سرمقاله
صفحات روزنامه
اخبار آنلاین
پیرامون حرف خانم منصوره معصومی، مبنی بر اینکه «کشور مال حزب اللهیهاست»، در این مدت سخن بسیار گفته شد و البته با لحاظ جایگاه گوینده ارزش این میزان واکنش را نداشت. اما این سخن حکایت یک دیدگاهی است که سالهاست درحال اجراست. چکیده ایدهای است که مدتها بر کشور حاکم است. جالب است برای عملیاتی شدن این ایده هزینه های هنگفتی تا به اکنون بر کشور تحمیل شده است.
تعداد انبوهی از منابع انسانی کشور به مسلخ چنین ایده ای رفته اند و از دمِ تیغِ حذف گذشته اند. برآیند این نظر یکدستی کنونی حاکمیت می باشد. نظری که معتقد است هر ناکامی در کشور محصول وجود ناخالصانی در حاکمیت است و بنابراین اگر حاکمیت از ناخالصی و عقاید ناهمراه پاک و یکدست شود همه مسائل کشور حل میشود. پیش از این در یک یاداشت نوشتم ممکن است بتوان در کوتاه مدت با یک اقلیت کشور را اداره کرد، آنچنان که مجلس یازدهم با میانگین رأی بیست درصد شکل گرفت و ادامه پیدا کرد و احتمالاً مجلس دوازدهم نیز با چنین پایگاه رأی و با اکثریت انقلابی شکل بگیرد، اما هر عقل منصفی می داند این روش حکمرانی در دراز مدت برای کشور بزرگ ایران با عقاید متکثر ناممکن خواهد شد. یعنی اداره یک کشور با عقاید متنوع، حاکمیتی با هاضمه بالا میخواهد. حاکمیتی که ظرفیت استفاده از اکثر عقاید کشور را داشته باشد و نماینده راستینی از رنگین کمان ایران باشد. حتی نوشتم مسائل متنوع و پیچیده ایران از رهگذر استفاده حداکثری از ظرفیت نیروی انسانی و فکری موجود در ایران حل میشود. بااین حال اگر یک اقلیت معتقد بود می تواند کشور را به تنهایی اداره کند و برای همه مسائل ایران راه حل نجاتبخش دارد راهی ندارد جز اینکه تنوع ایران را در سیاستگذاری خود لحاظ کند. به عبارت دیگر، با یک اقلیت شاید بتوان کشورداری کرد اما برای یک اقلیت نه. به عبارتی هرکس با هر عقیده و مرامی که در این کشور حکومت میکند مجبور است نگاه یکسان به آحاد شهروندان داشته باشد. در غیر این صورت به مرور بخش اعظم جامعه به احساس بیگانگی نسبت به وطن و سرزمین خود می رسند. جامعه ای که نسبت به سرزمین خود بیگانه شود و تعصب سرزمین و پرچم را ازدست بدهد به پیاده نظام دشمن تبدیل خواهد شد. در این صورت در این جامعه بخشی که امکان مهاجرت دارند بخاطر تبعیضات عقیدتی و سیاسی عطای بودن را به لقایش می بخشند و آنانکه امکان رفتن ندارند به عناصر بی تفاوت تبدیل خواهند شد و درنتیجه کشور بلحاظ جغرافیا یکپارچه است اما بلحاظ اجتماعی و فرهنگی گرفتار تجزیه ویرانگر خواهد شد.
بنابراین اداره ایران ضرورتاً باید برمبنای نگاه یکسان به همه شهروندان باشد. درست است که در مقام تئوری و نظر میتوان امکان حکومت با یک اقلیت اما برای همه را منتفی ندانست، ولی تجربه به ما میگوید حکومتی که ظرفیت هضم نیروهای متنوع در ساختارش را ندارد نگاه یکسان به شهروندانش را هم نمیتواند داشته باشد. در حکومتهایی با بروکراسیهای ضعیف و شخصی شده، اداره با یک اقلیت خودبخود به اداره برای اقلیت خواهد انجامید. بروکراسیهای ضعیف نمیتواند متضمن حقوق ذینفعانی که در حکومت سهم ندارند باشد.