سرمقاله

حرکت اقتصاد روی امواج حرف ‪/‬ ژوبین صفاری

مشاهده کل سرمقاله ها

صفحات روزنامه

اخبار آنلاین

  • جشنواره بلک فرایدی در نخل مارکت
  • چهارمین «گزارش پایداری» ایرانسل منتشر شد
  • مانور آمادگی همراه اول برای رویارویی با بحران؛ تمرینی برای پایداری ارتباطات
  • مشاهده کل اخبار آنلاین

    کد خبر: 10577  |  صفحه ۱  |  تاریخ: 24 خرداد 1402
    حرکت اقتصاد روی امواج حرف ‪/‬ ژوبین صفاری

    طی چند روز گذشته اتفاق‌های عجیبی در بازارها رخ داده است. قیمت دلار و سکه به واسطه اظهارنظرها مدام در حال نوسان بود. در حالی که صحبت از توافق به واسطه برخی اخبار شنیده می‌شد قیمت‌ها حتی در طول یک روز هم تغییر می‌کرد. این تغییرات نشان از یک مشکل بنیادی در اقتصاد دارد و آن حرکت بر روی امواج صحبت‌ها است تا اینکه واقعیت موجود اقتصاد تعیین کننده مسیر باشد. از سوی دیگر تورم به عنوان یک اعتیاد مخرب طی چند دهه گذشته سبب شکل گیری ذینفعان قدرتمندی در اقتصاد شده که اکثر برنامه‌های اقتصادی را تحت تاثیر خود قرار داده است. حتی بازار سرمایه و بورس که باید آینه واقعیت رشد اقتصادی باشد به جای توجه به عوامل بنیادی چشم به نرخ دلار و البته تورم می دوزد و بر این اساس نوسان دارد. واقعیت این است که اصلاح این امر نیازمند تغییرات بنیادی در رویکردهای اقتصادی کلان توسط متخصصانی است که عمدتا جایی در تصمیم سازی ها ندارند. ضمن آنکه منافع ذینفعانِ تورم، سبب می‌شود تا هرگونه اصلاحی در روندهای اقتصادی با مقاومت شدیدی روبرو شود. مجموعه این عوامل باعث می‌شود تا به جای حرکت نقدینگی به سمت اقتصاد مولد، شاهد بازی با پول در شئون مختلف اقتصادی باشیم. بازی‌ای که البته بازنده اصلی آن قشر ضعیف و متوسطی است که درآمد مشخصی طی یک ماه دارند و گاهی این درآمد کفاف زندگی روزمره شان را نمی‌دهد چه برسد به اینکه بخواهند برای عقب نماندن از تورم وارد پول‌بازی در اقتصاد شوند. در این بین اما وضعیت اجتماعی نابسمان که در جای خود قابل بررسی است، مانع از آن می‌شود که شکاف بین دولت و مردم برای ایجاد حس اعتماد و تغییر در روندهای اقتصادی پر شود. از سوی دیگر باید پذیرفت که بخش مهمی از اقتصاد در گرو گشایش های سیاسی است و انکار آن صورت مسئله را تغییر نخواهد داد. بنابراین اقتصاد کشور بدون هیچ چشم انداز مشخصی روی امواج اظهارنظرها حرکت می‌کند. این بی چشم اندازی سبب سرخوردگی اجتماعی و بیشتر شدن شکاف اعتماد می شود. در این بین اما اظهارات غیر اقتصادی اما مخرب که ناشی از گفتمان جزم اندیشانه عده‌ای است و برای نمونه با شفافیت به انحا گوناگون مخالفت می‌روزد و گاه حتی مستقیم و غیر مستقیم مخالفان خود را به تبعید و دور قرار گرفتن از دایره وضع فعلی فرا می خواند؛ مزید بر علت شده است. درنهایت باید گفت که این رویکردها اصلاح نمی شود مگر اینکه عزمی جدی توام با اعتماد سازی در بستر جامعه و اقتصاد شکل گیرد. اعتمادی که از نگاه همه جانبه گرا بیرون آمده و مردم را به مثابه یک کل متکثر و دارای تفاوت در نگرش‌ها و رویکردهایشان می بیند و برای اصلاح روندها غلط روی همه مردم و نه عده ای خاص تکیه می‌کند.