سرمقاله
صفحات روزنامه
اخبار آنلاین
تندروهای آمریکایی-اسرائیلی مانند برخی ناظران طرفدار هیجان، «جو بایدن» را به بیعملی ناشی از کهولت سن متهم میکنند. آنان براین نظرند که بایدن فاقد اراده لازم برای اقدام فوری در قبال رخدادهایی است که به زعم آنان باید صورت گیرد. تندروها اصرار دارند رئیسجمهور ایالات متحده با تغییر رویکرد نزدیک به مسالمتجویی در قبال تهران، حوثیهای یمن و گروههای مقاومت فلسطینی، لبنانی، یمنی، عراقی و سوریایی، از مشت آهنین استفاده کرده و آنگونه عمل کند که دولت نتانیاهو در غزه انجام میدهد. اما آیا به راستی بایدن به دلیل کهولت سن یا در هنگامه رقابتهای انتخاباتی از رویارویی نظامی چه با ایران و چه دیگر گروههای مقاومت از جمله درگیری با حوثیها در دریای سرخ پرهیز میکند؟ یا با شناخت از پیشینه سیاسی او میتوان فرض دیگری داشت. خوب یا بد بایدن در اندازه یک معمار سیاسی، اوضاع را در چارچوب سیاست و استراتژی کلان خود مدیریت میکند. فراموش نباید کرد که او بازمانده نسلی از نظامیان و سیاستمداران ایالات متحده - و بلکه غرب - است که جنگ سرد را در دهههای پس از جنگ جهانی دوم تجربه کرده و توانستهاند فرجام آن را به نفع لیبرالیسم آمریکایی پایان دهند. رفتار شناسی جوبایدن و به تبع آن دولت او را میتوان از زاویهای متفاوت از تندروهایی تحلیل کرد که بسیار فاصله دارد از طعنه پیری و از کار افتادگی به سیاستمداری که گاه رفتارش سوژه کنایه و طنز مخالفان و منتقدان میشود. جوبایدن سیاستمدار زیرکی است که به مثابه اسلاف خود، شمشیر در دست میگیرد و در این حال با زبان نرم با مخاطبانش سخن میگوید. او در این کار به دنبال «پیروزی بدون جنگ» است. از این روست که برخی ناظران براین باورند که زیرکی و رفتار ماکیاولیستی بایدن را باید بیش از رقیبانش چون «دونالد ترامپ» جدی گرفت. جنگ هفتم اکتبر حماس-اسرائیل به ظاهر آمیخته با غافلگیری توام با آشفتگی در سیاستهای دولت بایدن تفسیر شد. ممکن است بخشی از این تفسیر به واقعیت نزدیک باشد اما زیرکی سیاسانه او توانسته از این موقعیت فرصتهای تازهای را ایجاد کند که در چارچوب استراتژی کلان قابل فهم است. اشاره به برخی جنبههای بروز یافته در این راهبرد در مجال کوتاه کنونی مصداقی براین مدعاست: 1- حفظ همسویی اروپاییان با سیاستهای منطقهای واشنگتن. اروپائیان و قدرتهای سیاسی _ اقتصادی جهان اکنون چشم به ابتکارهایی دوختهاند که دولت بایدن در تعقیب آن است. طرح ده مادهای اتحادیه اروپا برای حل و فصل بحران اسرائیل _ فلسطین هیچ تعارضی با سیاست راهبردی واشنگتن ندارد و بلکه اقدامی حمایتگرانه از این سیاست است. 2- چین بلافاصله پس از شروع بحران، در اندازه شریک تلاشهایی بروز کرد که در همان استراتژی کلان دولت بایدن قرار میگیرد. 3- روسیه به رغم دستکاریهای پیدا و پنهان خود در تحولات منطقه، همچنان در حاشیه تعاملات قرار دارد. جنگ غزه، آنگونه که «ولادیمیر پوتین» خواستار آن بود، نتوانسته بر چشم انداز جنگ اوکراین تأثیر گذاشته و آن را از اولویت توجه غرب دور کند. 4- اسرائیل اکنون خود را در برابر خواست قاطع واشنگتن و غرب برای قبول ایده ایجاد دو کشوری فلسطینی _ اسرائیلی قرار داده است. مقاومت نتانیاهو در برابر این خواست، به واقع مقاومت در برابر خواست جهانی است که دایره تعارض تلآویو با واشنگتن را در سطحی جهانی گسترش میدهد. نتانیاهو نیک میداند که دیر یا زود باید تن به خواستی دهد که به رهبری ایالات متحده، اکنون خواستی جهانی شده است. 5- جنگ هفتم اکتبر و تحولات پس از آن رفته رفته نقش ترکیه و قطر را در رویکردهای حماس برجسته کرده است؛ یعنی همانی که واشنگتن میخواهد. حماس به دلیل خاستگاه اخوان المسلمین، اکنون رغبتی قابل تأمل به قطر و ترکیه یافته که هر دو همین گرایش ایدئولوژیک را دارا هستند. طرفه این که مصر تحت حاکمیت «السیسی» به رغم تعارضهایش با گرایشهای اخوان المسلمینی، مشارکتی فعال را با ترکیه و قطر دنبال میکند. نزدیکی حماس به دولتهای یاد شده، به معنای کم رنگ شدن نقش و نفوذ تهران در این گروه مقاومت قدرتمند خواهد بود. 6- تندروها بایدن را بابت تعلل در برخورد با حوثیها سرزنش میکنند. بایدن اما به حوثیها وعده داده که در صورت کنار گذاشتن حملاتشان به کشتیهای تجاری در دریای سرخ، آنان را از فهرست تحریمهای آمریکا خارج کرده و وارد گفتوگوهای دوجانبه میشود. هدف اصلی بایدن در این کار در وهله نخست، کوتاه کردن نفوذ تهران در میان نه تنها یمنیها بلکه دیگر کشورهای منطقه است. بایدن در یمن سیاست «چماق و شیرینی» را دنبال میکند. 7- جنگ هفتم اکتبر برای دولت ایالات متحده فرصتی را ایجاد کرده تا بتواند به نفوذ منطقهای تهران پایان داده و یا آن را به شدت کاهش دهد. تشویق گرایشهای ضد ایرانی در عراق و به ویژه مناطق کردنشین آن، تحمیل اجبارهای ژئواستراتژیک به حزب الله لبنان برای عقب نشینی نیروهایش تا پشت رودخانه لیتانی، تشویق اختلافات همسایگان شرقی و شمال غربی ایران با تهران و برخی اقدامهای ایذایی و... در دستور کار دولت بایدن قرار دارد. علاوه برآنچه در بالا آمد، دولت بایدن میکوشد تهران را در مشکلات داخلی خود غرق کند. این کار با تنگ کردن حلقههای فشار اقتصادی، تشویق اختلافات داخلی و ناکارآمد کردن دولت در پاسخ به مطالبات عمومی دنبال میشود. همه موارد بالا و بسیاری دیگر که از حوصله این مجال بیرون است، جنبههای سیاستی است که بایدن در استراتژی کلان خود و در چارچوب هدف «پیروزی بدون جنگ» دنبال میکند. به این ترتیب ساده انگاری است اگر تصور شود بایدن، پیر و از کار افتاده است. لازم است به اندازه پیچیدگی سیاستهای او رفتارش را تحلیل کرد و اهدافش را شناخت.