سرمقاله

نتیجه انتخابی درست؛ خروج ورزش از کما ‪/‬ حجت اله اکبرآبادی

مشاهده کل سرمقاله ها

صفحات روزنامه

اخبار آنلاین

  • تجهیزات لازم برای راه اندازی کارگاه میوه خشک کنی
  • در 5 مرحله ساده، لکه قهوه خشک شده روی مبل را پاک کنید
  • جشنواره بلک فرایدی در نخل مارکت
  • مشاهده کل اخبار آنلاین

    کد خبر: 13957  |  صفحه ۴ | فرهنگ و هنر  |  تاریخ: 24 مرداد 1402
    نگاهی به «ماموریت شوستر در ایران» بعد از یک قرن
    داستان ماموریت شوستر مسائل اخلاقی مهمی را نه فقط در مورد روابط امریکا با ایران بلکه در مورد رویکرد ایران درباره هر کشور دیگری مطرح می‌کند. به گزارش ایرنا، کتاب ماموریت شوستر در ایران درباره مردی است که گمان می‌کرد اگر شان و منزلت انسانی و آزادی را برای دیگران نخواهیم، ارزش ندارد. این کتاب درباره کسانی است که تلاش کردند کشوری مدرن به وجود آورند اما همین اقدامات باعث نابودی‌شان شد.
    سال ۱۹۱۱ یک حسابدار جوان آمریکایی به نام مورگان شوستر همراه خانواده به کشوری رفت که آن زمان در خارج از ایران «پرشیا» نامیده می‌شد. رفت تا امور مالی آشفته این کشور را سر و سامان دهد. کمتر از هشت ماه بعد در نتیجه فشارهای روسیه و بریتانیا مجبور شد تصمیمی بگیرد که نه فقط ماموریت او بلکه سرنوشت کشوری را که سعی داشت به آن کمک کند تحت تاثیر قرار داد.
    پژوهشگران در این باره که آیا ماموریت شوستر موهبت بوده یا مصیبت اختلاف نظر دارند. شاید کمی از هردو داستان ماموریت شوستر مسائل اخلاقی مهمی را نه فقط در مورد روابط امریکا با ایران بلکه در مورد رویکرد ایران درباره هر کشور دیگری مطرح می‌کند: اگر عملکرد درست و شرافتمندانه منجر به قتل‌عام صدها و شاید هزاران نفری شود که هیچ علاقه‌ای به رفتار برحق و شرافتمندانه شما ندارند، چه باید کرد؟ آیا فرد حق دارد شرافتمندانه عمل کند وقتی نتیجه این رفتار کشتار مردم بی‌گناه باشد؟ نویسنده در این کتاب نتوانسته به پاسخ قانع کننده‌ای برسد، اما داستان شوستر ارزش تامل دارد.
    نسخه اصلی این‌کتاب با عنوان The Shuster Mission to Iran: Leaving Something Worthwhile Behind در سال ۲۰۲۱ توسط انتشارات Real Nice Books منتشر شده است.
    قسمتی از متن کتاب
    سوال این بود که چه کسی پول آمریکایی‌ها را خواهد داد؟ روس‌ها برای خلاص شدن از شر آمریکایی‌ها چنان هیجان‌زده بودند که راضی شدند مواجب سه ساله را طبق قرارداد بی‌کم و کاست به آمریکایی‌ها بپردازند. خود بون اگر فقط حقوق شش ماهش را به او می‌دادند خیلی هم خوشحال می‌شد.
    اما جالب توجه آن‌که، چالز راسل، وزیر مختار آمریکا، مانع عزیمت آمریکایی‌ها شد، حاضر نبود شکست ماموریت شوستر را بپذیرد. و اعضای پیشین مجلس که نمی‌خواستند کار را تمام شده ببینند از او حمایت می‌کردند. چند تن از سران مجلس در ۴ ژانویه با راسل ملاقات کردند، به او گفتند همگی مشتاق ماندن آمریکایی‌ها هستند. به راسل گفتند:«می‌دانیم کاربلد هستید، سخت کار می‌کنید و خودخواه نیستید. می‌خواهیم یادمان دهید چطور از منابع کشورمان بهره برداری کنیم و مردم را آموزش بدهیم. »
    راسل برای نگه داشتن آمریکایی‌ها در ایران چنان مشتاق بود که دادن حق‌الزحمه و عزیمت آن‌ها را برخلاف دستور وزیر امورخارجه، فیلاندر ناکس، به تاخیر انداخت.
    قضیه دست آخر حل شد و تا آخر ماه مارس همۀ آمریکایی‌ها کشور را ترک کردند جز سرهنگ جی.اِن.مریل که به درخواست هیئت روس و انگلیس تصمیم گرفته بود در مقام مربی ژاندارمری در ایران بماند. »
    در ایران نسبت به حکومت یک جور بدبینی، یک جور میل به زدن حکومت وجود داشت. و نوعی شاعرانگی. ملک‌الشعرای بهار شعری طولانی در نکوهش نایب‌السلطنه سرود، او را «شیفتۀ اروپا»، «بی‌جربزه» و نیرنگ‌باز نامید و متهمش کرد که می‌خواسته به کمک روس‌ها محمدعلی میرزا را به قدرت بازگرداند. به گفتۀ بهار، نقشۀ او به خاطر دلاوریِ دلاورانی ناکام ماند که جنگیدند و شاه را شکست دادند. و چون شوستر «آن مشاور بسیار ارجمند» با او کنار نیامده بود، ناصرالملک نقشۀ عزل او را چیده بود:
    خائنان زین کار نبود ننگشان/ کور بادا کور چشم تنگشان
    بنده و روزی‌خور روس‌اند و بس/ از تمدن‌خواه تا الدنگ‌شان