کد خبر: 12806 | صفحه ۴ | فرهنگ و هنر | تاریخ: 31 تیر 1402
آثار سروش صحت به بهانه انتشار سریال جدید بررسی شد
قهوه تلخ اما لذت بخش
حمیدرضا فروزنده اصفهانی - سروش صحت مصداق هنرمند صبوری است که یک شبه ره صدساله را طی نکرده و پله پله به جایگاهی رسیده است که امروز در آن قرار دارد. برای خود نام و مُقامی بر هم زده است که کمتر کسی نام سروش صحت را بر روی اثری می بیند و راغب به ندیدن یا نخواندنش می شود.
سروش صحت قریب به 30 سال است خود را به دنیای هنر معرفی کرده است و «نان، عشق، موتورهزار» فیلمی به کارگردانی «ابوالحسن داودی» چهره اش را در اذهان مردم -به ویژه جوانان آن سالها که بیشترشان به علت تغییرات در حال رخداد جامعه، بارقه امیدی درونشان جان گرفته بود- بیشتر حکّ کرد.
سروش صحّت همچنین در حوزه روزنامهنگاری فعّال بوده و تاکسی نوشت هایش هوادران خودش را داشت که در بین روزنامه خوان ها هم کم نبودند.
اما در حوزه فیلم چه در تلویزیون چه سینما، چه فیلمنامه نویسی و کارگردانی و بازیگری، کارنامه قابل دفاعی برای خود در پرونده هنری اش ثبت کرده است.
در زمینه بازیگری می توان برای وی پیش و پس از «نان عشق موتورهزار» که ذکر آن رفت نظر قائل شد، در زمینه فیلمنامه نویسی «شبهای برره» به کارگردانی «مهران مدیری» را در نظر گرفت و در کارگردانی «پژمان»!
و اما در حوزه کارگردانی سینمایی وی که «جهان با من برقص» ورود طوفانی را برای وی رقم زد. فیلمی که اکرانش همزمان با شیوع ویروس کرونا شد و با این احوال کرونا هم نتوانست گیشه را غالب شود و در اندک زمان اکرانش نزدیک 7 میلیارد تومان فروش رفت.
جهان با من برقص فیلمی بود تلخ و به غایت شیرین و دلچسب. فیلمی به شدت امیدوار کننده در نهایت ناامیدی! چیزی شبیه آنی که «وودی آلن» می سازد و به بدبختی های روایت شده می خندی و در حالی که باید بگریی!
مدتی است که در برخی از پلتفرم های خانگی سریال جدیدی از سروش صحت پخش می شود با نام «مگه تموم عمر چندتا بهاره؟»؛ اثری که ملغمه ای است از آثار پیشین وی و با تمی سوررئالیستی!
سروش صحت در سریال مگه تموم عمر چندتا بهاره؟ راوی خانواده ای است که درگیر مسائل و مشکلاتی هستند و سعی در حلّ آن بحران ها دارند و با حلّ یک بحران، بحران دیگری گریبانگیرشان می شود و نمی توانند به راحتی از پسشان بر آیند. چرا که باید عدّه کثیری از اطرافیانشان را راضی نگاه دارند و زنجیروار به یکدیگر متصل می شوند این جماعت همیشه ناراضی و کارشکن؛ که یکی از روی احتیاج به این سو می رود و دیگری از روی عشق، یکی به دلیل قدرتش این راه را بر می گزیند و دیگری از روی عقل.
و امّا زیباترین قسمت این فیلم این است که تمامی نسل های امروز را با مشکلات خاصّ خود که همه را به چالش می کشانند به تصویر در می آورد. از پسربچهّ بازیگوشی که اختلاف افکن است تا پیرمردهایی که روزگار خود را سپری کرده اند و اکنون در گوشه ای دنج زندگی را ادامه می دهند و کاری به کسی و جایی ندارند و فارغ از اینکه شاید امروز این جوانان ماحصل دیروز آنان است تخته ای بازی می کنند و چای می نوشند و انگشت تمسخر به سوی دیگران دراز می کنند (حداقل تا این قسمت).
مرد تقریبا مسنی که درگیر پدرپیر و دوست پیر پدرش است؛ مرد جوانی که در عذاب وجدان سانحه رانندگی که موجب از دست رفتن عمویش شده است بی خواب است و اگر خواب است کابوس می بیند، مردی جوان تر که موسیقی خوانده و اسنپ کار می کند و نوازنده گروهی دوره گرد است و آرزویش دیده شدن در تخصصش است، جوان دیگری که در کار تبلیغات است و عشق دختری زورگو و بی منطق (حداقل تا اینجای فیلم) وادارش میکند به هرکاری دست بزند و از سویی دلش میخواهد قهرمان باشد و در دوراهی جدا شدن از آن دختر یا قهرمان دختری دیگر شدن معلّق مانده و از سویی باید رئیس صبورش را راضی نگاه دارد. دختر جوانی که عاشق شطرنج است و بازنده همیشگی حریف قدری که چشم دیدنش را ندارد و آرزوی بردنش را دارد و عضویت در تیم ملی؛ ولی گوشه ای از علایق و آرزوهایش را در کافه سیّاری که با دوستش شریک است میجوید؛ و دیگر کاراکترهایی که در حواشی این شخصیتها باری را بر دوش می کشند که نقش اصلی!
نکته جالب توجه دیگر سریال جدید صحت وفاداری وی به قصه، میزانسن و برخی از شخصیتهای بعضی از فیلمهای پیشینش میباشد. به ویژه سریال لیسانسهها و سینمایی جهان با من برقص!
همچنین موسیقی زنده در این اثر همچون جهان با من برقص رکن اصلی فیلم است و گویی نوعی ادای دین به موسیقی فاخر بر گردنش دارد و فضای سوررئالیستی فیلم را شدّت میبخشد. به ویژه انتخاب موسیقی و سبک اجرای آن در میزانسن های متفاوت که گویی برای هر سکانس و میزانسن، موسیقی متفاوتی نوشته شده است.
سروش صحت در دو اثر آخرش یعنی «جهان با من برقص» و «مگه تموم عمر چندتا بهاره؟» راوی قصههای پر از غمی شده که مخاطبش پس از تماشایش به فکر فرو می رود و این یعنی موفقیت یک کارگردان در ایجاد یک اثر ماندگار!
در پایان اگر قرار باشد این نوشتار را نتیجه باشد آن است که سینمایی که سروش صحت کاگردانش است می تواند همچون قهوه تلخی باشد که هم تلخ است و هم لذیذ، هم درگیرت می کند و هم خستگی ات را به در می برد و مهم تر اینکه از هر قشر و مسلک و طبقهای بسیار طرفدار دارد.