سرمقاله
صفحات روزنامه
اخبار آنلاین
در سالهای اخیر شاهد به کارگیری کلمات و واژگان خاصی در برخی فیلمها و سریال ها بودهایم که متاسفانه به دلیل عدم نظارت صحیح و اصولی، تاثیرات عمیق و نا مطلوبی را بر گفتار آحاد مردم جامعه و فرهنگ کشور وارد کردهاند از تولید کلماتی همچون پاچهخواری و زبان به اصطلاح خیالی بررهای که تا سالیان سال درزبانمان باقی ماند تا همین موارد اخیر همچون “بده بزنیم”، “می بافمت” و غیره که اتفاقا متاسفانه توسط عروسکهای محبوب کودکان ادا میشوند را میتوان از نمونههای بسیار معروف این اتفاق تلخ فرهنگی دانست، به ظاهر برای خنداندن به کار برده میشوند اما در باطن تحولات و اثرات عجیب و نامطلوب بسیاری را بر گفتار و فرهنگ کشور تحمیل میکنند و در بسیاری از موارد کلمات ساختگی جایگزین کلمات اصلی می شوند، همانند کلمه “پاچهخواری” که تا همین امروز هم در بسیاری از موارد جایگزین کلمه چاپلوسی و تملق شده است ، به همین سادگی سریالی برای خنداندن مردم ساخته می شود، تهیه کننده و عواملش دستمزد و سودشان را می برند و اثرات فرهنگی و زبانی منفی آن تا سال ها باقی می ماند و گویی هیچ کس هم قرار نیست پاسخگوی اتفاق رخ داده باشد و جالب تر آن که کارگردان و نویسندگان آن سریال سال ها بعد از حامیان و مدافعان زبان و فرهنگ کشور هم شناخته می شوند! و به همین سادگی فرهنگ غنی و زبان ارزشمندمان توسط خودمان تضعیف می شود، و در خیلی از موارد اثرات نامطلوبش از اقداماتی که دشمنان خارجی بر فرهنگ و زبانمان وارد می کنند بیشتر است! در صورتی که برخی از کشورها همچون کره جنوبی با استفاده از متخصصان و بهره جستن از سواد رسانه ای با تولیدات حساب شده و تخصصی فرهنگی خود، در همین سال ها توانسته اند فرهنگ و زبان خود را بسیار با شکوه و زیباتر از آنچه در واقعیت است برای جهانیان به تصویر بکشند و از این مهم هم برای رشد اقتصادی و هم شناساندن فرهنگ و زبانشان به سایر کشورهای جهان ، بهره های فراوان بردهاند. هر جامعهای دارای فرهنگی خاص است. بین رشد و شکوفایی فرهنگ و زبان وابستگی متقابل وجود دارد. زبان، نظامی اجتماعی است که نسلهای گذشته و حال آن را ساخته و پرداخته و به ما منتقل کرده اند زبان از سه دستگاه صوتی یا فونولوژی ، دستوری یا گرامر و واژگان تشکیل شده است. آنچه زبانی را از زبان دیگر متمایز میسازد، ساختمان صوتی و دستوری آن است. واژگان زبان منعکس کننده دگرگونیهایی است که در طول زمان در پدیدههای مادی و معنوی فرهنگ جامعه بروز میکند. زبان یک جامعه مورد هجوم زبان دیگری قرار نمیگیرد، بلکه واژههای فرضی خارجی در واژگان زبان بومی آشکار می شود و نفوذ معمولا از سطح بالاتری انجام می گیرد که بدان نفوذ یا انتشار فرهنگی گفته میشود و جای بسی تعجب و تاسف است که در برخی موارد مشاهده میشود که این نفوذ به دلیل عدم نظارت و سواد رسانهای کافی و همچنین عدم به کارگیری متخصصان دلسوز بوده است و در واقع بعضا خودمان تیشه به ریشه ی زبانمان زده ایم و نه دشمنان خارجی! حال پرسش مهمی که مطرح می شود آن است که چرا با وجود این همه سازمان و نهاد فرهنگی فعال در کشور، باید شاهد بروز چنین اتفاقاتی در تولید محصولات فرهنگی باشیم و اساسا چه زمانی قرار است به طور ویژه به فرهنگ و زبان کشور بپردازیم؟