کد خبر: 1355 | صفحه ۱ | تاریخ: 23 آذر 1401
آیا یوزهای ایرانی محکوم به فنا هستند؟!
پیدا شدن دو توله یوز ایرانی توسط یک چوپان، مجدداً موضوع خطر انقراض یوزپلنگها که جایگاهی نمادین نیز برای کشور دارند، را به بحثی داغ در حوزه محیط زیست بدل کرده است. طی سالهای اخیر، تمرکز رسانهها روی اخبار مربوط به انقراض یوزپنگ آسیایی بوده است، اما آنها تنها گونههای در معرض انقراض نیستند.
به گزارش فرارو، «۷۶ گونه جانوری کشور بر پایه طبقهبندی ملی در خطر انقراض قرار دارند»؛ این خبر را معاون محیط زیست طبیعی و تنوع زیستی سازمان حفاظت از محیط زیست مطرح کرده است. به گفته او وضعیت پنچگونه بحرانی است؛ خطر انقراض بیش از همیشه یووزپلنگ آسیایی، میشمرغ، گوزن زرد ایرانی، گورخر و هوبر (بچه یوز) را تهدید میکند.
بر اساس آخرین آمارهایی که مدیر عامل انجمن یوزپلنگ ایرانی داده، تعداد یوزپلنگهای آسیایی موجود در زیستگاههای طبیعی حیات وحش ۳۰ قلاده برآورد شده است. در این آمار یوزهایی که احتمالا شناسایی نشدهاند نیز تخمین زده شده؛ کارشناسان معتقدند قاچاق قابل توجه و تخریب زیستگاه از عوامل اصلی قرارگیری برخی گونههای جانوری در خطر انقراض است.
اسماعیل کهرم، با بیان اینکه ایران یکی از پلنگانستانهای آسیا است، در گفتگو با فرارو گفت: «البته ایران به اندازهی هندوستان پلنگ ندارد، ولی به خاطر کوهستانها و وجود جنگلها در کوهستانها که زیستگاه اصلی پلنگ است، پلنگهای زیادی دارد. البته با کمال تاسف باید گفت که حدود پانزده قلاده پلنگ را در سال به خاطر دامدارها از دست میدهیم. بارها شده که برای دیدن پلنگ به کوهستان رفتم، اما چیزی که دیدم آن بود که خاک جنگل تراشیده شده و پوست پلنگ در حال پوسیدن است. متاسفانه دامدارها پلنگها را خطری برای دامهایی مثل گاو میدانند و آنها را مسموم میکنند.»
کهرم ادامه داد: «طبیعی است که گرازها در زمینهای نزدیک آبادیها و جایی که مردم در آن زراعت میکنند پیدا شوند؛ بنابراین وجود پلنگها در اطراف محلهای زندگی مردم عادی است. تصور کنید پلنگی که در کوه گرسنه و تشنه است وقتی نزدیک دهکده میشود بوی غذا و گوشت را حس میکند و به سمتش جذب میشود.علاوه بر اینها وجود گوسفند، گاو، مرغ و خروس و امثال اینها در روستاها، شهرها و محل سکونت مردم برای پلنگها جاذبه دارد؛ بنابراین چیز عجیبی نیست که تعداد آنها در محلهای سکونت انسان بیشتر و بیشتر شود مخصوصا که به سمت زمستان میرویم و این موضوع خود مزید بر علت است. »
این کارشناس محیط زیست درباره امکان جا به جایی دامها گفت: «فرض کنید دویست هزار دام در خارتوران داریم. کجا میتوان این تعداد دام را برد. علاوه بر این چوپانها و دامداران روی این مناطق سرمایهگذاری کردهاند؛ آنها چاه حفر کردهاند و کانالهای آبکشی ساخته و زراعت کردهاند. حالا ما انتظار داریم تمام اینها را انتقال بدهند یا رها کنند. دامدار میخواهد که در منطقه خودش فعالیت کند.
گاهی کسانی مثلا در میانکاله، سند و بنچاق چهارصد ساله دارند که دامهایشان را در آن منطقه پرورش میدادهاند. ما کجا را داریم که دامهای آنها در زمستان و تابستان علوفه پیدا کنند یا زمینهایی داشته باشد که در آن علوفه را کشت کنند و به خورد دامها بدهند. این قبیل حرفها را نمیتوان عملی کرد.»