سرمقاله

عبور از آزمون و خطا در اقتصاد ‪/‬ ژوبین صفاری

مشاهده کل سرمقاله ها

صفحات روزنامه

اخبار آنلاین

  • با مترو به کدام جاذبه‌های استانبول دسترسی داریم؟
  • آیگپ در سال ۱۴۰۴ با شگفتانه‌های جدید همراه کاربران می‌شود
  • تمدید مهلت ارسال آثار به سومین دوره جایزه همراه اول برای رساله‌های برتر
  • مشاهده کل اخبار آنلاین

    کد خبر: 21831  |  صفحه آخر  |  تاریخ: 17 دی 1402
    جلد دوم یادداشت‌های رسانه‌ای محمد سرور رجایی منتشر شد
    دفتر دوم کتاب «خون‌شریکی» با تحقیق و پژوهش علی اصغر مرتضایی راد، پژمان عرب و علی ناصری توسط انتشارات راه‌یار منتشر و راهی بازار نشر شد. به گزارش مهر، دفتر دوم کتاب «خون‌شریکی» با تحقیق و پژوهش علی اصغر مرتضایی راد، پژمان عرب و علی ناصری به‌تازگی توسط انتشارات راه یار منتشر و روانه بازار نشر شده است. این کتاب مجموعه یادداشت‌های رسانه‌ای محمدسرور رجایی، نویسنده و شاعر افغانستانی را شامل می‌شود.
    کتاب خاطرات «شهید دکتر سیدعلی شاه موسوی گردیزی» از فرماندهان جهادی افغانستان که به‌دست داعش ترور شد دیگر نوشته این نویسنده است که بزودی منتشر می‌شود.
    مرحوم محمدسرور رجایی، بیست سال آخر عمر خود را صرف جمع‌آوری اطلاعات و خاطرات مربوط به شهدای ایرانی جهاد افغانستان و شهدای افغانستانی دفاع مقدس کرد. «از دشت لیلی تا جزیره مجنون» خاطرات رزمندگان افغانستانی دفاع مقدس، «ماموریت خدا» هفت روایت از احمدرضا سعیدی شهید ایرانی جهاد اسلامی افغانستان و کتاب «در آغوش قلب‌ها» اشعار و خاطرات مردم افغانستان از امام خمینی آثار منتشرشده از مرحوم رجایی است.
    در مقدمه جلد دوم خون‌شریکی به قلم امیر سعادتی می‌خوانیم:
    «زنده‌یاد محمدسرور رجایی طبق نوشته‌های خودش حوالی سال ۱۳۷۳ به ایران مهاجرت کرده است. سابقه آشنایی و رفاقت من با سرور به نیمه دوم دهه هشتاد بازمی‌گردد. یادداشت‌ها و شعرهایی از او را اینجا و آنجا دیده و خوانده بودم؛ اما شاید حدود سال ۱۳۸۵ یا ۱۳۸۶ بود که او را برای اولین‌بار در تهران و در دفتر مجله «راه» دیدم. بعد از ماجراهای تعطیلی سوره، هنوز دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی، دفتردستک‌دار نشده بود و همه‌اش در همان دفتر مجله راه بودم. در همان برخورد اول احساس کردم سال‌هاست می‌شناسمش. این به‌خاطر عمری همسایگی و همنشینی با مهاجران افغانستانی بود. من در کوچه وحدت از میلانِ حمام در قلعه‌ساختمان مشهد به دنیا آمدم… آن دو دهه همسایگی به همزیستی و همدردی و همدلی رسیده بود.