سرمقاله

گوشه‌گیری دولت‌های عربی در جنگ غزه ‪/‬ جلال خوش‌چهره

مشاهده کل سرمقاله ها

صفحات روزنامه

اخبار آنلاین

  • «یارا»ی ایرانسل به بازدیدکنندگان تلکام۱۴۰۳ ارائه شد
  • بازدید مدیران سازمان برنامه و بودجه از غرفه ایرانسل در آخرین روز نمایشگاه تلکام ۱۴۰۳
  • همراه اول در سه بخش مجزا، غرفه برتر نمایشگاه تلکام 2024 شد
  • مشاهده کل اخبار آنلاین

    کد خبر: 20457  |  صفحه ۴ | فرهنگ و هنر  |  تاریخ: 22 آذر 1402
    خانواده‌ام دوست داشت مداح شوم
    نسلی شیفته نوید محمدزاده
    این ماجرا فقط قصه علی خوشرو نیست بلکه داستان بسیاری از نوجوانان و جوانانی است که از آنان به عنوان «نسل زد» (Z) یاد می‌کنیم؛ جوانانی که بسیاری از آنان شیفته نوید محمدزاده هستند.
    کافه تریای چهارسو مجموعه تئاتر شهر این روزها میزبان یکی از همین جوانان است که قصه زندگی خود را در قالب نمایشی کافه‌ای برای تماشاگران روایت می‌کند.
    سید علی خوشرو از نوجوانی با دیدن فیلم «ابد و یک روز» شیفته نوید محمدزاده می‌شود و این شیدایی، سبب می‌شود که او آنچنان در قالب این بازیگر برود که هویت خود را فراموش کند.
    او حالا با اجرای نمایش«من نوید نیستم» تلاش می‌کند به دیگر هم‌نسلان خود هشدار بدهد که از چهره‌های محبوب‌شان بُت نسازند بلکه بدانند خودشان همان غولی هستند که از دیگران در ذهن خود ساخته‌اند و فقط باید آن را پیدا کنند.
    این بازیگر و کارگردان جوان در گفتگو با ایسنا از دغدغه‌اش برای اجرای این نمایش می‌گوید.
    علی خوشرو در نمایش خود توضیح می‌دهد که ابتدا به پیشنهاد خانواده‌اش قرار بوده مداح شود و حتی دوره مداحی هم می‌بیند اما بعد باز هم به توصیه خانواده، دنبال کلاس آواز می‌رود و در هیچ یک از این حوزه‌ها، خود را پیدا نمی‌کند تا اینکه با دیدن فیلم «ابد و یک روز» شیفته و واله نوید محمدزاده می‌شود و این آغاز ماجراست. سید علی خوشرو متولد تیر ۱۳۸۱ و دانشجوی رشته تئاتر، شاخه بازیگری است.
    او با بیان اینکه ۸۰ درصد ماجراهای نمایشش واقعی است، درباره دلایل جذابیت نوید محمدزاده برای پسران نوجوان می‌گوید: «راستش درباره خودم اگر بخواهم بگویم، آنچه در نوید محمدزاده برای من جذاب شد، خاص بودن و متفاوت بودن او بود. اینکه در فیلم «ابد و یک روز» چقدر نقش معتاد را متفاوت بازی می‌کند. بعد که داستان زندگی‌اش را خواندم، دیدم کلا خاص است و با بقیه تفاوت دارد. این تفاوت هم در کارکتر خود آقای محمدزاده است و هم در بازی‌هایش.»
    او که به دلیل علاقه به نوید محمدزاده، تصمیم می‌گیرد که بازیگر شود، ادامه می‌دهد: «برنامه من این بود که شغل دیگری داشته باشم ولی بعد از دیدن فیلم «ابد و یک روز» آنچنان جذب نوید شدم که تصمیم گرفتم بازیگری را انتخاب کنم. گویی روح سرگردانی بودم که با دیدن او جسمم را پیدا کردم. روحی که حالا کسی، اسم و رنگی به من داده بود. دیدم من فقط باید بازیگری را دنبال کنم. بعد از دیدن «ابد و یک روز»، همه فیلم‌های نوید را دیدم و همه را حفظ شده بودم.»
    او نوید را راوی خواسته‌های نسل جوان می‌داند و اضافه می‌کند: «ما نوید را به عنوان نماد اعتراض ندیدیم. ما دیدیم یک نفر آمد که انگار حرف ما را می‌زد و مثل خودمان بود. کارکتری که نوع حرف زدنش، ایستادنش، خندیدنش، صحبت‌هایش در مصاحبه‌ها، بغل کردنش و ... برای ما تاثیرگذار و خاص بود.»
    اما چه شد که او تصمیم گرفت بر اساس زندگی خودش نمایشی اجرا کند، خوشورو در این باره توضیح می‌دهد: «از یک جایی به بعد این کار برایم دغدغه شد و دیگر دنبال شهرت نبودم یا اینکه صرفا کاری اجرا کنیم. هر چه جلوتر رفتم، این دغدغه برایم جدی‌تر شد و بعد شروع کردم به اصلاح کار و مشورت گرفتن از استادان تئاتر. دغدغه‌ام این بود که حتما سرگذشتم را نشان بدهم تا بچه‌های دیگر مثل من نشوند، اینکه خود را جایی گم کنند و بعد دیگر حتی نتوانند کار بازیگری را ادامه بدهند.»
    اولین برخورد نوید محمدزاده با این نمایش چه بوده است؟، خوشرو در پاسخ به این پرسش می‌گوید: «خیلی بامعرفت و مَشتی با من برخورد کرد. همه طرفداران آقای محمدزاده می‌دانند که او چقدر با معرفت است. اولین بار که درباره این نمایش با ایشان صحبت کردم، خیلی خوشحال شد. وقتی پوستر را نشانش دادم، خندید و گفت حتما می‌آیم و درخشیدن تو را می‌بینم. تقریبا هر روز به او گزارش می‌دهم و خیلی از من حمایت می‌کند و واقعا دم‌ش گرم! خیلی انرژی می‌دهد. خیلی‌ها در اجرای این نمایش به من کمک کردند. هم از بچه‌های هنرمند و هم دوستان تئاترشهر که در پُست‌ها و کپشن‌های کار از آنان تشکر کرده‌ایم.»
    نوید محمدزاده سال‌ها کار و تلاش کرد تا مشهور و موفق بشود.
    از خوشرو می‌پرسیم شما به این موضوع چقدر توجه داشته‌اید، که توضیح می‌دهد: «اتفاقا در همه کلاس‌های بازیگری، نوید محمدزاده را مثال می‌زنند که ۱۰ سال تئاتر کار کرده و استادان به ما می‌گفتند باید پخته بشوید. بنابراین این موضوع ناخودآگاه برای من الگو شد. ۷ سال است در تئاتر کار می‌کنم. از ۱۳ سالگی در شهرستان کار می‌کردم. در جشنواره استانی و فجر شرکت کردم و برای بازی در نقش «علیرضا»ی نمایش «پچپچه‌های پشت خط نبرد» جایزه بازیگری نقش اول گرفتم.»
    او که سال‌ها در قم کار کرده و حالا به تهران آمده است، درباره وضعیت تئاتر در دیگر شهرها می‌گوید: «در قم استادان خیلی خوبی داشتیم ولی امکانات خوب نیست. خارج از تهران امکانات محدود است و فضایی برای دیده شدن وجود ندارد. برای پیشرفت باید به پایتخت آمد که فضا بزرگتر و حرفه‌ای‌تر است.»
    خوشرو هم مانند بسیاری دیگر از جوانان بازیگر، قطعا چشم‌اندازش سینما و کار تصویر است ولی می‌گوید: » فعلا تئاتر مرا درگیر کرده و خسته هم نمی‌شوم. اما قطعا افق دیدم، تصویر است.»