سرمقاله

گسترش روابط خارجی ضرورت منافع ملی ‪/‬ کیکاوس پورایوبی

مشاهده کل سرمقاله ها

صفحات روزنامه

اخبار آنلاین

  • اعلام بسته تخفیفی ایرانسل ویژه روز جهانی ارتباطات
  • افتتاح پروژه‌های ارتباطی ایرانسل با حضور رئیس‌جمهور به مناسبت روز جهانی ارتباطات
  • افتتاح پروژه‌های ارتباطی همراه اول با دستور رییس‌جمهور سایت‌های 5G کشور از مرز ۱۸۰۰ عبور کرد در آستانه روز جهانی ارتباطات، سایت نسل پنجم همراه اول در کتابخانه ملی ایران افتتاح شد تا تعداد سایت‌های 5G کشور از ۱۸۰۰ عبور کند.
  • مشاهده کل اخبار آنلاین

    کد خبر: 10939  |  صفحه ۴ | فرهنگ و هنر  |  تاریخ: 30 خرداد 1402
    آله و آلاله
    رمان آله و آلاله عاشقانه‏‌ای با زیربنای روانشناسی-اجتماعی است. رمانی مناسب افرادی که به دلیل لطماتی که در زندگی خورده ‏اند از عشق و ازدواج دوری می‏کنند و به فکر عواقب این تصمیم نیستند. داستان از یک روز صبح شروع می‏شود. دختری روزنامه نگار به نام آلاله راهی محل کار جدیدش، یعنی کلانتری می‏شود. قراراست از امروز او از نزدیک شاهد اتفاقاتی باشد که در آن محیط سراسر خبر و تنش می افتد تا بتواند داغترین و جدیدترین مطالب را برای صفحه حوادث کلانتری آماده و ارسال کند.
    از همان روز اول محیط کلانتری برای او پر از ضدّونقیض‏هاست. هرروز آبستن یک سری اخبار پرهیجان که عمدتاً تلخند و ناگوار. آلاله که پیشتر در محیط آرام و فرهنگی روزنامه کارکرده به راحتی به اینجا عادت نمی‏کند. فضا خشک و مردانه است. اما همه چیز تلخ نیست. رفتار سرهنگ ژیانفر رئیس کلانتری و دیگر اعضاء کادر با او که تقریباً تنها خانم شاغل در این محیط است عالی است. همه خوشحالند که یک زن به این محیط مردانه اضافه شده تا به این فضا، اندک چاشنی لطافت ببخشد.
    سرهنگ چندک زد جلوی بخاری تا فندک آن را بچرخاند، در همان حین گفت: “یه نگاه کن ببین گازش بازه.”
    سرباز سر گرداند به سمت دسته گاز، به سمتش رفت و گفت: “نه، بسته است. بیاید، بازش کردم.” و دسته را چرخاند.
    صدای تق تق فندک بخاری بلندشد. سرهنگ حین روشن کردن بخاری دوسه بار نگاه انداخت به سرباز و زمزمه ‏وار حرفهایی بینشان ردّوبدل شد. شعله آبی که در بخاری ثابت شد ازجا برخاست وسرباز را مرخص کرد.
    محبتی که آلاله از این محیط دریافت می‏کند واقعی است، اما به قلب او نمی‏نشیند. کارکردن در این محیط برای او دشوار است، از دفتر روزنامه درخواست دارد که او را دوباره به همان فضای آرام فرهنگی برگردانند. موافقت نمی‏شود و او به کار در کلانتری ادامه می‏دهد.
    هر روز آبستن ماجراهایی جدید و حوادثی غیرقابل پیش بینی است. تلخ و شیرین، زشت و زیبا. این هم بخشی از زندگی است. در این میان اتفاقی برای آلاله می افتد که او به عیچ عنوان تعبیرش را نمی‏داند. سر یکی از اعضاء را به شکلی غیر از آدمیزاد می‏بیند و این برای او به معمایی لاینحل تبدیل می‏شود. برای کشف رمز این معما به سراغ دوست و آشنا و همسایه می‏رود و چیزی جز نسخه های خرافه انگارانه دریافت نمی‏کند. درنهایت به دکتر روانشناس مراجعه می‏کند. دکتر پس از یک سری سوالات و آزمایش‎ها به سادگی پرده از این راز او برمی‏دارد: عشق!
    حس کردم صدای سرهنگ را از حیاط می‏شنوم، کمی آن سوی پنجره اتاقم. کرکره افتاده بود، با دست کمی بازش کردم و نگاهم را انداختم به آن طرف. سرهنگ را از پشت دیدم که با سرایدار بالای سر شمعدانی‏ها ایستاده بود. سرایدار خم شد و یکی از گلدان‏ها را برداشت و به سوی دیگری رفت. سرهنگ ماند بالای سر بقیه گلدان‏ها، پشتش به من بود. چندلحظه به همین نحو گذشت.
    انگار در ناخودآگاه صدایش کرده باشند رویش را برگرداند به سمت من. شاید باید آن لحظه دستم را از کرکره برمی‏داشتم و می‏پریدم پشت میزم، اما یا نخواستم و یا چیزی مانع شد. در همان حال ماندم، نگاه کردن به او پشت کرکره ‏ای که به اندازه انگشتان من بازشده.
    تمام ماجراهای کلانتری این رمان براساس خاطرات واقعی سرهنگ بازنشسته ناجا صمد صدری مهرآباد نوشته شده. خاطراتی که گاهی بسیارعجیب و میخکوب‏ کننده اند.
    بخشی از داستان در کلانتری و بخش دیگر در میان خانه و خانواده وهمسایگان می‏گذرد. پدر آلاله و عموی او هردو بازنشسته اند در برنج فروشی نزدیک خانه مشغول به کارند. صاحب مغازه های کناری با آنها در ارتباطند همین روابط، دنیایی از ماجراهایی جدید را شکل می دهد. بعضی از این اتفاقات بر لب خواننده لبخند می نشاند و برخی دیگر او را به فکر فرو می برد.
    از کنار مغازه بابا رد شدیم. خودش مشغول برنج الک کردن بود و عمومسعود درحال پرکردن گونی‏ها. بابا دبیر ورزش بازنشسته بود و عمومسعود مکانیک بازنشسته ارتش. هردو دهه هفتم زندگی‎شان را می‏گذراندند. بابا دو سال از عمو بزرگ‏تر بود اما هیچ کس این را تشخیص نمی‏داد.
    طرفین حس عاطفی این داستان نوجوان و یا افراد زیر بیست و پنج سال نیستند. در این رمان دختر و پسری مجرد، یکی اوایل دهه چهارم و دیگری اواخر دهه پنجم زندگی خود را می‏گذراند. عشقی در سنین بالاتر که سختتر پیش می آید و به مراتب عمیقتر است. این نوع عشق غیرکلیشه ای ازجمله نقاط مثبت رمان است.
    آله و آلاله به تازگی به نویسندگی لیلا رعیت در انتشارات نسل نواندیش به قیمت 249900 تومان در 368 صفحه به چاپ رسید. نویسنده پیشتر دو رمان به نام‏های آذرخش و پاندورا و ترجمه بیش از بیست کتاب را درکارنامه کاری خود داشت. آله و آلاله ازسوی مخاطبین با استقبالی گرم مواجه شد و ظرف یک ماه به چاپ دوم رسید.