سرمقاله

تلخ و شیرین روابط با چین ‪/‬ جلال خوش‌چهره

مشاهده کل سرمقاله ها

صفحات روزنامه

اخبار آنلاین

  • حضور ایرانسل در تلکام ۱۴۰۳ با شعار جریانی به سوی هوشمندی
  • آغاز طرح زمستانی «ایرانسل‌من»
  • بسته تخفیفی ایرانسل به مناسبت روز مادر و روز پدر
  • مشاهده کل اخبار آنلاین

    کد خبر: 1628  |  صفحه ۱  |  تاریخ: 23 آذر 1401
    تلخ و شیرین روابط با چین ‪/‬ جلال خوش‌چهره

    سفر رئیس جمهوری چین به ریاض و امضای دو بیانیه در پایان مذاکرات با ولیعهد عربستان و نشست شورای همکاری خلیج فارس، سطح و کیفیت روابط تهران‌-پکن را بیش از گذشته در کانون توجه منتقدان و موافقان داخلی قرار داده است. این توجه از آن روست که  دولت‌های چین و ایران سندی با عنوان «همکاری ۲۵ ساله» امضاء کرده‌اند. اهمیت این سند، در بی‌سابقه بودن آن در تاریخ تعاملات و روابط سیاسی‌-اقتصادی ایران با یک دولت خارجی پس از ملی شدن صنعت نفت است. به عبارت دیگر سند یاد شده در صورت اجرا، روابط خارجی ایران را در مسیری قرار می‌دهد که به «رویکرد» یا «نگاه به شرق» در سیاست خارجی ایران تعبیر می‌شود.

    دلایل تهران برای تغییر در مفهوم سیاست «نه شرقی و نه‌غربی» خود و تلاش برای یافتن متحدان تازه در میان قطب‌بندی‌های سیاسی پس از جنگ سرد، دور از منطق استدلالی آن نیست. بدیهی است فرایند تحولات در جامعه بین‌المللی و ظهور قدرت‌های تازه در آن، لزوم بازنگری در سیاست‌های مربوط به گذشته را ایجاب می‌کند. در این حال، تهران برای رویکرد شرقی خود از انگیزه‌‌های لازم برخوردار است؛ نخست، عدم اطمینان به امریکا و اروپا در انجام تعهداتشان در صورت هرگونه توافقی که ممکن است در پی مذاکرات هسته‌ای ثبت شود. تجربه خروج یکجانبه دولت «دونالد ترامپ» از برجام و بی عملی اروپاییان در جبران خسارت‌های تحمیل شده به ایران در پی این اقدام، اعتماد تهران را بیش از پیش به غرب دچار آسیب کرده است.

    دوم، لزوم خروج از انزوای بین‌المللی که اختلاف‌های جاری میان تهران و غرب به کشور تحمیل کرده است. سوم؛ سند همکاری ابزاری خواهد شد که روابط تجاری - خارجی کشور شکلی قاعده مند پیدا کند. چهارم، براساس وعده ثبت شده در این سند، دولت چین ۴۰۰ میلیارد دلار در عرصه‌های مختلف صنعتی ایران سرمایه گذاری خواهد کرد. طرفه این‌که اعلام شده ۲۸۰ میلیارد دلار از مبلغ یاد شده، به گسترش و نوسازی صنایع نفتی اختصاص می‌یابد. 

    منتقدان اما ضمن متهم کردن سند همکاری به وعده‌ای ناممکن، درست یا غلط آن را به مثابه  «غازها را تشویق به تخم طلا کردن» می‌دانند. به باور منتقدان، چینی‌ها مانند کسانی هستند که صفات خوبی دارند اما صداقت ندارند. مصداق مدعای آنان اتفاقا مواضعی است که «شی جی پینگ» با امضای خود پای دو بیانیه ضد ایرانی در عربستان سعودی بروز داد. این نگاه منتقدان که - به ویژه - دل در گرو منافع ملی دارند، هرگز به معنای لغظیدن کورکورانه به دامان غرب با همه بی‌اعتمادی‌های جاری در این امر نیست. آنچه مورد تاکید است؛ حفظ «موازنه روابط» در جهانی است که «بی‌اعتمادی» شاخصه آن در جامعه بین‌المللی است. در این نگاه، گذاشتن همه تخم‌مرغ‌ها در یک سبد، کاری بس پر ریسک است. اعتماد مطلق در سیاست بین‌المللی معنا ندارد. این مفهوم و نگرش متفاوت از اتهام‌هایی است که چپ‌گراهای جهان وطنی به منتقدان «نگاه به شرق» وارد می‌کنند. چپ‌ها مانند برخی هوچی‌گران سیاسی جزم اندیش، منتقدان را به مافیاهای اقتصادی گره می‌زنند اما به عمد یا به سهو فراموش می‌کنند که همین مافیاها به ویژه در دوران استقرار دولت‌های نهم و دهم و در سایه گسترش روابط تجاری - صنعتی با چین، سوداگرانه  ضربات مهلکی را بر صنایع و به تبع آن پیکر اقتصادی کشور وارد کردند. منتقدان هرگز به گسترش روابط با چین ایراد نمی‌گیرند؛ بلکه آن را امری لازم می دانند. آنان اما بر این مهم تاکید منتقدانه دارند که اصولا چرا باید یک راه و امکان برای برون رفت کشور از مشکلات پیش‌ رو باشد؟ نزد منتقدان، این گزاره که راهی جز رفتن به سوی شرق نیست به همان اندازه بسته و غیر منعطف است که اظهارات مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا در باره انتخاب سو‌گیری روابط خارجی ایران هرگز قابل قبول نیست. «جوزف بورل» گستاخانه گفته است: « یا ما [غرب] یا روسیه». 

    هجمه منتقدان به مواضع اخیر پکن، نه از روی شماتت و مچ‌گیری از هواداران گرایش به شرق، بلکه هشدار دوباره بر اهمیت تشخیص سیاسی درست برای صیانت از منافع ملی است. جان کلام منتقدان این است که امضای شی‌جی پینگ پای دو بیانیه ریاض، نمود دوباره‌ای است از واقعیت که نمی‌توان خوش‌دلانه، پکن و روسیه را در اندازه «متحدان استراتژیک» باور کرد. یک اتحاد موفق برای کارایی خود نیاز به داشتن هدف مشترک؛ خطر مشترک و سرانجام برخوردار بودن از شایستگی لازم برای متحد نگه داشتن همه طرف‌هاست. همواره این پرسش را منتقدان گفته‌اند که آیا چین حاضر است در پی توافق با ایران، روابط خود را بیش از این با آمریکا متشنج کند؟ در این حال آیا چینی‌ها حاضر به ریسک پذیری در روابط صدها میلیارد دلاری خود با کشورهای عرب منطقه خواهندبود؟ شی جی پینگ نشان داد که چینی‌ها منافع خود را ارجح بر هر چیز می‌دانند. 

    «هنری کیسینجر» سیاستمدار آمریکایی  در تفسیر رفتار چینی‌ها گفته است: « روزگاری چین، تندروترین کشورهای کمونیست بود؛ اگرچه همانگونه که ده‌ها سال بعد مشخص شد این کشور تعهدات ایدئولوژیک خود را عموما از منشور منافع ملی‌اش می‌گذراند.» جانمایه انتقادها به رویکرد شرق‌گرایانه و تصور از چین و روسیه به عنوان متحدان استرتژیک همین مهم است که نباید به این باور دلخوش کرد. چین و روسیه در بهترین حالت می‌توانند شریکان اقتصادی و سیاسی خوب در بزنگاه‌هایی باشند که یک سیاست‌خارجی توانمند قادر به بهره‌گیری از این فرصت باشد. 

    «اتو فون بیسمارک» نخستین صدراعظم آلمان جمله‌ای نغز دارد که برحسب اتفاق مناسب حال امروز سیاست خارجی ایران است. او می‌گوید: « ما قادر نیستیم روابط ابرقدرت‌ها را مطابق میل خود شکل دهیم، اما می‌توانیم آزادی عمل خود را چنان حفظ کنیم تا روابطی را که میان آنها به وجود می‌آید به نفع خود به کار گیریم.» 

    روابط ایران و چین با اتفاقی که در عربستان رخ داد به پایان نمی‌رسد؛ سخنان «دلجویانه» مقام‌های ایرانی از پکن نیز از اهمیت آنچه رخ داده نمی‌کاهد. نکته مهم‌تر در این میان، سکوت مقام‌های چینی در واکنش به سخنان محبت‌آمیز همتایان ایرانی آنان است.