سرمقاله
صفحات روزنامه
اخبار آنلاین
برای رشد و توسعه و حل بحرانهای داخلی، سیاست و روابط خارجی به اشکال مختلفی صورت میپذیرد، شکل سخت قدرت که گاهی وقتها کشورها را در بلوکهای جداگانهای به دور هم جمع میکند و به هم متصل میسازد، نمای دیگری از روابط بینالملل است مانند پیمان نظامی ورشو که میان کشورهای بلوک شرق برای مقابله با بلوک غرب به وجود آمده بود یا اتحادیه آتلانتیک شمالی (ناتو) که هم اکنون نیز ادامه دارد، این نوع اتحادیههای سخت شاید با حمله روسیه به اوکراین بار دیگر گسترش پیدا کند لیکن اتحاد کشورها جهت گسترش تجارت، خدمات، سرمایهگذاری و توسعه زندگی شهروندان؛ رقابتی شده که از شاخههای دیگر روابط بینالملل پیشی گرفته در این بین کشورها معمولا درصدد هستند تا با کشورهای پیشرفته و توسعه یافته ابتدا روابط برقرار نمایند، فراموش نکنیم در این روابط هیچ چک سفیدی به کشور خاصی داده نمیشود، فقط کشورهایی که آرمانهای متعددی را در یک راستا تعریف کرده باشند امکان دارد به مدت طولانی به استمرار روابط و تامین منافع ملی خود در سندی تعریف شده پایبند بمانند. کشورهای کمتر توسعه یافته یا در شرایط بحرانی بخصوص در شرایط بحران اقتصادی تلاش میکنند به کشورهای ثروتمند نزدیک شوند، چون ارتباط کشور ضعیف با ضعیف مشکلی را حل نمیکند، هرچند باید روابط گسترش داشته باشد ولی مثلا گسترش روابط ما با افغانستان، کشورهای فقیر افریقایی، امریکای لاتین و... مشکلات ساختاری ما را در روابط خارجه حل میکند؟ گرچه لازم است تا با همه کشورها که با آرمان ملی و هویت اساسی ما مشکلی ندارند رابطه داشته باشیم لیکن کشور ما اکنون نیاز به تامین منابع در آنسوی مرزها را دارد و این موضوع، شوخیبردار نیست. وضعیت فعلی کشور را پایش کنیم، یقینا ایجاد ارتباط و تعاملبخش وسیعی از معضلات داخلی را حل میکند، مثلا حل بحران با ایالات متحده آمریکا، اتحادیه اروپا و آژانس هستهای هر چند بشکل موقت، تا اندازهای زندگی روزمره ما را تکان میدهد؟ درست است مشکل کشور با آزاد شدن چند میلیارد پولهای به ناحق بلوکه شده غرب حل نمیشود و ما در مدار چرخه کشورهای توسعه یافته قرار نمیگیریم، ولی مسئله امروز فرورفتن میلیونها انسان در خط فقر است که هر روز بر تعدادشان افزوده میشود؛ میگویند این پولها داخل کشور برای حل مشکل مردم که خرج نمیشود، خوب! سیاست خارجی نیاز به هزینه دارد و در سیستمی بده و بستان بوجود میآید و زمانیکه در منطقهای ژئوپلیتیکی حساسی واقع شدهای که خطر در آن عریان است نمیتوانی هزینههای سخت و نرم برای سیاست خارجی نداشته باشی، اگر با کسی کاری هم نداشته باشی آنان با شما کار دارند. نتیجه میگیریم منافع ملی در همسویی سیاست داخلی با سیاست خارجی است و این منافع ابتدا در حل بحران با کشورهای بزرگ و سپس چانهزنی و برقراری روابط با آنان است. اکنون روزنههایی از تغییر در سیاست خارجه در جریان است بنظر میرسد هر کس احساس آرامش برای مردم و کشور میخواهد از این مذاکرات حمایت میکند، در نظر داشته باشیم قراردادهای دائمی گاهی وقتها چنان به بوته فراموشی سپرده میشوند که فقط تاریخ از آنان یاد میکند، این قراردادها حتی موقتی هم باشند روزنه امیدی است برای کشور و مردم مستاصل، در سیاست خارجی زمان حال را مورد ارزیابی قرار میدهند، زمان آینده قابل پیشبینی نیست، از کجا معلوم فردی مانند ترامپ معلومالحال یا جمهوریخواه دیگری دوباره همان سیاستی را در پیش گیرد که بایدن در پیش گرفتهاست، مگر او به یک قرارداد رسمی بینالمللی (برجام) پایبند ماند؟ بله سخن در این نوشتار صحبت از توسعه اقتصادی نیست، امروز نان، دارو، لبنیات، مرغ، گوشت و... مردم در خطر است، یک جنگ اقتصادی به تمام معنا، پس از هر مرام و مسلکی باشیم، پشتیبانی کنیم این روابط خارجه را که گاهی پنهانی و گاهی آشکارا در جریان است. توسعه روابط با عربستان، امارات، مصر و بحرین که یکروز تابو بود؛ خدا را شکر شکست، چه بهتر گسترش روابط و از سایه خارجکردن کشور با همه دولتها بخصوص کشورهای توسعه یافته و ثروتمند در راس سیاست خارجه باشد.