سرمقاله
صفحات روزنامه
اخبار آنلاین
این روزها در عرصه های مختلف کلید واژه خالص سازی را بسیار می شنویم. واقعیت اینکه شاید خالص صفت مناسبی برای رویکردهایی که در پیش گرفته شده؛ نباشد. در واقع آنچه در حال رخ دادن است انحصارطلبی به انحا مختلف است که در واقع بخشی از جامعه در عرصههای مختلف به واسطه این رویکرد نادیده انگاشته میشود. این ندیده شدن قطعاً دارای تبعاتی است که ممکن است ظهور و بروز آن تدریجی اما در نهایت منجر به آب ریختهای شود که جمع کردن آن ناممکن باشد. اینکه حتی صحبت های وزرای سابق در صدا و سیما برتافته نمی شود و یا حضور حداقلی برخی جریان های سیاسی در مجلس با واکنش روبرو می شود به معنای است که گفتمان قدرتمندی برایش مشارکت مردم در ساختارهای تصمیم ساز اهمیتی ندارد و انحصار همه چیز را برای خود میخواهد. بسیاری از جامعه شناسان بر این باورند که انحصار طلبی میتواند باعث توزیع ناعادلانه منابع و قدرت، کنترل ذهنی و نقصان مشارکت عمومی شود که این موارد منجر به ناپایداریها و اختلافات اجتماعی خواهد شد. اینکه در را به روی هرگونه نقد و نظر مخالف ببندیم و انتظار داشته باشیم مردم در همه امور اجتماعی مشارکت داشته باشند، امکان پذیر نیست. از دیدگاه جامعه شناسانی مانند میشل فوکو، انحصار طلبی میتواند به شکلگیری ساختارهای قدرتمحور و نابرابریهای اجتماعی بیانجامد. انحصار طلبی نه تنها به افزایش نابرابریها دامن بزند، بلکه میتواند به توجه بیشتر به نیازهای یک گروه خاص و فراموش کردن نیازهای دیگر منجر شود. این مسئله اگرچه ممکن است اثرات عینی و کوتاه مدت کمتری داشته باشد اما در میانمدت دلسردی بخشی از جامعه به واسطه نادیده گرفته شدن منجر به تضاد خواهد شد. تضادی که گاه با میل شدید به مهاجرت خود را نشان می دهد و گاه با مسائلی با تبعات مخرب تر. بنابراین آنچه که امروز در گفتمان انحصارطلبان نادیده گرفته می شود این است که این رویکرد در آینده نمیتواند در یک فرآیند آرام و دلخواه برایشان رقم بخورد که همه مانند آنان فکر کرده و یا سکوت و مهاجرت را در پیش گیرند. تنوع زبانی، قومی و فرهنگی کشورمان طی قرن های گذشته نیز ثابت کرد که پارادایم زیستی مردم ایران برخورداری از حقوق برابر در عین اختلافات موجود است. بنابراین این رویکرد انحصار طلبانه می تواند در آینده جامعه را مشکلات فراوانی روبرو کند. درنهایت اینکه انحصار طلبی میتواند به نابرابریهای اقتصادی نیز بیشتر دامن بزند. این باعث میشود که گروهها یا افرادی که به قدرت و ثروت دسترسی ندارند، از فرصتها و منابع منع شوند. این نابرابریها میتواند باعث بروز تنشها، ناامیدی و افزایش جرم و جنایت هم منتهی شود. در عرصه سیاست، انحصار طلبی میتواند تأثیرات منفی بر مردمسالاری داشته باشد، زیرا قدرت تمرکز شده در دست معدودی افراد به حقوق و آراء دیگران ضربه میزند و فرصتهای مشارکت سیاسی را کاهش میدهد. موضوعی که گویی چندان برای این گفتمان خالص ساز اهمیتی ندارد.