کد خبر: 1634 | صفحه ۱ | تاریخ: 28 آذر 1401
چین، کشوری تجارت محور / سیف الرضا شهابی
بعد از پیروزی انقلاب چین در سال ۱۹۴۹ میلادی و گذراندن دوران انقلاب فرهنگی، سردمداران چینی به این جمع بندی رسیدند کشوری به وسعت چین که بیشترین جمعیت در بین کشورهای جهان را در خود جا داده نیاز به توسعه اقتصادی دارد و با سیاست و فرهنگ و هنر و نظامیگری و.... نمی توانند معیشت مردم سرزمین “زردهای سرخ” را تامین کنند بر این اساس به توسعه و پیشرفت اقتصادی روی آوردند و در اولویت نخست قرار دادند و سایر امور در اولویت های بعدی جای گرفت.
اقتصاد چین در سایه برنامهریزی دقیق و محاسبه شده بعد از چند دهه به مرحلهای رسید که بزرگترین قدرتهای اقتصادی جهان را به چالش کشید و در حال حاضر به دومین قدرت اقتصادی جهان تبدیل شد و پیشبینی میشود در آینده، آمریکا را پشت سر بگذارد و به این دليل، از چند سال قبل آمریکاییها خطر پس افتادن از چین را متوجه شدند و سفت و سخت به مقابله با چین برخاستند، ترامپ در دوره چهارساله ریاست جمهوریش، دشمنی با پکن را در راس دستگاه دیپلماسی واشنگتن قرار داده بود و پکن هم بی اعتنا و یا کم اعتنا به دشمنی های واشنگتن به رشد اقتصادی ادامه داد و خودش را وارد منازعات سیاسی و نظامی با غربیها نمیکند و هر زمان و در هر مکان لازم ببیند سیخی به غربی ها و خصوصا آمریکایی ها می زند ولی وارد چالش جدی نمیشود.
آقای شی چین پینگ رئیس جمهوری چین در بهمن ۱۳۹۴ به منظور توسعه تجارت چین با کشورهای شمال آفریقا و خاورمیانه به ترتیب از کشورهای مصر و عربستان و ایران بازدید کرد و با مقامات ارشد این کشورها برای همکاری اقتصادی و در قالب قراردادهای تجاری پیشنهاد و اعلام آمادگی کرد پیشنهادی که مورد استقبال قرار گرفت .
چین روزی ۲۰ میلیون بشکه نفت مصرف دارد و باید نفت مصرفیش را از کشورهای نفت خیز خلیج فارس تامین کند به این خاطر کشورهای نفت خیز در رشد اقتصادی چین نقش مهمی دارند.
مجموع تجارت چین با کشورهای عربی ۳۳۲ میلیارد دلار در سال است. حجم معاملات در سال ۲۰۲۱ با عربستان ۸۷/۳ میلیارد دلار با امارات ۷۲/۴ میلیارد دلار و با عراق ۳۷/۳ میلیارد دلار بود. در حالی که در سالهای گذشته بالاترین میزان تجاری ایران و چین ۴۵ میلیارد دلار بود.
چین همزمان با روابط تجاری با کشورهای عربی بر روابط اقتصادی با ایران غافل نیست و بر امضای قرارداد ۴۰۰ میلیارد دلاری با ایران که ۲۸۰ میلیارد دلار آن، سرمایه گذاری در صنعت نفت است تاکید دارد و نشان از اهمیت ایران در برنامه توسعه اقتصادی چین قابل ارزیابی است.
در مجموع سیاستی که چین در حال حاضر در سطح جهانی پیگیری می کند تجارت محور است و استراتژی صلح کل با همه کشورها را برگزیده و سعی میکند ملاحظات سیاسی را در روابط تجاری منظور نکند و در اختلافات سیاسی بین کشورها ورود جدی و پر تنش نداشته باشد.
آمریکا و کشورهای غربی برخلاف چین، جنگ محور میباشند و با حمله نظامی به افغانستان، عراق، لیبی و سایر کشورها ضمن اینکه صلح جهانی و امنیت بینالمللی را به خطر انداختند، یکی از علل مهم در عقبافتادگی اقتصادی این کشورهای نسبت به چین به خاطر همین مسئله است.
با توجه به مجموعه مطالب فوق، هر کشوری در دنیا بتواند از تجارت محوری چین استفاده بهینه بکند، در راه توسعه اقتصادی کشور خودش گام برداشته است.
حتی شاه ایران هم در سالهای آخر سلطنتش با اینکه چین در قبل انقلاب به اندازه الان از نظر اقتصادی رشد نکرده بود متوجه داشتن رابطه تجاری با چین شده بود ولی به خاطر تنیدگی شدیدی که با آمریکا و کشورهای اروپایی داشت، خیلی نمیتوانست مانور بدهد.
شایان ذکر است در تجارت با چین نباید ساده اندیشی کرد و از هول حلیم به داخل دیگ افتاد. باید چارچوپهای یک قرار داد معتبر بینالمللی با دقت هرچه تمامتر رعایت و نوشته و امضا شود تا به جای گرفتن ابرو چشم کور نشود.
اکنون کشورهای عربی به اهمیت تجارت با چین پی بردند قطعا بیتوجهی هر کشوری به همکاری تجاری با چین فرصتسوزی برای آن کشور و فرصتسازی برای دیگر کشورها است.