سرمقاله

چالش چند لایه غرب با تهران ‪/‬ جلال خوش‌چهره

مشاهده کل سرمقاله ها

صفحات روزنامه

اخبار آنلاین

  • جشنواره بلک فرایدی در نخل مارکت
  • چهارمین «گزارش پایداری» ایرانسل منتشر شد
  • مانور آمادگی همراه اول برای رویارویی با بحران؛ تمرینی برای پایداری ارتباطات
  • مشاهده کل اخبار آنلاین

    کد خبر: 1862  |  صفحه ۱  |  تاریخ: 30 آذر 1401
    چالش چند لایه غرب با تهران ‪/‬ جلال خوش‌چهره

    غرب همچنان سیاست «کج‌دار و مریز» را در قبال پرونده هسته‌ای ایران دنبال می‌کند. اگرچه ترجیح بند سخنان مسئول سیاست امور خارجی اتحادیه اروپا پس از دیدار سه شنبه (۲۹ آذر ۱۴۰۱) خود با «حسین امیر عبداللهیان» در اردن، پیش‌شرط‌های شروع دوباره گفت‌‌وگوهای برجامی پرداختن به مباحثی چون حقوق بشر و ارسال پهبادهای ایرانی به روسیه بود. اما «جوزف بورل» گفت؛ توافق کردیم [‌در گفت‌‌وگو با وزیر امورخارجه ایران] راه‌های ارتباطی بازباشد، نه احیای برجام. واقعیت این است که نه تنها غرب - اعم از تروئیکای اروپایی و آمریکا - بلکه تهران نیز اکنون به این مهم تأکید دارند که جز برجام، هیچ جایگزین عقلانی و راهگشا را نمی‌توان برای عبور از روابط رو به بحرانی‌تر شدن کنونی پیش رو داشت. چشم‌اندازی جز این، می‌تواند برای همه طرف‌ها پرهزینه و دور از پیش‌بینی روشن باشد. نکته مهم‌تر این که تهران ممکن است بیش از گذشته به لزوم فوری توافق در مذاکرات هسته‌ای مجاب شده باشد. این درحالی است که در طرف غربی شاهد اجماعی کم بدیل از سال ۲۰۰۳ میلادی تاکنون بوده‌‌‌ایم. در نگاه طرف غربی، اکنون توپ در زمین ایران است. حالا تهران باید به تصمیم‌های سخت تن دهد و آنچه را بپذیرد که پیش از این در برابر قبول آنها سرسختی نشان می‌داد. غربی‌ها خواستار بازگشت ایران به نقطه صفر توافق برجامی سال ۲۰۱۵ میلادی هستند. آنان با چند لایه کردن محورهای مذاکراتی خود از جمله، لزوم توافق تهران با آژانس بین المللی هسته‌ای بر سر اختلافات پادمانی، نقش مداخله‌گرانه در جنگ اوکراین، نفوذ منطقه‌ای، تسلیحات موشکی و موضوع حقوق بشر، می‌کوشند تهران را در موقعیت انزوا، وادار به نرمش و عقب نشینی از مواضعی کنند که تاکنون مانع دستیابی به توافق بوده است. جالب‌تر این‌که چند لایه کردن محورهای مذاکراتی به گونه‌ای در‌حال انجام است که غربی‌ها زیرکانه، موضوع برجام و ضرورت توافق در این باره را امری جدا از دیگر اختلافات موضوعی خود با تهران بیان می‌کنند. مصداق این مدعاهمانی است که «المیناتور» از سخنان «رابرت مالی» در یکی از شماره‌های اخیر خود بازتاب داد. نماینده ویژه دولت «جوبایدن» در امور ایران و مذاکرات وین، گفت: «‌واشنگتن در حال حاضر روی برجام متمرکز نیست؛ زیرا تهران مایل به احیای آن نیست. با این حال هیچ‌وقت نمی‌توان با اطمینان گفت که برجام از بین رفته است.» غربی‌ها هشیارانه و با هم‌پوشانی همه مواردی که سبب انزوای ایران در جامعه بین‌المللی شده، تهران را متهم به نقض تعهدات برجامی و قطعنامه‌های شورای امنیت سازمان ملل متحد می‌کنند. تروئیکای اروپایی همزمان با حضور هیئت دیپلماتیک بلند پایه ایرانی در امان و گفت‌وگوهایشان با مقام‌های اروپایی و آژانس هسته‌ای، بیانیه‌ای توبیخی را درباره سیاست‌ هسته‌ای ایران منتشر کرده‌اند. در این بیانیه تصریح شده؛ افزایش تولید ۶۰ درصدی اورانیوم و افزایش سانتریفیوژها در تاسیسات هسته‌ای، نقض تعهدات برجامی تهران است. به زعم آنان در این صورت، هیچ توجیهی برای صلح‌آمیز بودن برنامه هسته‌ای ایران وجود ندارد. این بیانیه همچنین بر قبول تعهدات پادمانی از سوی تهران تاکید کرده است. در این حال، ارسال سلاح‌های ایرانی به روسیه را نقض قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل متحد می‌خواند. رویکرد غرب در باره پرونده هسته‌ای ایران ممکن است تا «امنیتی» کردن دوباره آن در وضعی غیر قابل کنترل برای همه طرف‌ها بینجامد. در این صورت، تهران به یکباره خود را در شورای امنیت و نیز فعال سازی «‌سیستم ماشه» خواهد دید. این وضع خطری را در پی دارد که همه‌گان را در برابر عمل انجام شده قرار می‌دهد. با این‌حال آنچه هنوز روزنه‌ها را باز نگه داشته، این‌ است که غرب نمی‌خواهد به رغم فشارهای گسترده‌ای که اکنون متوجه تهران کرده، همه درها رابه روی دیپلماسی گفت‌وگو بندد.اگرچه، سیاست فرسایشی خود را هر روز بیش از گذشته می‌کند. این اقدام فرسایشی با دو هدف دنبال می‌شود؛ واداشتن تهران به تسلیم در برابر مطالبات غربی‌ها و نیز سپردن فرایند تحولات به هرآنچه که پیش خواهد آمد. در این صورت مسئولیت اعلام شکست کامل برجام را از دوش خود برداشته است. خوب یا بد، تهران باید بپذیرد که به هر صورت اکنون توپ در زمین اوست. خروج از این وضع به ابتکارهایی محتاج است که تنها اراده او را در هرگونه تصمیم می‌طلبد. وضع کنونی، ارتباط مستقیم به اوضاع داخل دارد. ممکن بود تا پیش از ۲۹ شهریور گذشته، تهران همان روشی را دنبال کند که رفتار معمول او در گفت‌وگوهای تجربه شده در وین بود، اما حالا در مذاکرات خود با غرب با مقولات چند لایه‌ روبه‌رو است که کار را سخت‌تر از گذشته کرده است. علاوه براین، واقعی خواهد بود که گفته شود؛ اکنون طرف‌های غربی در انجام توافق با تهران نه تنها عجله ندارند بلکه نگاه به سیر تحولاتی دارند که اوضاع داخلی ایران در آینده رقم می‌زند. با قبول این واقعیت، لازم است تهران بیش از آنکه به تلاش برای توافق با طرف‌های بیرونی توجه نشان دهد، به ایجاد توافق در داخل همت کند. اگر قرار بر قبول انعطاف در مواضع هم هست، این انعطاف نخست در داخل انجام شود. در این صورت، مشروعیت و اعتبار لازم برای هرگونه چانه‌زنی و مقاومت در برابر مطالبات فزاینده غرب ممکن خواهدبود. سیاست «کج‌دار و مریز» غرب با نگاه به آنچه هست که اوضاع داخلی و تصمیم و اراده تهران رقم خواهد زد. «زمان» انتخاب تصمیم، همچنان نقش کلیدی را بازی می‌کند.