کد خبر: 20787 | صفحه آخر | تاریخ: 29 آذر 1402
خجالتی یا درونگرایی؛ کودکتان درگیر کدام است؟
تعمیم تعبیر «فرزندم خجالتی است» به کودکانی که انزوا را ترجیح میدهند، برای توضیح وضعیت به غریبهها، مضرتر از آن چیزی است که والدین سعی میکنند چهره فرزندشان را در مقابل غریبهها بهتر کنند. در واقع، این امر به هیچ وجه بهبود نمی یابد، بلکه یک دلیل به ظاهر خوب برای توجیه گوشه گیری در اختیار کودک قرار میدهد که از تعامل با دیگران خودداری کند زیرا این یک ویژگی شخصیتی است که قابل تغییر نیست.
والدین اغلب فرزندان خود را با عنوان خجالتی توصیف میکنند، به خصوص اگر رفتار آنها با غریبهها یا در جمعهای خانوادگی و مکانهای عمومی پالایش شود. با این حال، مطالعات روانشناختی میان احتیاط و واکنشهای یک کودک خجالتی و درونگرا تفاوت قائل میشود.
خجالتی یا اضطراب درونگرایی؟
تعمیم تعبیر «فرزندم خجالتی است» به کودکانی که انزوا را ترجیح میدهند، برای توضیح وضعیت به غریبهها، مضرتر از آن چیزی است که والدین سعی میکنند چهره فرزندشان را در مقابل غریبهها بهتر کنند. در واقع، این امر به هیچ وجه بهبود نمی یابد، بلکه یک دلیل به ظاهر خوب برای توجیه گوشه گیری در اختیار کودک قرار میدهد که از تعامل با دیگران خودداری کند زیرا این یک ویژگی شخصیتی است که قابل تغییر نیست.
از سوی دیگر، فران والفیش، روان درمانگر در حوزه خانواده و روابط، توضیح میدهد که افزایش اعتماد به نفس کودک و رشد مهارتهای اجتماعی او، از مهمترین مواردی است که در برخورد با کودک خجالتی باید به آن توجه کرد. وی افزود: نسبت دادن ویژگی خجالتی بودن به کودک به عنوان عیب یا نقص خطرناک است.
خجالتی یا درونگرایی؛ کودکتان درگیر کدام است؟
این استاد روانشناسی کودک، میان کودک خجالتی و کودکی که از اضطراب اجتماعی رنج میبرد تمایز قائل میشود و میگوید: «کودک خجالتی با هر فردی که به او اطمینان میدهد و در مجاورت او احساس راحتی میکند، امنیت دارد. این احساس امنیت از خانواده کوچکش شروع میشود به خانواده بزرگتر وهمکلاسیها و معلمانش گسترش مییابد.»
وی افزود: «اما کودکی که از اضطراب اجتماعی رنج میبرد حتی از نزدیکترین افراد گوشهگیری میکند. ملاقاتهای خانوادگی برایش سنگین است و از ارتباط با مادربزرگش نیز اجتناب میکند. تعاملش با خانواده تقریباً قطع شده است. اما در مورد مدرسه، او ویژگی های واضحی دارد که معلمانش متوجه آن میشوند. او حتی اگر پاسخ صحیح را بداند از جواب دادن به سؤالات طفره میرود. در زنگ تفریح ترجیح میدهد که با دیگران معاشرت نکند. او هیچ دوستی ندارد، چه بسا یک دوست هم ندارد. همه این نشانهها نشاندهنده وضعیت خاصی از اضطراب است که نیاز به مداخله درمانی روانپزشک دارد تا با بررسی خانواده به مشکلات تربیتی پی ببرد که منجر به این وضعیت شده است.»
راهبردهای مقابلهای
دکتر سعید الامام برای غلبه بر مشکلات اضطراب اجتماعی در کودکانی که به در سن بلوغ رسیدهاند توصیه میکند: والدین باید در مورد ترس های کودک چه واقعی و چه خیالی با او صحبت کنند و برای غلبه بر افکار منفی در موقعیتهایی که با اضطراب همراه است، روشهایی را به او آموزش دهند. اولین و مهمترین قدمی که کودک در شرایطی که این اضطراب مفرط را احساس میکند باید بردارد این است که کاملاً آرام شود و به آرامی نفس بکشد و اجازه دهد اکسیژن به خوبی وارد قلب شود و در نتیجه حالت تنش و عصبی که او را آزار میدهد برطرف کند.
او ادامه داد: «همچنین مهم است که کودک به آرامی عضلات خود را شل کند، زیرا اغلب موارد اضطراب با اسپاسم عضلانی همراه است، باز و بسته کردن مداوم دستها به مدت ۵ دقیقه میتواند او را از شر این عارضه خلاص کند.»
کودکانی که تحت فشار اضطراب اجتماعی هستند به افکار منفی در مورد خود و دیگران تمایل دارند و با آن متقاعد میشوند. آنان با دوری از شرکت در هر فعالیت یا رویدادی از کسب تجربیات جدید به طور کلی اجتناب میکنند.
در اینجا نقش والدین در پیوند دادن ذهن کودک با افکار خوب در مورد خود و دیگران، جایگزینی افکار منفی با افکار خوب چه در مدرسه و چه با دوستان، ادغام او با دیگران و فعال کردن مهارات و تواناییهای اجتماعی برای حل مشکلات و موقعیت های دشوار مطرح میشود، به جای اینکه او را از رویارویی با مشکل دور نگه دارید.