیان موثر است. پیرامون اصلاح حکومت البته چند موضع وجود دارد. برخی با هرگونه اصلاح در جمهوری اسلامی مشکل دارند. اینان دو گروه هستند. گروهی که خود حلقه بسیار تاثیرگذار در درون نظام هستند. تقریباً اینان بیشترین نقش را در اتخاذ مواضع جمهوری اسلامی دارند. بخش کوچکی از جامعه نیز با چنین روشی همراه است. این بخش از جامعه معتقد است هرگونه تغییر، جمهوری اسلامی را از اصل خود دور میکند و امید دارند در مقاومت در برابر تغییر نهایتاً فرجی حاصل آید. این گروه با ایدههای آخرالزمانی منتظرند معجزهای بشود و مناسبات طوری بچرخد که بهرغم همه مشکلات یک شبه جمهوری اسلامی آقای جهان شود و همه مسائل خودبه خود حل شود. تم حاکم بر اداره کشور با تب این بخش از جامعه منطبق بوده و البته این خود مهمترین دلیل عدم رضایت اکثریت مردم ایران شده است. به زعم اینان دلیل نارضایتی مردم، اصلاح طلبان و دولتهای برآمده از خواستگاه رأی آنان میباشد. نسخه نجاتبخش کنونی این جماعت و تجویزهای شان نابگرایی و خالص سازی هرچه بیشتر حکومت و پالایش و حذف هرآن کس که غیر از این فکر میکند. مجموعه تحلیل های کیهان، نطق شیخ پناهیان در تشییع شهدای شاهچراغ و مواضع برخی ائمه جمعه ازجمله آقای علم الهدی نمونه هایی از این بخش موثر از حاکمیت است. بطور خلاصه می توان گفت اگر دست فرمان حکومت با دستور این جماعت پیش رود نبایست امیدی به اصلاح و تغییر در رفتارها و سازوکارهای اداره کشور داشت و باید منتظر نتیجه باخت باخت رویه کنونی ماند نمونه آنچه دربازی با انگلستان رخ نمود. در نقطه مقابل هم بخش مهمی از اپوزیسیون هستند که چون فرض براندازی را اصلاح ناپذیری حکومت قلمداد می کنند با هر نوع ایده اصلاحی برمی آشوبند و همچون گروه اول تلاش می کنند هر ندای صلح جو و اصلاح خواهی را در نطفه خفه کنند. آنچنانکه چند روز پیش فقط به دلیل توصیه احمد زید آبادی به پرهیز از خشونت چندان حملاتی علیه او تدارک دیده شد که تصمیم به خداحافظی از سپهر سیاسی گرفت. سوخت موتور اعتراضات کف خیابان از خارج تا داخل ادعای اصلاح ناپذیری حکومت است. به غیر از این دو دسته، تمامی گروههای سیاسی شامل ملی مذهبی، مذهبی، اصلاح طلب، اصولگرا و حتی بسیاری از رانده شده های نظام به خارج از کشور و خیل عظیمی از مردم که با کف خیابان همدل هستند ولی بنابه دلائل مختلف تاکنون همراه نشده اند، یا دل به سوسوی اصلاح پذیری حکومت دارند یا در آرزوی اصلاح آن هستند. سخت معتقدم اکثریت ملت همچنان راه کم هزینه برای اصلاح حکومت را ترجیح میدهند. هر عقل سلیمی چنین امری را به شرط امکانِ تحقق، بر هر سناریوی دیگری ترجیح می دهد. اما مشکل این است که بخشی ازحکومت همراه با براندازان پالسِ اصلاح ناپذیری به ملت می دهد. اکنون توپ اصلاح در زمین حکومت است. تا کنون اقدام و یا عزمی بر اصلاح بنیادی ندیده ایم. همه نگرانی ها این است که فرصت اصلاح از دست برود و کشور در آتش دوسوی مخالفانِ اصلاح بسوزد. باید ورق را از همانجا که برگشت دوباره برگرداند. باید “امکانِ تغییر” را دوباره خلق کرد. به گمانم تمام ایران دوستان مکلفند هرچه دارند بگذارند تا راه اصلاحِ جمهوری اسلامی باز شود. تمام مشایخ ریش خود را گرو بگذارند. تمام مراجع اعتبار خود را وسط بیاورند. اگر این راه همچنان مسدود بماند معلوم نیست از ایران چه چیزی باقی بماند.
اگر حکومت مجاب به تغییر شد و بنا شد زمین بازی را با اصلاحات تغییر دهد مجموعه ای از اقدامات اورژانسی را بایست انجام دهد؛ اقداماتی از جمله اعلان عفوعمومی؛ انحلال بخش زیادی از بنیادها و ستادهایی که به اقتضای اول انقلاب تاسیس شد اما سال هاست بدون داشتن کارکرد خاصی فقط بار هزینه اجرایی کشور را افزایش می دهند؛ درسیاست خارجی نیز نیازمند یک ۵۹۸ دیگری هستیم. بی افقی مهمترین رازِ ناآرامی اخیر است. حکومت باید افق بگشاید، افقی جدی و جدید،مقدمه افق گشایی داشتن شجاعت اتخاذ راهبردهای جدید است.