سرمقاله
صفحات روزنامه
اخبار آنلاین
ایران و آمریکا اکنون دست به ماشه، رودر روی یکدیگر در آبهای خلیج فارس قرار گرفتهاند. آیا برخلاف مصلحتاندیشیهای متقابل گذشته، قرار است این بار اتفاق دیگری رقم زده شود؟ یا همچنان شاهد نمایشی از رجزخوانیها هستیم که در سرانجام آن، ادامه اوضاع در بلاتکلیفی مزمن خواهد بود؟ البته این خطر هست که همیشه مسبب جنگها، محاسبات از پیش تعریف شده نیست؛ بلکه یک اقدام یا رفتار پیشبینی نشده میتواند انبار باروت ذخیره شده - مانند آنچه در خلیج فارس وجود دارد – را به ناگاه شعلهور کند. نکته اینجاست که در این صورت، دیگر اعلام مسبب بروز این وضع اهمیت ندارد؛ بلکه سیاستی که درگیری را توجیه میکند، تعیین کننده نتایج آن خواهد بود. ارتش ایالات متحده نمایش جنگی را در منطقه خلیج فارس، دریای عمان و تنگه هرمز به اجرا گذاشته است. این نمایش با اعزام اسکادرانهایی از جنگندههای اف-۱۶، اف-۳۵ ، ای-۱۰ تاندر بولت-۲ به همراه حضور زیر دریاییها، ناوهای هواپیمابر و ناوشکنها و نیز حضور بیش از سه هزار ملوان و تفنگدارنیروی دریایی است. هدف به رخ کشیدن قدرت نظامی در برابر ایران در تنگه هرمز، دریای عمان، سوریه و احتمالا عراق و لبنان است. به گفته مقامهای نظامی و دیپلماتیک واشنگتن، امریکاییان دست به ماشه رفتار ایران را در مناطق یاد شده زیر نظر دارند. ایران نیز دست بسته عمل نکرده و در واکنش، نمایش خود را به اجرا گذاشته است. سپاه پاسداران مجموعهای از هواپیماها، شناورها، موشکها و خودروها را در جزایرش مستقر کرده است. در این راستا نیروی دریایی سپاه پاسداران برای نخستین بار از یک موشک با برد ۶۰۰ کیلومتر و موشکهای بالستیک «فتح» با برد ۱۲۰ کیلومتر و موشکهای کروز «غدیر» با برد ۶۰۰ کیلومتر رونمایی کرد. براساس گزارشها سپاه پاسداران در مانور مشترک خود با ارتش، همچنین پهبادها و شناورهای کنترل از راه دور و سناریوهای واکنش سریع برای دفاع از جزایر خود را مورد استفاده قرار داد. ناظران، مانور چهارشنبه گذشته ایران را یکی از کم سابقهترینها برای اعلام آمادگیاش در برابر هرگونه تهاجم نظامی احتمالی تفسیر کردهاند. آیا این نمایشها به معنای نزدیک شدن به نقطه پایان دیپلماسی است؟ آیا تهران و واشنگتن مانند گذشته و پیش از رسیدن به نقطه پایان، مصلحت را در آن دیده و به عقب باز گشته و رویکرد «روز از نو» را در کنترل و مدیریت اختلافهایشان از سر میگیرند؟ هیچ گمان روشنی در این باره وجود ندارد. دلیل این امر آن است که واشنگتن رفته رفته رویکرد نظامی را به سیاستهای تحریم اقتصادی–تجاری ایران اضافه کرده است. پیچیدگی اوضاع از آن روست که هیچ افق روشنی در مذاکرات تهران – واشنگتن پیدا نیست. واسطهگریها حتی در باره آزادی زندانیان دو تابعیتی و آ زاد سازی حداقل ۲۰ میلیارد دلار پول بلوکه شده ایران، هنوز تکلیف روشنی ندارد. در این حال، دولت «جوبایدن» با واگذاری پرونده اختلافات واشنگتن - تهران از وزارت امور خارجه به مشاور امنیت ملی و نمایش نظامی اخیرش، چنین مینماید که مشغول عملیات روانی با اهداف قابل شناسایی است. در این عملیات، واشنگتن میکوشد افکار عمومی مردم خود وبه تبع آن افکار عمومی جهان را برای قانونمند نشاندن و مشروعیت بخشی به هرنوع اقدام علیه کشوری که به زعم او قدرتمند و ناقض قوانین بین المللی در آبراههای بین المللی است، توجیه و بسا ترغیب کند. این درحالی است که واشنگتن اهداف راهبردی خود را دنبال میکند؛ اینکه ابتکار دست اندازی بر منابع نفت و گاز منطقه را در اختیار داشته و نیز کنترل، صدور و نرخ آن را در انحصار خود نگه دارد. جنبه دیگر از اهداف راهبردی – روانی ایالات متحده در این بزنگاه، ایجاد ائتلاف با تلاش برای کسب تأیید اقداماتش از سوی کشورهای بیطرف است. در این صورت و با نگه داشتن ائتلاف و تشکل حاصل از آن، اقدام احتمالی نظامی علیه ایران را در پوشش مقرارات بین المللی و انسانی توجیه و قابل پذیرش نزد افکار عمومی خواهد کرد. به قول معروف مدعی «جنگ پاک» میشود. قابل پیش بینی است که واشنگتن پیش از هرگونه اقدام نظامی، همچنان میکوشد تهران را از مسیری که در حال رفتن به آن است به تسلیم بازدارد. این کار با تحمیل انزوای هرچه بیشتر بر تهران دنبال میشود. اما آیا تغییر رویکرد واشنگتن را باید نتیجه بخش بودن سیاست تلآویو برای هل دادن دولت بایدن به رویکرد نظامی به جای سیاست «تحریمی – دیپلماتیک »تلقی کرد؟ مرزبندی اروپا با واشنگتن در این رویکرد کجاست؟ آیا انحصار ابتکارها در منطقه نزد واشنگتن، به امنیت انرژی و استقلال خواهی اروپا در برابر ایالات متحده در بلند مدت آسیب نخواهد زد؟ چین و روسیه چه واکنشی از خود بروز خواهند داد؟ واکنش این کشور نمیتواند بیرون از این ملاحظه باشد که آنها (به ویژه چین) در سه محور با واشنگتن همسو هستند: ۱- امنیت انتقال انرژی ۲- تضمین امنیت اسراییل و ۳- تضمین امنیت کشورهای عرب دوست. واشنگتن زیرکانه باردیگر اختلافات و اوضاع جاری در منطقه را از خصلت منطقهای به اختلافات ایران و غرب وبلکه جامعه جهانی تغییر ماهیت داده است. این رویکرد با تشدید اوضاع تا مرز رودر رویی نظامی، چشم انداز نا امید کننده و خطر آفرینی را به وجود آورده است. واکنش تهران در برابر آنچه واشنگتن در دستور کار قرار داده، نه تسلیم بلکه آمادگی برای مقابله است. صفآرایی کنونی تنها به یک سوء محاسبه در رفتار طرفها بند است. ایران و امریکا اکنون دست به ماشه، مراقب یکدیگرند.