کد خبر: 1423 | صفحه ۱۱ | ایران و جهان | تاریخ: 23 آذر 1401
«ابتکار» پیام شوک چین به ایران را بررسی میکند
نتایج انزوای اقتصادی و تضعیف دیپلماسی
گروه بین الملل - سفر شی جینپینگ، رئیسجمهوری چین به عربستان، صدور بیانیه مشترک با ریاض و همچنین حضور در نشست سران شورای همکاری خلیج فارس که به بیانیه ضد ایرانی ختم شد و امضای پکن پای ادعای مالکیت امارات بر جزایر سهگانه خودنمایی میکند، عملا به واکنشهای زیادی در ایران منجر شده است که همچنان ادامه دارد.
مجموعه این واکنشها با احضار سفیر چین در تهران آغاز شد. مقامات ایران در این دیدار نسبت به ورود بیانیه مذکور «بیانیه مشترک چین و شورای همکاری خلیج فارس» به موضوع تمامیت ارضی ایران ابراز ناخرسندی شدید کردند و تأکید داشتند جزایر سهگانه ایرانی خلیج فارس جزء لاینفک تمامیت ارضی جمهوری اسلامی ایران است که مانند هر بخش دیگر از سرزمین ایران هرگز موضوع مذاکره با هیچ کشوری نبوده و نخواهد بود.
زنگ خطر برای ایران
در همین رابطه و در حالی که متعاقب چنین موضعگیریهایی معاون نخست وزیر چین به ایران آمده و روز گذشته نیز با ابراهیم رئیسی و محمد مخبر معاون اول رئیس جمهوری دیدار کرده است، حسن هانیزاده تحلیلگر مسائل بین الملل در گفتگو با فرارو اظهار کرد: «به نظر میرسد اتفاقات اخیر یک پازل برای منزوی کردن ایران باشد. قطعنامههایی که علیه ایران از سوی اتحادیه اروپا و شورای حقوق بشر سازمان ملل صادر میشود یا همین سفر اخیر رئیس جمهور چین به عربستان و امضای آن بیانیه، گام جدید برای منزوی کردن ایران هستند. سفر اخیر شی جینپینگ، نشان میدهد که یک توافقی در پشت پرده میان چین و آمریکا صورت گرفته تا به نوعی رابطه میان تهران و پکن را تغییر دهند. من فکر میکنم بر اساس این توافق قرار است مسئله تایوان از سوی آمریکا حل شود و چین و تایوان به یک آتش بس پایدار برسند و این در قبال دوری چین از ایران است.»
وی تصریح کرد: «یعنی سیاست ایالات متحده این گونه بود که تایوان را به پاشنه آشیل پکن تبدیل کنند و چین را به نوعی مشغول آن کند، اما راه جدید غربیها این است که در قبال تایوان و نزدیک شدن چین به کشورهای خلیج فارس، فاصله خود با ایران را بیشتر کند. به نظر من این سیاست آنها برای ایران بسیار خطرناک خواهد بود. زیرا طی این سالها تهران یک همکاری راهبردی با چین داشته، اما گرایش این کشور به عربستان و انتشار آن بیانیههای تند علیه ایران، نشان دهند وضعیت نگران کننده است و باید سریعا یک سیاست جدید در قبال چین اتخاذ کنیم.»
هانی زاده در پایان افزود: «ما باید یاد بگیریم که در سیاست کشورها حرف اول و آخر را منافع میزند نه اخلاق. چین هم مانند هر کشوری سعی دارد منافع خود را تامین کند. حالا این تامین منافع با رابطه با عربستان و توافقات پشت پرده با غربیها انجام شود یا با ایران. فرقی نمیکند. به نظر من سیاست غربیها این است که بعد از جدا کردن ایران از چین و روسیه که حق وتو دارند، به این سمت خواهد رفت که دوباره ایران را ذیل بند ۷ منشور سازمان ملل قرار دهند. به همین دلیل است که میگویم باید مقامات ایرانی این اتفاق را یک زنگ خطر بدانند.»
اقدام چینیها عجیب و بی سابقه بود
از سوی دیگر، جواد منصوری سفیر اسبق ایران در چین عنوان کرد: «به نظر من هنوز زود است که بخواهیم در خصوص اقدام اخیر رئیس جمهور چین، حکم قطعی صادر کنیم و در هفته پیش رو اتفاقاتی رخ خواهد داد که تا حدودی به باور من، معادلات را تغییر میدهد. یکی از این مسائل، سفر معاون نخست وزیر چین به ایران است. اما نکته مهم این است که آنچه رخ داده یک اتفاق ویژه و بی سابقه است. آنقدر عجیب و بی سابقه که تحلیل قطعی درباره آن نمیتوان ارائه داد. زیرا به طور کل چین کشوری است که سیاستش در روابط بین الملل همواره به گونهای بود که هیچ کشور ثالثی زیر سوال نرود.»
وی ادامه داد: «اگر نگاهی به تاریخ روابط چین بیاندازید میبینید همیشه با همه کشورها در مراوده بوده و هیچ گاه به گونهای عمل نکرده که ارتباطش با یک کشور دیگر تحت تاثیر رابطهای قرار بگیرد. به عنوان نمونه چین همزمان که با آمریکا مراوده اقتصادی و ارتباط دارد، با ایران هم در ارتباط است. یا هم زمان با روسیه هم ارتباط دارد. اما رابطه با آمریکا را به گونه پیش میبرد که تاثیری بر دو رابطه دیگرش نداشته باشد. به همین دلیل است که میگویم اقدام شی جینپینگ کاملا بیسابقه است و من اولین بار است که با چنین رویکردی از طرف مقامات این کشور مواجه میشوم.»
این دیپلمات سابق تاکید کرد: «این تحلیل خیلی دور از ذهن است. زیرا هیچگاه چین سیاست اینچنینی نداشته و همیشه سعی کرده با همه کشورها بر اساس منافع ملی خودش رابطه داشته باشد. اگر الان تمایل به ارتباط با عربستان پیدا کرده، به این معنی نیست که قرار است ایران را قربانی این ارتباط کند. چینیها به خوبی بلد هستند به گونه ارتباط بین المللی خود را پیش ببرند که منافع و رابطهشان در هیچ کشوری آسیب نبیند؛ بنابراین من فکر نمیکنم که چینیها به دنبال تغییر در رابطهشان با ایران هستند. حداقل الان خیلی زود است که چنین تحلیلی داشته باشیم. اما همه مسائل بعد از سفر معاون نخست وزیر چین به ایران تا حدود زیادی روشن خواهد شد.»
دیپلماسی جهانی ایران کمرنگ شده است
همچنین رضا نصری کارشناس مسائل بینالملل نیز در ارتباط این که آیا میتوان گفت چین رسماً وارد معادلات موازنه قوا در خاورمیانه شده گفت: «واقعیت این است که حضور ایران در صحنه دیپلماسی جهان کمرنگ شده و تا حدود قابل ملاحظهای عاملیت و قدرت تاثیرگذاری خود را از دست داده است. به همین خاطر هم رقبای ایران مجال بیشتری پیدا کردهاند تا بر مناسبات بینالمللی، مواضع سایر کشورها و حتی مصوبات سازمانهای بینالمللی علیه ایران اثر بگذارند.
امروزه این وضعیت در تمام پروندههای بینالمللی ایران مشهود است. ماجرای موضعگیری اخیر چین را نیز نمیشود خارج از این بستر ارزیابی کرد. وقتی ایران - بعضاً به دلیل تداوم تحریمها، احتمال فزاینده ارجاع به شورای امنیت، شرایط غیرعادی روابط اقتصادیاش با جهان و شرایط بحران داخلی - قادر به حضور موثر و مقتدرانه در صحنه دیپلماسی نیست، طبیعی است رقبای منطقهای از فرصت استفاده کنند تا بازیگر مهمی مانند چین را با مواضع خود همسو سازند. کما اینکه سایر کشورها را هم تا حدود قابل ملاحظهای در سایر موارد علیه ایران به اجماع رساندهاند.»
همراهی چین با غرب در نگاه امنیتی به ایران
این کارشناس مسائل بینالملل در پاسخ به این پرسش که چین از نزدیکی به اعراب و پذیرش روایت سیاسی آنها از نظم منطقهای چه اهدافی را دنبال میکند، تاکید کرد: «در روابط بینالملل اصطلاحی هست که میگوید «پیروز کسی است که روایتاش غالب شده باشد!». حقیقیت این است که مدتهاست روایت ایران مغلوب شده و روایت رقبای آن در صحنه بینالمللی تفوق پیدا کرده است. این وضعیت تاسفبار در متن بیانیه مشترک چین و اعضای شورای همکاری خلیج فارس به خوبی مشهود است.
در ایران، به درستی نسبت به موضع چین در مورد جزایر سهگانه حساسیت ایجاد شد، اما مهمتر از این موضع، موضعی است که چین در حوزه «امنیتی» در مورد ایران اتخاذ کرد. آنچه قابل اعتراض است این است که در این بیانیه، دولت چین عملاً تمام نکات روایتساز (یا Talking pointsهای) جریان ایرانستیز را تکرار کرد.
به عبارت دیگر، دولت چین از موضع ادعایی کشورهای عرب و نئوکانهای غرب در مورد «اقدامات بیثباتکننده» ایران در منطقه، «اشاعه موشک بالستیک و پهپاد» و «تهدید برنامه هستهای ایران برای امنیت و ثبات بینالمللی»حمایت کرد و این نشان میدهد ایران مجدداً - علیرغم رشد قدرت نظامی - مورد امنیتیسازی یا (Securitization) قرار گرفته و تبعات آن دامن گیرش شده است. یعنی مجدداً دچار همان وضعیتی شده که در آن چین و روسیه با قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل علیه کشور همراهی میکردند.»
وی که با فرارو گفتوگو کرده میافزاید: «اینکه چین در عالیترین سطح عربستان سعودی را «یک قدرت مهم در نظم چندقطبی جهان» خوانده و همزمان ایران را یک عامل «بیثباتکننده» در منطقه نامیده است یک هشدار جدی است که نیاز مبرم ایران به یک آسیبشناسی عمیق در حوزه سیاست خارجی را میرساند.
بیانگیزگی چین برای روابط با ایران درپی عدم احیای برجام
نصری در بخشی دیگر از گفتههای خود در ارتباط با تاثیرات ورود چین به مسائل امنیتی و سیاسی خاورمیانه تاکید کرد: «اینکه چین با مولفههای روایتساز جریان ایرانستیز همراه شده از «عوارض جانبی» یک آسیب عمیقتر و جدیتر است. در واقع، موضع اخیر چین را نباید بیانگر عزم این کشور در شروع تخاصم یا تقابل با ایران دانست. موضعگیری اخیر چین بیش از هر چیز از ضعف و انفعال کنونی ایران در حوزه قدرت نرم و توان اقناعی و همچنین معطل ماندن پروندههای مهمی مانند مذاکرات هستهای، حکایت دارد.
حقیقت این است که دو سال پیش چین با ایران یک قرارداد بلندمدت راهبردی به امضا رساند (قرارداد مشهور به قرارداد ۲۵ ساله) و شرکتهای چینی اشتیاق زیادی برای سرمایهگذاری در ایران و تحکیم روابط دوجانبه از خود نشان دادند. برخلاف تبلیغات برخی رسانهها و تحلیلگرهای جناحی، دستگاه دیپلماسی وقت ایران نیز مشتاق به تحکیم این روابط بود. اما عدم احیای به موقع برجام و تداوم تحریمها عملاً اجرای این قراداد را با مشکل روبرو کرد.
امروز نیز نبود یک چشمانداز مشخص در حوزه احیای برجام و لغو تحریمها موجب شده دولت چین - که یک سیاست خارجی اقتصادمحور و تجارتمحور دارد - انگیزه چندانی برای نزدیکتر شدن به ایران نداشته باشد. همین بی انگیزگی نیز دولت چین را مستعد کرده تا برای تحکیم روابط خود با کشورهای عربی - برای خوشآمد آنها - بعضاً مواضع ضد ایرانی اتخاذ کند.»
این کارشناس مسائل بینالملل، در ارتباط با اینکه ایران میبایست چه رویکردی را در قبال مناسبات پکن با کشورهای عربی در پیش بگیرد، اظهار داشت: «معتقدم رابطه ایران و چین یک رابطه بسیار مهم و مفید برای ایران است. در نتیجه، امروز دولت ایران باید به طمانینه و پرهیز از واکنش تند و افراطی با دولت چین برخورد کند. مهمتر از آن اینکه ایران باید بستر بینالمللی لازم برای تحکیم روابط خود با چین را مهیا کند. یعنی ایران باید ابتدا به خنثیسازی اجماع کنونی علیه خود بپردازد؛ هجمههای جریان ایرانستیز در «امنیتیسازی» کشور را خنثی کند؛ و نسبت به عادیسازی روابط اقتصادی و تجاری خود با جهان به جد مبادرت ورزد.
در عمل، یعنی زبان و منطق دیپلماسی را در کشور احیا کند، در احیای برجام تلاش کند، نسبت به رفع تحریمها به صورت جدی اقدام کند و روابط اقتصادی و تجاری خود را با جهان «عادی» کند! در واقع، لازم است در ایران درک شود «عادیسازی روابط تجاری و اقتصادی با جهان» یک شعار نیست و تحقق آن فقط یک «فایده اقتصادی» قابل اغماض در پی ندارد! لازم است درک کنیم عادیسازی روابط تجاری و اقتصادی با جهان یک فایده راهبردی مهم نیز دارد و آن اینکه به قدرتهایی مانند روسیه و چین این پیام را میرساند که ایران همواره گزینههای دیگری نیز دارد و امنیت و اقتصاد آن محتاج حمایت مطلق آنها، خرید مخفیانه نفت و اِعمال حق وتوی آنها در صحن شورای امنیت نیست!»