کد خبر: 21203 | صفحه ۱ | تاریخ: 09 دی 1402
پژوهش و پشتیبانی جانبدارانه / محمدعلی نویدی
یکی از پرسشهای بنیادین که پاسخ یابی بدان از دغدغههای اصلی آدمی در دورانهای گوناگون زندگی وی بوده است عبارت است از اینکه، کدامین دیدگاه و نگرش او را در مسیر رشد و بالندگی و شکوفایی و خوشبختی اصیل قرار می دهد و پیش می برد؟ مراد من دیدگاه و « approach » یک مسیر ثابت و صامت نیست که اساساً در ساحت زندگی انسان شدنی و حاصل آمدنی نیست، بلکه منظور دیدگاه و رویکردی است که برای مدتی و در موقعیتی (زمانی _ مکانی) انسان آن را به مثابه راه و روش رشد و شکوفایی و توسعه خود برگزیند و الگو و پارادایم معرفتی- مدیریتی بینش ها و کنش های عملی- اثری خویش قرار دهد. شاید یک نظر این باشد که برای فهم و آگاهی از چنین رویکرد و روشی نیازمند به تحقیق و انتخاب راه غیرجانبدارانه هستیم.
مقصود و غرض از پژوهش و پشتیبانی جانبدارانه «partial» همانا، تبعیت و پیروی از یک دیدگاه و طرز تلقی متعصبانه و مقلدانه است. بعبارت دیگر، وقتی کسانی به خودشان رنج و زحمت و تلاش و تقلای بازجستن و یافتن و پژوهش و استدلال آوری و برهان پذیری مستمر را ندهند، در واقع، در قلمرو تعصب و طرفداری بدون کاوش و تحقیق خواهند ماند و راه رشد و بالندگی و پیشرفت آگاهانه و عاقلانه را گم خواهند کرد. چند تا مثال بزنم: وقتی از طرفداران یک تیم فوتبال بطور جدی سؤال شود، چرا طرفدار تیم «x» هستید؟ و پاسخ آنها این باشد که از پدران و گذشتگان چنین هواداری را به ارث برده اند، یعنی بدون پژوهش و استدلال و ترجیح آگاهانه به جانبداری از آن تیم پرداختهاند! وقتی می شنوید عده ای بی دلیل می گویند فلان تیم و شخص عشق است یعنی چشمان فهم و عقل آنان کور و نابینا شده است. چنین است طرفداری بی منطق و برهان از یک حزب یا گرایش سیاسی، هنری، ادبی، فلسفی، مدیریتی و نظایر آن. حالا در نظر بگیرید شخص و گروهی را که بطور آگاهانه می گویند، چون این تیم با بازی حرفه ای و زیبای خود باعث انبساط و شادی و خوشحالی و لذت و اثر نافع در زندگی آنان می شود، طرفدار هستند و حتی قدرت نقد و پیشنهاد اصلاح و تغییر دارند. پژوهش و تحقیق علمی و تخصصی لاجرم دو شرط اصلی دارد: یکم، استدلال و برهان. و دویم، کارآمدی و اثربخشی. استدلال پذیری و جستجوی برهان در قضایا و گزاره ها موجب تحقیق حقیقت جویانه و حق طلبانه می شود و آدمی را از طرفداری و جانبداری کور و متعصبانه نجات می بخشد. آدم متعصب، در راه نابحق و غیر عقلانی عمر خود را تلف و تباه میکند و در اصل نقد عمر را می بازد. و اثربخش بودن موجب دوری از خیال بافی و عدم کاربرد می گردد. اگر کمی ژرف اندیش باشیم، پژوهش های جانبدارانه چنین ویژگی دارند، مثل پژوهش های ایدئولوژیک، سیاسی کاری، درآمدزایی و غیر آن. یعنی بجای جستجوی بی طرفانه و عادلانه، همیشه میل به جانبی دارند و از مسیر و دیدگاه رشد و شکوفایی دور هستند. آدمی به دلیل تعدد و ساخت یاختههای مغزی و ظهور اندیشهورزی و خردمندی اثربخش به تغییر و تحولات مداوم و مستمر محتاج است تا در راه رشد و توسعه واقع شود و مسیر آگاهانه و عاقلانه برگزیند.
بنابراین از یک طرفداری ساده از یک تیم تا دل و عقل سپردن به یک ایدئولوژی و حزب سیاسی و تا تحقیقات و پژوهش های اندیشگی و علمی به عدم جانبداری و سهل انگاری نیاز دارد. جانبداری و استدلال گریزی در واقع پذیرش راه و مسیر تعصب و عدم رشد است، آیا کسی می پسندد و راضی می شود به او بگویند عقلش را تعطیل کرده است و بی خرد است؟ آیا هیچ انسانی حاضر میشود به او بگویند راه اندیشه و منطق و اثربخش را به راه اطاعت کورکورانه و بی محابا ترجیح داده است؟ بی محاباتی، با بی تأملی و بی تأنی و درنگ و بی اندیشگی یکسان است. مگر خیره سری و خودسری چیست؟ «fearlessly» یعنی چه؟ یعنی حمایت و پشتیبانی بی دلیل و برهان از یک دیدگاه و نگرش. اینگونه پشتیبانی و جانبداری عقیم سازی عقلهاست، ابترمندی در مقابل اثرمندی ست. انسان از آن حیث که انسانیت است، در بند آگاهی و آزادی است و هرگز « رها از برهان و اثر» نیست. زیرا، شخص بی استدلال و بی اثر، همانند اشیاء و اجسام بی عقل و اندیشه است. جانبداری بی دلیل موجب نقصان همیشگی و ناکاملی و عدم رشد و بلوغ عقلی پیوسته می گردد. زیرا آدمی در وادی جانبدارانه، جزئی نگر و کوتاه فکر و صغیر و نابالغ باقی می ماند، یادمان باشد انسان قرون وسطی با انسان دوران مدرنیته و پسا مدرن متفاوت است. حتی انسان پارسال با انسان امسال متفاوت است. دیدگاه و نگرش رشد و بالندگی با دیدگاه و منظر تقلیل گرایانه و فروکاهانه و سهل انگارانه هرگز یکسان نیست. اگر سنگ بنای زندگی بشر و تصمیم سازی و تصمیم گیری او با خرد و اندیشه ورزی و کارآمدی همراه و قرین نباشد و جانبدارانه باشد، مسیر پژوهش و پشتیبانی واقعی از رشد و پیشرفت انسان و انسانیت همیشه دور از دسترس خواهد بود.