سرمقاله

سوی درست تاریخ کجاست؟ / محمدعلی وکیلی

مشاهده کل سرمقاله ها

صفحات روزنامه

اخبار آنلاین

  • تجهیزات لازم برای راه اندازی کارگاه میوه خشک کنی
  • در 5 مرحله ساده، لکه قهوه خشک شده روی مبل را پاک کنید
  • جشنواره بلک فرایدی در نخل مارکت
  • مشاهده کل اخبار آنلاین

    کد خبر: 18485  |  صفحه ۴ | فرهنگ و هنر  |  تاریخ: 20 آبان 1402
    کودکان سینما را فراموش نکنیم
    درگذشت ناگهانی حمیدرضا مرادی که در دوران نوجوانی در چند فیلم سینمایی بازی کرده بود، بار دیگر یاد کسانی را زنده کرد که در دوران کودکی پا به سینما گذاشتند اما در بزرگسالی نه تنها از سینما دور شدند بلکه برخی از آن‌ها سرنوشت‌ متفاوت و تلخی را هم تجربه کردند.
    به گزارش ایسنا، در طول سال‌هایی که سینمای کودک و نوجوان رونق داشت کودکانی مقابل دوربین فیلمسازان رفتند که گاه با بیانی شیرین و چهره‌ای نمکین یا با استعدادی ویژه پای ثابت فیلم‌های آن دوران شدند اما از میان آن بچه‌ها فقط تعداد اندکی در نوجوانی و بزرگسالی در سینما ماندند و توانستند جایی برای خود حفظ کنند در حالی که مسیر زندگی بقیه به گونه‌ای پیش رفت که از سینما برای آنها فقط قاب عکس و خاطراتش باقی ماند.
    حمیدرضا مرادی هم که در سن ۴۵ سالگی براثر ایست قلبی و بدون هیچ مشکل قبلی، چند روز قبل از دنیا رفت، یکی از همین بازیگران قدیمی است که در کودکی و نوجوانی در فیلم‌هایی همچون «سفر جادویی» ساخته ابوالحسن داودی، «پاتال و آرزوهای کوچک» مسعود کرامتی و «مدرسه پیرمردها» به کارگردانی سیدعلی سجادی حسینی بازی کرده بود.
    اگرچه او در سال‌های جوانی زندگی‌اش به طور کامل از سینما دور نشده بود ولی دیگر مثل دوران کودکی بازیگری نکرد.
    خواهرش، محبوبه مرادی که از مرگ ناگهانی برادرش بسیار متأثر است، به ایسنا می‌گوید:‌ برادرم فعالیت چندانی در سینما نداشت ولی تا وقتی خانم طائرپور بود؛ کارهایی را انجام می‌داد. خانم طائرپور حمیدرضا را خیلی دوست داشت و همیشه هوای او را داشت؛ خدا رحمتش کند چقدر جایش خالی است.
    اگرچه حمیدرضا مرادی براثر ایست قبلی از دنیا رفت، اما بازنشر خاطراتی از فیلم‌های کودک و نوجوان دهه ۷۰ پس از درگذشت او، یادآور سرنوشت دیگر بچه‌هایی شد که در بسیاری از فیلم‌های مطرح سینمای کودک و نوجوان بازی کرده بودند ولی دیگر هیچ خبری از آن‌ها نیست بویژه آنکه برخی از آن‌ها بخاطر این دوری آسیب‌هایی را متحمل شدند.
    یک نمونه مهم این ماجرا فرخ هاشمیان است که در فیلم «بچه‌های آسمان» مجید مجیدی بازی کرد و حتی تصویرش در کتاب درسی مدارس آن سال‌ها چاپ شد. او سال‌ها بعد از بی‌مهری سینما چنان گله‌مند بود که حتی دوست نداشت کسی بداند بازیگر فیلمی بوده است. با این حال تجربه‌های دیگری را هم توانست در این زمینه داشته باشد از جمله سریال «کیمیا».
    این کارگردان که در بسیاری از آثارش از جمله «مربای شیرین»، «الو الو من جوجوام» و «قصه‌های تا به تا» کودکان و نوجوانان مختلفی بازی کرده‌اند، پیش‌تر به ایسنا گفته بود: کودکانی که در فیلمی بازی می‌کنند معمولا دو دسته هستند؛ دسته نخست آن‌هایی که حرفه‌شان بازیگری است و برای این کار تعلیم دیده‌اند، یعنی ممکن است به طور اتفاقی در یک فیلم بازی کرده و بعد آن را ادامه داده باشند.
    برومند توضیح داده بود:‌ در گروه نخست به نوعی کار کشیدن از بچه‌ها را می‌بینیم یعنی آن‌ها هم به شکلی کودکان کار محسوب می‌شوند، چون خیلی زود وارد فضای حرفه‌ای می‌شوند و از درس و استراحت و تغذیه‌شان خیلی مراقبت نمی‌شود. این‌ها معمولاً خیلی فرصت مدرسه رفتن ندارند چرا که بیشتر سر کار هستند و پدر و مادرهایشان معمولا از بچه‌ها بهره کشی می‌کنند. این والدین که بچه‌هایشان خیلی اتفاقی وارد کار شده‌اند حالا مرتب پیگیر هستند، قراردادهای آن‌چنانی می‌بندند، پول‌های آنچنانی‌تر طلب می‌کنند و قرار حضور جلسه‌ای یا ماهانه برای بچه‌ها معین می‌کنند تا هر روز بچه‌های خود را سر یک فیلم یا سریال ببرند. این‌ها بچه‌هایی هستند که اگرچه به طور حرفه‌ای بازیگری می‌کنند اما مواردی بوده که بعضی از پدر و مادرها بدهی‌های زندگی خود را با پولی که از بازیگری بچه‌ها به دست آوردند تسویه کردند و با وجود اینکه دوست نداشتن یا حتی انزجار از بازیگری در بچه دیده می‌شد، اما آن‌ها را برای ادامه کار می‌آوردند تا کمی اوضاع زندگی‌شان بهتر شود و بعد کار را متوقف کنند.
    برومند یاداور شد: در بین این بچه‌ها فقط یک نفر را به یاد می‌آورم که توانست موفق باشد، آن هم حسین سلیمانی بازیگر فیلم «مهر مادری» بود که قطعاً به دلیل مراقبت‌هایی بود که خانم معتمدآریا و مهدی کریمی (تهیه‌کننده) از او انجام دادند. او شرایط زندگی خاصی داشت اما توانست گلیم خود را بیرون بکشد و زندگی‌اش را ارتقا دهد. این مورد نشان می‌دهد کسانی که یک کودک را وارد این عرصه می‌کنند در قبال او مسئول هستند چون تناقض و پارادوکسی که برای کودک نسبت به زندگی قبل و بعد از بازیگری پیش می‌آید ممکن است روح و روان زندگی او را در آینده بسیار تحت تأثیر قرار دهد و آسیب‌زا باشد، به ویژه آنکه بسیاری از این بچه‌ها وقتی بزرگ می‌شوند دیگر آن جذابیت و شیرینی دوران کودکی را ندارند و به همین دلیل نمی‌توانند همانند قبل در عرصه بازیگری فعالیت کنند.